Search
Asset 2

آینده ایران: سناریوی کره شمالی یا کره جنوبی؟

ایران به کدام سمت خواهد رفت؟ در مقاله‌ای از دکتر فریبا پارسا، این پرسش بنیادین بررسی می‌شود که آیا ایران می‌تواند راه دموکراسی، رشد اقتصادی و پیوستن به جامعه جهانی را در پیش گیرد یا در مسیر تمامیت‌خواهی، نظامی‌گری و انزوای شبیه کره شمالی گرفتار خواهد شد؟
برج میلاد در تهران، ایران، در تاریخ ۳۱ مارس ۲۰۲۵. (A O/Middle East Images/AFP via Getty Images)

نویسنده: دکتر فریبا پارسا

ایران در آستانه یک تغییر بزرگ قرار دارد و حالا دیگر مسئله اصلی سیاست‌گذاران و تحلیلگران این نیست که جمهوری اسلامی می‌تواند به مسیر ایدئولوژیک خود ادامه دهد یا خیر، بلکه این است که بعد از این چه اتفاقی خواهد افتاد. آیا ایران به کشوری دموکراتیک و پیشرفته به مانند کره جنوبی تبدیل می‌شود، یا هم‌چون کره شمالی راهِ انزوا و تمامیت‌خواهی را در پیش می‌گیرد؟

حاکمان تهران نشان داده‌اند که راهِ کره شمالی را در پیش خواهند گرفت؛ مسیری برمبنای یکدندگی ایدئولوژیک، اقدامات خطرناک هسته‌ای، حکومت نظامی و روی‌گردانی کامل از غرب. در سوی مقابل، مردم ایران با خیزش‌های پیاپی و کنش‌های مدنی نشان داده‌اند که خواهانِ آینده‌ای مشابه کره جنوبی هستند: آینده‌ای دموکراتیک و مدرن با اقتصادی آزاد که به جامعه جهانی وصل باشد.

تقابل بین این‌دو آینده هر روز پررنگ‌تر می‌شود. نتیجه این تقابل صرفاً سرنوشت ایران را رقم نمی‌زند، بلکه ساختار امنیتی کل خاورمیانه را نیز تحت‌الشعاع خود قرار خواهد داد.

داستان دو الگو

شبه‌جزیره کره پس از جنگ جهانی دوم به دو الگوی سیاسی و اقتصادی کاملاً متفاوت تقسیم شد. کره شمالی تحت رهبری کیم ایل سونگ و جانشینان او به ایدئولوژی نظامی و انزواطلبانه خوداتکایی متوسل شد که به دست رژیم تمامیت‌خواه و موروثی این کشور به اجرا درآمد. درحالی‌که مردم کره شمالی از گرسنگی رنج می‌بردند و هیچ ارتباطی با دنیا نداشتند، این کشور منابع هنگفتی را صرف برنامه هسته‌ای خود می‌کرد. اما کره جنوبی که در آغاز حکومتی نظامی و تمامیت‌خواه داشت، به‌تدریج به‌سوی گشایش حرکت کرد. این کشور در دهه ۱۹۶۰ به اقتصاد آزاد روی آورد و در دهه ۱۹۸۰ دست به اصلاحات دموکراتیک زد. کره جنوبی در حال حاضر یک دموکراسی پویا است و جزو اقتصادهای برتر جهان به شمار می‌آید. این کشور در زمینه نوآوری نیز پیشتاز است و روابط نزدیکی با غرب دارد. تضاد بین این‌دو کشور کاملاً آشکار است: شکوفایی در تقابل با فقر و گشایش در تقابل با سرکوب.

ایران بر سر دوراهی ایستاده است

ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی مدت‌هاست که خودش را به‌عنوان «راه سوم» معرفی کرده که نه سرمایه‌داری است و نه کمونیستی محسوب می‌شود، اما درعمل بیش‌تر به کره شمالی شباهت دارد. برنامه هسته‌ای ایران نه صرفاً یک اهرم امنیتی، بلکه نمادی از مقاومت ایدئولوژیک این کشور است. رژیم در مه ۲۰۲۵ برای حفظ حق غنی‌سازی اورانیوم تا سطح ۳.۷۵ درصد چانه‌زنی می‌کند؛ سطحی که پایین‌تر از درجه تسلیحاتی است، اما از ارزش نمادین و راهبردی قابل‌ملاحظه‌ای برخوردار است. این پافشاری از قصد و نیت رژیم حکایت دارد: حفظ موضع انقلابی به هر قیمت ممکن و حتی اگر به اقتصاد ایران آسیب برساند و مردم این کشور را منزوی کند.

مردم ایران خواهانِ الگوی کره جنوبی هستند

رژیم، ایران را به سمت الگوی کره شمالی سوق می‌دهد، اما مردم مسیر دیگری را انتخاب کرده‌اند. جنبش سبز در سال ۲۰۰۹، اعتراضات اقتصادی سال‌های ۲۰۱۷ و ۲۰۱۹ و قیام «زن، زندگی، آزادی» در سال‌های ۲۰۲۲ و ۲۰۲۳ نشان دادند که جامعه عمیقاً از حکومت آخوندی و ایدئولوژی حاکم ناامید شده است. ایرانیان و به‌ویژه زنان، جوانان و طبقه متوسط تحصیل‌کرده خواهان کرامت، آزادی و فرصت هستند. آن‌ها قصدی برای اصلاح نظام فعلی ندارند، بلکه خواستار جایگزینی آن با یک دموکراسی سکولار هستند. جامعه مدنی ایران به‌رغم تمام زخم‌ها همچنان زنده است و نفس می‌کشد. شبکه‌های فرهنگی زیرزمینی، کنشگری دیجیتال و مشارکت ایرانیان خارج از کشور باعث شده که مقاومت در برابر سرکوب رژیم ادامه پیدا کند. ایرانیان برخلاف مردم کره شمالی به منابع اطلاعاتی خارج دسترسی دارند، با دنیا ارتباط می‌گیرند و از هویت ملی برخوردارند که با ایدئولوژی حکومت مغایرت دارد. این تفاوت‌ها حائز اهمیت هستند و اگر نظام سیاسی اجازه دهد، رسیدن به الگوی کره جنوبی میسّر خواهد بود.

افول اسلام سیاسی

جمهوری اسلامی که زمانی پرچم‌دار اسلام سیاسی بود، اکنون بارزترین الگوی شکست این ایدئولوژی به شمار می‌آید. این ایدئولوژی که داعیه آزادی مسلمانان از بند امپریالیسم غربی را در سر داشت، به وسیله‌ای برای سرکوب داخلی و ایجاد آشوب در منطقه تبدیل شده است. تلاش ایران برای صادر کردن این ایدئولوژی از طریق حزب‌الله در لبنان، گروه‌های شبه‌نظامی در عراق و سوریه و حماس در غزه، به‌جای ایجاد همبستگی به خون و خونریزی منجر شده است. حمله حماس به اسرائیل در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ که گفته می‌شود با حمایت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی انجام گرفته است، تبعات ویرانگری به دنبال داشته و ایران را بیش از پیش از مردم و دولت‌های عربی دور کرده است. اسلام سیاسی در کل منطقه در حال عقب‌نشینی است. کشورهای عربی با اکثریت سنّی در حال عادی‌سازی روابط خود با اسرائیل هستند و رشد اقتصادی و فاصله گرفتن از برنامه انقلابی تهران را در اولویت خود قرار داده‌اند. در داخل ایران نیز مساجد کم‌رونق شده‌اند و مرجعیت دیگر مورد احترام مردم نیست. مردم دیگر اسلام سیاسی را مقدس نمی‌دانند، بلکه آن را دستاویزی برای حفظ قدرت رژیم تلقی می‌کنند.

زورآزمایی هسته‌ای: یک بن‌بست راهبردی

اورانیوم غنی‌شده برای رژیم فراتر از سوخت و نماد سرکشی و مقاومت است. اما این نمادگرایی بهای گزافی دارد. سیاست زورآزمایی هسته‌ای موجب تداوم تحریم‌ها، جلوگیری از سرمایه‌گذاری خارجی و افزایش تنش‌های منطقه‌ای شده است. ماجراجویی‌های نظامی رژیم دستاورد مشخصی نداشته و محور مقاومت نیز تحت فشار است و در آستانه فروپاشی قرار دارد. این مسیر شاید در کوتاه‌مدت متضمنِ بقای رژیم باشد، اما در بلندمدت به فروپاشی یا انزوای دائمی آن خواهد انجامید؛ همان سرنوشتی که گریبان‌گیر کره شمالی شده است. نکته طنزآمیز ماجرا این‌جاست که کره شمالی با فروش تسلیحات به چین و روسیه به حیات خود ادامه می‌دهد، اما ایران به‌رغم برخورداری از پتانسیل بیشتر تصمیم گرفته که همین مسیر جان‌فرسا را در پیش بگیرد؛ درحالی‌که گزینه‌های به‌مراتب بهتری پیش روی خود دارد.

الگوی کره جنوبی برای ایران: پیش‌نیازها

اگر ایران بخواهد مسیر کره جنوبی را در پیش گیرد، ایجاد چند تغییر راهبردی ضروری است:

۱. کنار گذاشتن برنامه هسته‌ای

ایران باید گامی فراتر از توافق‌های موقت بردارد، زیرساخت‌های هسته‌ای خود را برچیند، از هنجارهای جهانی تبعیت کرده و امکان بازرسی و همکاری‌های بین‌المللی را فراهم کند. این رویکرد می‌تواند مسیرِ لغو کامل تحریم‌ها را هموار کند و اعتماد سرمایه‌گذاران را بازگرداند.

۲. پایان دادن به امپریالیسم ایدئولوژیک

ایران باید از صادر کردن اسلام سیاسی دست بردارد. این امر به منزله انحلال گروه‌های نیابتی، توقف حمایت از عوامل غیردولتی و تمرکز مجدد بر بازسازی کشور است. همان‌طور که کره جنوبی توانست خودش را در اقتصاد آسیا ادغام کند، ایران نیز باید شراکت اقتصادی را بر ائتلاف ایدئولوژیک مقدم بداند.

۳. برچیدن حاکمیت دینی

قانون اساسی جدید باید بر حاکمیت سکولار، کثرت‌گرایی و حکومت غیرنظامیان تأکید کند. اگر ایران به دنبال شکوفایی باشد، برگزاری انتخابات آزاد، حاکمیت قانون و آزادی بیان قابل چشم‌پوشی نخواهند بود.

۴. احیای بخش خصوصی

سلطه سپاه پاسداران بر اقتصاد ایران باید پایان یابد. رشد کره جنوبی براساس رقابت بازار، نوآوری و آموزش رخ داد. ایران نیز درصورتی‌که اقتصاد خود را آزاد بگذارد، می‌تواند از استعداد و نیروی انسانی خارج از کشور خود استفاده کند.

۵. توانمندسازی جامعه مدنی

جامعه مدنی ایران بزرگ‌ترین سرمایه این کشور است. رسیدن به آینده مشابه کره جنوبی مستلزم آزادی تشکل‌ها، رسانه‌های مستقل، توانمندسازی زنان و بازگشت متخصصان در تبعید است که می‌توانند نهادهای ملی ایران را احیا کنند.

پیامدهای راهبردی برای غرب

آمریکا و متحدان این کشور باید مناقشات درونی ایران را درک کنند؛ مناقشاتی که نه به اختلافات حزبی که به اختلاف بر سر دو الگوی بالقوه مربوط می‌شوند. تحریم‌ها و سیاست‌های بازدارنده همچنان برای مهار رفتارهای ویرانگر رژیم ضرورت دارند، اما باید با حمایت از جامعه مدنی ایران، فراهم کردن امکان دسترسی امن به فضای دیجیتال، مبادلات آموزشی و دفاع از حقوق بشر همراه باشند. غرب نباید صرفاً به فکر مهار جمهوری اسلامی باشد، بلکه می‌بایست خود را برای دوران پس از سقوط رژیم نیز آماده کند. این امر شامل حمایت از اصلاح قانون اساسی، توسعه نهادی و بازسازی اقتصادی ایرانِ دموکراتیک خواهد بود.

رژیم اسلامی حاکم بر ایران بیش از هر زمان دیگری به کره شمالی شباهت پیدا کرده و این‌طور به نظر می‌رسد که به دنبال انزوا، نظامی‌گری و اصول ایدئولوژیک است. اما مردم خواهان آزادی، رفاه و صلح هستند. جمهوری اسلامی سعی دارد ایران را در بندِ آینده‌ای هم‌چون کره شمالی گرفتار کند. اما مسیر رسیدن به آینده کره جنوبی هنوز باز است. مردم ایران همچنان برای رسیدن به این آینده تلاش می‌کنند و جهان نیز باید در کنار آن‌ها بایستد.

از ریل‌کلیر‌وایر

دیدگاه ارائه‌شده در این مقاله نقطه نظر نویسنده بوده و لزوماً منعکس‌کننده دیدگاه اپک تایمز نیست.

درباره نویسنده: دکتر فریبا پارسا بنیان‌گذار و رئیس نهاد غیرانتفاعی «آموزش آنلاین زنان در زمینه رهبری» است که با هدف توانمندسازی زنان ایران و افغانستان از طریق آموزش آنلاین رهبری تأسیس شده است. دکتر پارسا دکترای علوم اجتماعی دارد و کارشناس مسائل سیاسی ایران است. او بر اسلام سیاسی، دموکراسی و حقوق بشر تمرکز دارد. دکتر پارسا مؤلف کتاب «مبارزه برای تغییر در ایران: فلسفه زن، زندگی، آزادی در تقابل با اسلام سیاسی» است.

اخبار بیشتر

عضویت در خبرنامه اپک تایمز فارسی