نویسنده: آندرس کور، کارشناس ارشد علوم سیاسی
روسیه در تاریخ ۱۳ دسامبر در حملهای هماهنگ علیه زیرساختهای انرژی اوکراین، حدود ۳۰۰ پهپاد و موشک پرتاب کرد.
این حمله به منظور ترساندن بیشتر اوکراینیها و سوق دادنشان به سمت تسلیم شدن با از بین بردن منابع گرمایش و روشنایی در سرمای زمستان انجام شد.
جنگ تقریباً سه سال است که ادامه دارد و اوکراینیها خسته شدهاند. ارتش اوکراین از نظر نیروی انسانی و تسلیحات تحلیل رفته است. بر اساس آخرین نظرسنجیهای مؤسسه گالوپ، ۵۲ درصد از اوکراینیها خواهان پایان جنگ هستند، حتی اگر به معنای واگذاری زمین به روسیه باشد.
اکنون تنها ۳۸ درصد مایل به ادامه جنگ تا پیروزی هستند، در حالی که این میزان در سال ۲۰۲۲، ۷۳ درصد بود.
دونالد ترامپ قصد دارد هم خطر تشدید درگیری را به حداقل برساند و هم بار بیشتر جنگ را به دوش متحدان اروپایی بگذارد. ترامپ معتقد است که کشورهای اروپایی برای دههها سهم عادلانهای از هزینههای دفاعی پرداخت نکردهاند.
آمریکا تاکنون تقریباً نیمی از کمکهای ۲۵۵ میلیارد دلاری اروپا به اوکراین را بر عهده گرفته است. پس از اعلام نتایج انتخابات ایالات متحده، بسیاری از رهبران اروپایی تعهدات خود را دو برابر کردهاند. اما هنوز باید اقدامات بیشتری انجام دهند تا روسیه را بهطور کامل عقب برانند.
بدهی ملی ایالات متحده با سرعتی غیرقابلتحمل در حال افزایش است و بدون درآمدهای جدید، واشنگتن دیگر نمیتواند نقش پلیس جهانی را ایفا کند.
ترامپ خواستار آتشبسی شده است که احتمالاً با ریسک همراه است: راضی کردن روسیه با واگذاری زمینهای اوکراین، که ممکن است مسکو و رژیم چین را به تشدید تجاوزات در آینده تشویق کند. اگر مسکو در اوکراین پیروز شود، چین ممکن است زودتر همین رفتار را در تایوان در پیش بگیرد و محور شرارت جنگها، از جمله جمهوری اسلامی و کره شمالی، پایانی نداشته باشد.
یک راهحل وجود دارد: مجبور کردن اروپاییها به افزایش هزینههای دفاعی، از جمله کمک نظامی به اوکراین، به حداقل ۳ درصد تولید ناخالص داخلی. ترامپ هماکنون در این مسیر گام برداشته است.
در یک نشست در پاریس در تاریخ ۷ دسامبر، ترامپ اظهار داشت که میخواهد اوکراین به کشوری قوی و مجهز تبدیل شود. او میخواهد پس از آتشبس، سربازان اروپایی بهجای آمریکاییها بهعنوان نیروهای حافظ صلح در اوکراین حضور داشته باشند و بیشتر هزینههای بازدارندگی روسیه را بپردازند. این کار به آمریکا فرصت میدهد تا بهتر بتواند رژیم کمونیستی چین را بازدارند.
ترامپ میخواهد اروپا فشار بر چین را افزایش دهد، از جمله با اعمال تعرفهها، تا چین هم به نوبه خود روسیه را مجبور به مذاکره کند. چین از نظر اقتصادی و نظامی قدرتمندتر از روسیه است. پس از اینکه کره شمالی نیروهایی به اوکراین فرستاد، برخی مانند جیمی دایمون، مدیرعامل جیپی مورگان، گفتند که جنگ جهانی سوم آغاز شده است.
برخی میگویند روسیه میخواهد حداقل تا مرزهای اتحاد جماهیر شوروی سابق گسترش یابد. پس از تسخیر اوکراین، ارتش روسیه ممکن است به سراغ کشورهای بالتیک استونی، لتونی و لیتوانی را که اکنون اعضای ناتو هستند، برود. مسکو قبلاً فعالیتهای جاسوسی خود را در این مناطق و فراتر از آن، از مکزیک تا قطب شمال، افزایش داده است.
مارک روته، دبیر کل ناتو، در ۱۲ دسامبر هشدار داد که کشورهای غربی در پنج سال آینده، آمادگی درگیری با روسیه را که هدف بلندمدتش درگیری با غرب است، ندارند.
روته گفته است که زمان آن فرا رسیده که ذهنیتی مانند زمان جنگ داشته باشیم و تولید دفاعی و هزینههای دفاعی خود را تقویت کنیم. او از دوره اول ریاستجمهوری ترامپ به دلیل وادار کردن کشورهای ناتو به افزایش هزینههای دفاعی تمجید کرد.
اکنون ترامپ بار دیگر اعلام کرده است که در صورتی که دیگر کشورها به هزینه دفاعی حداقل ۲ درصد از تولید ناخالص داخلی خود نرسند، آمریکا را از ناتو خارج میکند. او میتواند این خواسته را به ۳ درصد افزایش دهد و جریمه دیگری اضافه کند: تعرفههایی برای کشورهایی که به سطح توافق شده نمیرسند. این تعرفهها میتواند بر «کالاهای لوکس و قابل جایگزین شدن» متمرکز شود تا خطوط تأمین مهم ایالات متحده مختل نشود.
رهبران اروپایی اقداماتی را آغاز کردهاند و احتمالاً کمبود مالی ایالات متحده را تأمین خواهند کرد تا ارتش روسیه را از پایتختهای اروپایی دورتر نگه دارند. روته خواستار افزایش هدف هزینههای دفاعی در میان اعضای ناتو شده است. بسیاری از کشورهای ناتو، از جمله ایتالیا، اسپانیا، پرتغال، بلژیک، لوکزامبورگ، اسلوونی، کرواسی و کانادا، کمتر از ۲ درصد تولید ناخالص داخلی خود را هزینه میکنند، در حالی که چندین کشور، از جمله ایالات متحده، لهستان و کشورهای بالتیک، بیش از ۳ درصد هزینه میکنند.
ایالات متحده در اوج جنگ جهانی دوم ۴۱ درصد از تولید ناخالص داخلی خود را صرف دفاع کرد و در دوران جنگ سرد این میزان به ۱۰ درصد رسید. این هزینه زیادی بود، اما ارزشش را داشت.
دیدگاه ارائهشده در این مقاله نقطه نظر نویسنده بوده و لزوماً منعکسکننده دیدگاه اپک تایمز نیست.
درباره نویسنده: آندرس کور دارای مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد علوم سیاسی از دانشگاه ییل (۲۰۰۱) و مدرک دکترای دولتی از دانشگاه هاروارد (۲۰۰۸) است. او از مدیران شرکت تحلیلی کور و ناشر مجله ریسک سیاسی است و تحقیقات گستردهای در آمریکای شمالی، اروپا و آسیا انجام داده است. «تمرکز قدرت: نهادینهسازی، سلسلهمراتب و هژمونی» (۲۰۲۱) و «قدرتهای بزرگ، راهبردهای بزرگ: بازی جدید در دریای چین جنوبی» (۲۰۱۸) آخرین کتابهای او هستند.