تا اکران انیمیشن «دِ کرودز ۲» (The Croods 2) تقریبا بیش از یک ماه باقی نمانده، پس چطور است قدری درباره «The Croods1» صحبت کنیم. فیلمی که سر و صدای بسیاری به پا کرد، وگرنه قسمت دومش ساخته نمیشد.
شرکت پیکسار مدتها بر ساخت فیلمهای انیمیشن کامپیوتری، با فضای احساسی گرم، امن و مبهم چیره بود، در حالی که شرکت DreamWorks فیلمهای «شرک»، « پاندای کونگ فو کار» و «ماداگاسکار» را ساخت که جذابیت بیشتری برای بزرگسالان دارد و پیش فروشهای پرباری داشته است.
با این حال، DreamWorks در سال ۲۰۱۳، اساسا با اثر «دِکرودز» The Croods سعی کرد بخشی از بازار شرکت پیکسار را با گرم و مبهم بودن فضای آن تصاحب کند. به خصوص حس ابهام، زیرا موضوعش درباره انسانهای غارنشین، یا بهتر بگوییم، مردی غارنشین و بزرگ خانواده به نام گروگ (با صدای خنده دار نیکولاس کیج) و خانوادهاش است.
این فیلم، داستانی آخرالزمانی برای حیات کره زمین و محیط زیست است. جهان در میان تغییر صفحات تکتونیکی قرار دارد و از آنجا که این خانواده به نظر میآیند که نئاندرتال باشند، زمان آن باید دوره پلیستوسن باشد که به دوران هولوسن تغییر میکند. میتوان گفت «دِکرودز»، اساسا نسخه نئاندرتال محور از فیلم «عصر یخبندان دو» است که گرافیک کامپیوتری تکامل یافتهتری دارد.
داستان درباره تغییر بزرگی در زمین است که این تغییر با این واقعیت که ایپ، دختر نوجوان پوست پوش «دِکرودز»، با یک رفیق کرو مگنونی قرار ملاقات میگذارد، بیشتر آشکار میشود.
اکنون، به نظر میرسد که این رابطه خاص مستلزم این بود تا شکافی در حدود ده هزار سال را از بین ببرد. اما مهم نیست! نکته مهم این است: این فیلم درباره تغییر است!
خانواده
گروگ، پدر خانواده که به شدت غرق در محافظت از خانوادهاش است، با اوگا که لباسی از پوست گورخر بر تن دارد ازدواج کرده است. ایپ، دختر خانواده برادری چاق به نام تانک دارد، پسری خوب اما نه چندان باهوش و زرنگ! گران هم مادر زن فضول و دخالتگر گروگ است که گروگ مانند بسیاری از مردان که مادرزنشان با آنها زندگی میکند، آرزو دارد او زودتر بمیرد. و در آخر سندی، تهتغاری به شدت بدخلق خانواده است، کودکی وحشی که مرتب غر می زند.
گروگ، قبیله کرود خود را در جستجو برای غذای روزانه هدایت میکند؛ مثلا در صحنهای خانواده مثل یک تیم فوتبال یا راگبی کار میکنند و یک تخم مرغ غول پیکر شبیه تخم شترمرغ را در پشت خود حمل میکنند.
کار دیگری که گروگ انجام میدهد ترساندن خانوادهاش است تا در خانه (غار) کم اثاثیهشان بمانند و نیز داستان سراییهایش با نقاشیهای غار درباره تمام گیاهان و جانوران کشندهای که در بیرون غار کمین کردهاند همراهی میکند. شعار گروگ این است: «هرگز نکنه که نترسی!»
با این حال، ایپ دختر نوجوانی غیر قابل کنترل و دارای رگههایی از عصیانگری عصر حجر است. او ناخوش و خسته از رویکرد محافظت گرانه و سختگیرانه پدر در زندگی است. بنابراین یک شب از پنجره اتاق خواب بالا میرود و به بیرون میپرد.
ایپ با دنبال کردن سوسوهای سایه آتش که بر روی دیوارهای دره دیده میشد (او هرگز پیش از این آتش ندیده بود)، پسری از کرو مگنون Cro-Magnon به نام گای (رایان رینولدز) را کشف میکند. گای زندگی عشایری و کوچگر دارد، موهایش هیپستر است و شلواری به سبک جینهای دهه ۱۹۷۰ به پا کرده است.
پسر در رده بندی زندگی انسانی، در ردهای بالاتر قرار دارد. گای آتش را میشناسد، کفش را میشناسد. او همچنین حیوان خانگی تنبل به نام «بِلت» دارد که کارهای مختلفی انجام میدهد که مهمترینش بالا نگه داشتن شلوار گای است (از اسمش که به معنای کمربند است مشخص است).
سفر
جابجایی صفحات قارهای، جوشش چشمههای آب گرم، فوران آتشفشان، زمین لرزه! محل سکونت خانواده کرود با سقوط گسترده سنگهای عظیم مسطح میشود. همانطور که انتظارش رو داشتند، ناگهان پایان جهان فرا رسیده و گروگ قطعا احساس خوبی ندارد.
با راهنمایی گای، همگی آنها سراسیمه از میان زمینهای بایر و سوخته، با مشاهده جریان گدازهها عبور میکنند. همانطور که گفته شد، گای مهاجرت را بلد است، چهار تله مرگبار را میشناسد، آتش را میشناسد و برخلاف گروگ که زنده ماندن در غار را بلد است، گای زنده ماندن در حال فرار را خوب میداند، چیزی که گروگ با کمال میل باید آن را بپذیرد و از آن استقبال کند.
برنامه شان برای کوچ «دنبال کردن نور» است که روش بسیار خوبی است. تصاویری با شکوه و حرکتهایی فوقالعاده که موجب شگفتی بیننده میشود.
در مجموع
همانطور که همه آنها از میان چشم انداز فوق العاده ناپایدار و پر خطر ماقبل تاریخ سفر میکردند، سنت اساسا پدرسالارانه و بسیار محافظه کارانه گروگ غارنشین در برابر حس نوآورانه و رویاهای گای قرار گرفت.
گروگ نشان داد که تجدیدنظرطلب و قادر به سازگاری و وفق پذیری است. ابتدا در تلاش برای مراقبت از خانواده خود از زندگی قدیمی خود برید و سپس در میان تغییرات بزرگ سازگار شد و به بچههای خود آموخت که برای زنده ماندن خطر کنند و ماجراجو باشند.
نکته جالب (و کنایه آمیز) در مورد این پیام فیلم این است که در شرایط آخرالزمانی کووید ۱۹، ماجراجویی بیرون پنجره است و احتیاط و ترس بیداد میکند.
درحالی که کووید ۱۹، آینده نامعلوم دنیا و عذاب زامبیوار آخرالزمانی و قریب الوقوع را القا میکند، فیلم «دِکرودز» پیامی بسیار امیدوار کننده برای زنده ماندن در آینده را با خود به همراه دارد.
مطالب دیگر:
چرا حزب کمونیست چین اینقدر از روشنفکران میترسد؟
مائو در برابر خدا: کنترل دولت بر کلیساها در چین تحت رهبری شی
به چین بگویید، ما را به خیر تو امید نیست، شر مَرسان !