Search
Asset 2

شطرنج ژئوپولیتیک آمریکا: راهبردها علیه چین، روسیه و جمهوری اسلامی ایران

در حالی که ایالات متحده در حال میانجی‌گری برای آتش‌بس میان روسیه و اوکراین است، راهبردهای منحصربه‌فرد دولت ترامپ در قبال چین، روسیه و جمهوری اسلامی ایران بیش از پیش آشکار می‌شوند.
رئیس‌جمهور دونالد ترامپ در ۲۸ ژوئن ۲۰۱۹ در جریان اجلاس گروه ۲۰ در اوساکا، ژاپن، با ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، دیدار می‌کند. (Brendan Smialowski/AFP/Getty Images)

نویسنده: یانگ وی

در حالی که ایالات متحده در حال میانجی‌گری برای آتش‌بس میان روسیه و اوکراین است، راهبردهای منحصربه‌فرد دولت ترامپ در قبال چین، روسیه و جمهوری اسلامی ایران بیش از پیش آشکار می‌شوند. هم‌زمان، این دولت در حال بازتعریف اتحادهاست و از شرکای خود می‌خواهد که به جای تکیه بر سخاوت سنتی آمریکا، مسئولیت دفاع از خود را بر عهده بگیرند.

این راهبرد چندلایه با هدف بازآرایی نظم جهانی طراحی شده است؛ راهبردی که می‌کوشد سه دشمن ایالات متحده را منزوی کند و در نهایت ضربه‌ای قاطع به حزب کمونیست چین وارد سازد.

راهبرد در قبال روسیه

دونالد ترامپ بر حل سریع مناقشه روسیه و اوکراین تمرکز دارد و می‌کوشد مسکو را با حفظ فشار بر حزب کمونیست چین — که همچنان هدف اصلی اوست — به سوی مصالحه سوق دهد. او پس از ورود به کاخ سفید، سیاست آمریکا نسبت به روسیه را تغییر داد و راهبردی را در پیش گرفت که ترکیبی از مشوق‌ها و تا حدی اعمال فشار بود؛ با تأکید بیشتر بر مشوق‌ها. این رویکرد نتایج مثبتی به‌همراه داشته و گفت‌وگوهایی برای آتش‌بس را آغاز کرده است.

ترامپ در ۲۲ ژانویه، تنها چند روز پس از آغاز ریاست‌جمهوری‌اش، در پلتفرم «تروث سوشال» نوشت: «می‌خواهم لطف بزرگی در حق روسیه — که اقتصادش در حال فروپاشی است — و رئیس‌جمهورش پوتین انجام دهم. همین حالا توافق کنید و این جنگ مسخره را تمام کنید! این فقط بدتر خواهد شد. اگر به‌زودی به توافق نرسیم، ناچارم مالیات‌ها، تعرفه‌ها و تحریم‌های سنگینی بر هر چیزی که روسیه به ایالات متحده و کشورهای دیگر می‌فروشد اعمال کنم. بیایید این جنگ را که اگر من رئیس‌جمهور بودم اصلاً آغاز نمی‌شد، تمام کنیم!»

کرملین به‌سرعت واکنش نشان داد. در ۱۲ فوریه، ترامپ و ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، در یک تماس تلفنی توافق کردند که فوراً مذاکرات برای توقف درگیری را آغاز کنند و بدین ترتیب بن‌بست دیپلماتیک شکسته شد.

در ۱۸ فوریه، هیئت‌های آمریکا و روسیه در عربستان سعودی دیدار کردند و گفت‌وگوهای رسمی را از سر گرفتند و زمینه را برای مذاکرات آتش‌بس فراهم ساختند. تا ۱۸ مارس، دومین تماس ترامپ و پوتین با تمرکز بر توقف حملات به زیرساخت‌های انرژی انجام شد. این تماس آغازگر گفت‌وگوهای فنی درباره آتش‌بس دریایی در دریای سیاه، یک آتش‌بس گسترده‌تر و توافق صلحی پایدار بود.

در ۲۵ مارس، کاخ سفید جزئیات دیدارهای جداگانه آمریکا با روسیه و اوکراین را منتشر کرد؛ دیدارهایی که به تأمین امنیت کشتیرانی در دریای سیاه و تعهد متقابل برای خودداری از هدف قرار دادن زیرساخت‌های انرژی انجامید. همچنین، ایالات متحده متعهد شد که به صادرات محصولات کشاورزی و کود روسیه کمک کند و هم‌زمان، در بازگرداندن غیرنظامیان بازداشت‌شده و کودکانی که از سوی روسیه جابه‌جا شده‌اند، به اوکراین یاری رساند.

گام‌های بعدی احتمالاً به مسائلی چون مرزهای سرزمینی، نیروهای حافظ صلح، کاهش تحریم‌ها و تضمین‌های امنیتی خواهند پرداخت. تا زمانی که مسکو رویکردی همکاری‌آمیز داشته باشد، ترامپ ترجیح می‌دهد با مشوق‌ها پیش برود؛ اما اگر روسیه موضعی سخت‌گیرانه اتخاذ کند، ترامپ آماده است از میز مذاکره کنار بکشد و کرملین را وادار کند گزینه‌هایش را دوباره بررسی کند — به‌ویژه با توجه به احتمال خیانت پکن. راهبرد ترامپ بر ایجاد شکاف میان روسیه و چین متمرکز است؛ در عین حال که به هر دو کشور فشار وارد می‌کند.

راهبرد در قبال چین

در مواجهه با حزب کمونیست چین، ترامپ رویکردی دوگانه را در پیش گرفته است: اعمال فشار شدید در کنار تعامل گزینشی.

تعرفه‌ها در خط مقدم این فشار قرار دارند. ترامپ با استناد به ناکامی چین در مهار ورود فنتانیل به ایالات متحده، تعرفه‌ای ۱۰ درصدی دیگر بر واردات کالاهای چینی وضع کرد که از ۴ مارس اجرایی شد.

افزون بر این، وزیران گروه ۷ در نشستی در کانادا در ۱۴ مارس، بیانیه‌ای صادر کردند که موضعی سخت‌گیرانه‌تر در قبال سیاست‌های تجاری، توسعه نظامی و تنش‌زایی منطقه‌ای رژیم چین اتخاذ کرده بود. نکته قابل‌توجه آنکه در این بیانیه مشترک هیچ اشاره‌ای به سیاست «چین واحد» نشده بود؛ نشانه‌ای آشکار از حمایت ضمنی از مشارکت تایوان در نهادهای جهانی. به‌نظر می‌رسد واشنگتن در این تغییر موضع نقش داشته است.

این اقدامات، حزب کمونیست چین را نگران کرد؛ با این‌حال، ترامپ در پی حفظ امکان تعامل با پکن نیز بوده است.

در ماه دسامبر، رئیس‌جمهور ایالات متحده شی جین‌پینگ، رهبر حزب کمونیست چین، را به مراسم تحلیف خود دعوت کرد؛ اما شی این دعوت را رد کرد و معاون خود، هان ژنگ، را به‌جای خود فرستاد. گرچه احتمال دیدار میان شی و ترامپ توجه زیادی را برانگیخت، اما به‌نظر می‌رسید کاخ سفید صرفاً در پی سنجش واکنش‌ها و بررسی شرایط بود.

در ۲۲ مارس، سناتور استیو دینز از ایالت مونتانا به پکن سفر کرد و با معاون نخست‌وزیر چین، هه لیفنگ، درباره مسئله فنتانیل گفت‌وگو کرد و امکان برگزاری مذاکرات سطح بالا در آینده را مطرح ساخت. دینز سپس با لی چیانگ، نخست‌وزیر چین، نیز دیدار کرد. لی در این دیدار به ایالات متحده توصیه کرد که «گفت‌وگو» را به‌جای «تقابل» برگزیند.

با این حال، اقدامات پکن نشان از نوعی مقاومت دارد. در ۲۴ مارس، چین قانونی ضدتحریم‌های خارجی تصویب کرد که نشانه‌ای از ایستادگی و مخالفت آشکار با فشارهای خارجی تلقی می‌شود.

واشنگتن به‌سرعت واکنش نشان داد. روز بعد، ایالات متحده ۴۲ نهاد چینی را به فهرست محدودیت‌های صادراتی خود افزود و همچنین تعرفه‌ای ۲۵ درصدی بر تمام کالاهای وارداتی از کشورهایی وضع کرد که از ونزوئلا نفت خریداری می‌کنند؛ اقدامی که عملاً خرید نفت چین از ونزوئلا را متوقف ساخت.

پکن همچنان در موضع تقابلی خود در برابر ایالات متحده پافشاری می‌کند. در نشست مجازی ۲۶ مارس میان جیمیسون گرِیر، نماینده تجاری آمریکا، و هه لیفنگ، معاون نخست‌وزیر چین، هیچ پیشرفتی حاصل نشد. علاوه بر این، فروش امتیاز بهره‌برداری از بندر کانال پاناما از سوی لی کا-شینگ به شرکت بلک‌راک در ۴ مارس، واکنش دیرهنگام پکن را برانگیخت؛ اما این واکنش آن‌قدر دیر بود که دیگر اهمیتی نداشت.

راهبرد در قبال جمهوری اسلامی ایران

ترامپ ایران را نادیده نگذاشته است؛ به‌ویژه پس از رزمایش دریایی مشترک این کشور با چین و روسیه در ۹ مارس.

رئیس‌جمهور ایالات متحده در اوایل ماه مارس نامه‌ای به علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، ارسال کرد و خواستار مذاکره برای مهار برنامه هسته‌ای ایران شد که با سرعت در حال پیشرفت است.

اما خامنه‌ای مذاکرات مستقیم با آمریکا درباره این موضوع را رد کرد و گفت: «برخی دولت‌های خارجی و چهره‌های سلطه‌گر بر مذاکره اصرار دارند، در حالی که هدفشان حل مسائل نیست؛ بلکه در پی سلطه‌گری و تحمیل خواسته‌های خود هستند.»

در ۱۵ مارس، هم‌زمان با پایان رزمایش سه‌جانبه، نیروهای آمریکایی مواضع حوثی‌های مورد حمایت جمهوری اسلامی را در یمن هدف قرار دادند. پیت هگست، وزیر دفاع آمریکا، این حمله را هشداری به تهران خواند و گفت: «دوران صلح از مسیر قدرت بازگشته است.»

ترامپ در ۱۷ مارس با انتشار پیامی در شبکه‌های اجتماعی تهدید کرد که در صورت تلافی‌جویی حوثی‌ها، از «قدرتی عظیم» استفاده خواهد کرد و ایران را به دلیل تسلیح این گروه تروریستی مسئول دانست. دو روز بعد، او خواستار توقف فوری ارسال تجهیزات از سوی ایران شد و پیش‌بینی کرد که حوثی‌ها به‌زودی شکست خواهند خورد.

این حملات دو هدف داشت: نخست، ارسال پیامی هشدارآمیز به پکن و مسکو. پس از نشستی در ۱۴ مارس در پکن که نمایندگان چین، روسیه و جمهوری اسلامی ایران در آن، درباره برنامه هسته‌ای تهران گفت‌وگو کردند، تشدید درگیری‌ها با حوثی‌ها از سوی ترامپ، تلاش‌های میانجی‌گرانه پکن را تضعیف کرد. هم‌زمان، با پیشرفت مذاکرات ایالات متحده، روسیه و اوکراین در عربستان سعودی، این اقدام نشان داد که ترامپ در صورت لزوم، آماده چرخش موضع علیه مسکو نیز هست.

ترامپ با چین، روسیه و ایران بازی متفاوتی را دنبال می‌کند تا آن‌ها را از هم جدا کند؛ هدف نهایی او، وارد ساختن شدیدترین ضربه به حزب کمونیست چین است.

چشم‌انداز کلی

در جهانی آشفته و غیرقابل‌پیش‌بینی، ترامپ به‌طور مؤثر از تمام منابع در دسترس بهره می‌برد. ایالات متحده باید همه ظرفیت‌های خود را برای مقابله با حزب کمونیست چین بسیج کند. هرچه متحدان و شرکای آمریکا زودتر این راهبرد را درک کرده و حمایت خود را اعلام کنند، حزب کمونیست چین سریع‌تر تضعیف خواهد شد و چه‌بسا به فروپاشی برسد.

با سقوط حزب کمونیست چین، روسیه دیگر توان ادامه جنگ را نخواهد داشت، جمهوری اسلامی ایران بدون پشتوانه خواهد ماند و گروه‌های تروریستی در بقا دچار مشکل خواهند شد. تنها در آن زمان است که ثبات جهانی می‌تواند بازگردد، نظم بین‌المللی دوباره برقرار شود و ملت‌ها طعم زندگی آرام را بچشند.

دیدگاه ارائه‌شده در این مقاله نقطه نظر نویسنده بوده و لزوماً منعکس‌کننده دیدگاه اپک تایمز نیست.

اخبار بیشتر

عضویت در خبرنامه اپک تایمز فارسی