
«حقوق بشر زیباترین و پرمعناترین عنوان در ادبیات حقوقی معاصر است … کوروش بزرگ، شاه ایران زمین برای نخستین بار حقوق بشر را در جهان به رسمیت شناخت و منشور آن را نوشت و به جهانیان عرضه کرد و از خود به یادگار گذاشت و امروز سند افتخاری برای کشور عزیزمان ایران به شمار میآید.»
این مقدمهایست به قلم استاد «محمود آخوندی اصل» بر کتاب «حقوق بشر در ایران باستان» به نگارش «ربابه عرب بدوئی».
در ملل باستانی بینالنهرین همواره قانون گذاری و تبعیت از قوانینی که حکمرانان مختلف آن سرزمین وضع کرده بودند از اهمیتی ویژه برخوردار بود.
پادشاهان هخامشی به مسئله داوری و عدالت بسیار اهمیت میدادند و همواره میکوشیدند مردم با یکدیگر عادل باشند.
یکی از قدیمیترین متون قانون، با ابعاد ۱۰ در ۲۰ سانتیمتر در موزه شرق باستان در استانبول شناسایی شده است. متن لوح به زبان سومری است. در این لوح به مسائل اجتماعی و اقتصادی نیز پرداخته شده؛ از جمله نوشته شده است که «یتیم نباید به ثروتمند التماس کند، بیوه نباید در مقابل زورمند لابه کند، مردی که یک شِکِل دارد نباید در مقابل مردی که یک مینا (۶۰ شِکِل) دارد تحقیر شود…»
در کتاب «حقوق بشر در ایران باستان» آمده است که مهمترین دوره در بررسی دورههای باستانی، دوره هخامنشیان است که حقوق جزا در آن به خوبی خود را نشان میدهد. قانون و جزا و مجازات پیش از هخامنشیان نیز، که امپراتوری بسیار وسیعی را در بر می گرفته، در دو حکومت عیلام و ماد به طور مستند قابل بررسی است.
اومستد، خاورشناس آمریکایی، به وجود قانون در ایران قدیم تصریح کرده و از جمله در تاریخ شاهنشاهی هخامنشی نوشته است: «در این زمان سندهای بسیاری، مانند وامهای بذر، خوراک، نقره و قراردادهای معمولی بازرگانی، فروش زمین، ملک یا خانه یا کشتزارها و اجاره نامه برای آنها و رسید و پرداخت اجاره بها، صورت اسامی رعیتهای وابسته به زمینهای زراعتی بزرگ و معاملات با آنها،صورت اسامی روستاییانی که به طور آزاد کار میکردند، و موارد بسیار دیگر از این قبیل دیده میشود.»
دادگستری در دوره هخامنشی:
در کشور ایران قبل از اسلام قوانین و مقررات و اصولی برای تنظیم امور اجتماعی و قضایی افراد وجود داشته که پایه اصلی آنها را باورها ، عادات، سنن و رسوم ملی و فرمانهای پادشاهان و قواعد مذهبی تشکیل میداده است.
در این کتاب آمده است که پادشاهان هخامشی به مسئله داوری و عدالت بسیار اهمیت میدادند و همواره میکوشیدند مردم با یکدیگر عادل باشند.
پادشاه، بالاترین مقام قضایی بود. گویی قوه مقننه و قضاییه و مجریه در دست آنان بود و اراده آنها در هر مورد موجب وضع قوانین و ایجاد نظامات و مقررات میشد و این اراده به صورت فرامین ظهور مییافت. هر چند که این اراده هیچ گاه از حدود مصالح و سنتها، رسوم، سوابق، عرف و عاداتی که حکم قانون را پیدا کرده بود، خارج نبوده است. با اینکه شاه حق قانون گذاری داشت، این حق جز در راه نفع عمومی و خیر و صلاح مردم و حفظ امنیت و انتظار و استقلال مملکت صادر نمیشد.
شاهان هخامنشی همواره توجهی مخصوص به دادگستری و اجرای عدالت داشتند. کوروش کبیر عقیده داشت: «رفتار پادشاهان با رفتار شبان تفاوت ندارد. چنان که شبان نمیتواند از گلهاش بیش از آنچه به آنها خدمت میکند چیزی بردارد، همچنان پادشاه هم از شهرها و مردم همان اندازه میتواند استفاده کند که آنان را خوشبخت میسازد و وسیله سعادت آنها را فراهم میکند.»
پروفسور گیرشمن در کتاب «ایران از آغاز تا اسلام» نوشته است:«کوروش همواره در برخورد با دشمن بلند نظر بود و به طرف او دست دوستی دراز میکرد.»
در این کتاب آمده است که «به راستی اگر همه الواح گلی خزانه تخت جمشید خوانده و ترجمه شود و باستانشناسان با همین علاقه و کنجکاوی پرده از اسرار کهن ایران بردارند، دیری نمی گذرد که چهره تمدن عالی ایران در نهایت کمال رخ مینماید و عظمت آن تمدن دنیا را به تحسین و ستایش بیشتر وا میدارد.»
برگرفته از کتاب حقوق بشر در ایران باستان، تحقیق و نگارش ربابه عرب بدوئی