برای کمک به افزایش خودآگاهی و تشویق به تغییر روانی
اپک تایمز در بخش ماوراء دانش، در جستجوی تحقیقات و گزارشهایی است که به تصورات ما بال و پر دهد و راه را برای مسائل امکانپذیر جدید باز کند. در بخش نظرات، لطفاً افکار و عقاید خودتان را درباره این موضوعات بحثبرانگیز با ما به اشتراک بگذارید.
اتفاقات را مطالعه میکنم زیرا مجذوبکننده هستند. وقتی از وجودشان مطلع شوید، درک میکنید که آنها بخش همهجا حاضر زندگی هستند. آنها با بسیاری از چیزهایی که مهم درنظر میگیریم درهمپیچیده شدهاند.
در بخش اول، به بررسی این موضوع پرداختم که چگونه اتفاقات در توسعه شغلی و در یافتن آنچه نیاز دارید استفاده میشوند. اکنون این موضوع را مورد کاوش قرار میدهم که آنها چگونه به رشد شخصی، به درک ارتباطاتی که با جهان اطرافمان داریم و به ارتباطات با دیگران کمک میکنند.
یک اتفاق رایج اینگونه روی میدهد: شما به کسی فکر میکنید که سالهاست ندیدهاید یا حتی به فکرش هم نبودهاید. ناگهان با آن فرد روبرو میشوید. با خود فکر میکنید: «چطور ممکن است آنچه فکر میکردم مقابل چشمانم ظاهر شود!؟» در چنین مواردی شما تشویق میشوید بفهمید که چگونه ذهنتان با جهان بیرون ارتباط پیدا میکند. وقتی آن اتفاق روی داد، شما بیشتر به آنچه در ذهنتان بود آگاه میشوید.
در مقالهای که پیشتر در این سری مقالات منتشر شد، به استفادۀ جونگ از اتفاقات در رواندرمانی اشاره کردم. او واژه «همزمانی» را ابداع کرد که بهطور کلی آن را بهعنوان اتفاق معنیداری توصیف کرد که به تکامل شخص کمک میکند. تکامل شخص، به معنی روشنتر شدن خود، بازگشت به اصل، قابل اعتمادتر شدن، یکدل شدن با دیگران و آگاه شدن به نقاط قوت، نقاط ضعف و امیالمان است.
وقتی جونگ در زندگیاش با «همزمانی» مواجه میشد، اغلب آن را بهعنوان نشانهای برای نگاه بهدرون درنظر میگرفت تا رفتارش را درخصوص وضعیت فعلیاش یا اعمالش مورد ارزیابی قرار دهد.
زنی که قصد داشت با شوهر سابقش که فریبش داده بود آشتی کند، تلفنی از خانمی دریافت کرد که شماره را اشتباه گرفته بود. آن خانم که شماره را اشتباه گرفته بود نیز درگیر رابطهای بود که در آن فریب خورده بود. ترس در صدای آن خانم باعث شد زنی که به او تلفن شده بود در رابطه خودش تأمل کند و تصمیم گرفت که با شوهرش آشتی نکند.
برخی از معتقدین مذهبی ممکن است اتفاقاتی که اغلب خیرخواهانه بهنظر میآیند را بهعنوان تأییدی بر مراقبتشدن خود توسط موجودیتی آسمانی و الهی درنظر بگیرند که امورشان را هدایت میکند.
از دیدگاهی علمی، فیزیک کوانتوم بیانگر این است که ما در دنیایی زندگی میکنیم که از برخی لحاظ بهنظر مشارکتی میآید (دستکم در سطح میکرواتمی که مشاهدات، آنچه میبینیم را تغییر میدهد). گرچه فیزیک کوانتوم در وضعیت فعلیاش بهطور مستقیم ارتباطی با رویدادهای اتفاقی مقیاس ماکرو ندارد، ولی این پرسش مشترک را مطرح میکند که چگونه محیط فیزیکی ما و دنیای درونیمان با هم تعامل دارند.
ایجاد روابطی قویتر
مردم اغلب گزارش میکنند که توانستهاند رنج عزیزی را از فاصلۀ دور احساس کنند. من این زیرگروه اتفاقات را «بدهی همزمان» مینامم. وقتی پدرم هزاران مایل دورتر درحال خفه شدن در بستر مرگ بود، من بهطور غیرقابل باوری داشتم خفه میشدم. تنها بعداً بود که به این رابطه پی بردم.
چنین اتفاقاتی بیانگر پیوندی احساسی بین مردمی است که بهفراسوی درک فعلیمان صعود کردهاند. آنها اشاره به تواناییهایی میکنند که هرگز نمیدانستیم در اختیار داریم.
چرا با وجود تمام عوامل بالقوهای که برای پیشرفت شخصی موجودند، ازجمله درک فزاینده ارتباطاتمان با دیگران و جهان اطرافمان و جذابیت ساده و زیبایی این رویدادهای اسرارآمیز، به بررسی اتفاقات نمیپردازیم؟
اپکتایمز در ۳۵ کشور و به ۲۱ زبان منتشر میشود.