از مجموعه مقالات روانشناسی خانم دکتر نسترن ادیبراد
یعنی منتظرید مردم شما را آزار دهند یا مورد سوء استفاده قرار گیرید. فکر می کنید با خیانت، دروغ، به بازی گرفتن، تحقیر، آسیب بدنی یا بهرهکشی از شما سوء استفاده میشود. اگر در دام این تله هستید شما پشت دیوار بی اعتمادی پنهان می شوید تا خود را حفظ کنید. شما هرگز اجازه نمیدهید دیگران به شما خیلی نزدیک شوند. به نیت دیگران شک دارید و بدترین فرضیات را درباره انگیزههای آنها در ذهن خود میبافید. حتی از ارتباط نزدیک با دیگران پرهیز میکنید و زمانی که در یک رابطه هستید رابطهتان سطحی بوده و خود را برای دیگری باز نمیکنید. و یا رابطهای را شکل میدهید که در آن افراد درگیر، با شما بد رفتاری میکنند و سپس نسبت به آنها احساس خشم، عصبانیت و کینه پیدا میکنید.
بیاعتمادی و تجربه سوء استفاده
سوءاستفاده ترکیب پیچیدهای از احساس های درد، ترس، خشم، عزاداری و غم و اندوه است. احساسهای شدید پنهان شده مانند جوش زیر سطح است. گاهی وقتی با مراجعین هستم این احساسهای قوی را متوجه میشوم. حتی با وجود اینکه به نظر آرام می رسند می توان هیجانات آنها را متوجه شد. آنها در شرایطی هستند که انگار آماده اند که آب جمع شده پشت سدشان ناگهان سد را بشکند. در این صورت ناگهان شروع به گریه میکنند. مثلاً اگر افراد از دست همسرشان خشمگین باشند ناگهان اشکشان سرازیر می شود. یا گاهی بدون مقدمه رابطه خود را قطع می کنند یا تلاش می کنند فرد دیگری شوند، کسی غیرواقعی که ارتباطش با خودش هم قطع شده، در این حالت فرد دچار بی حسی عاطفی می شود. این عادت نوعی فرار روانشناختی از سوءاستفاده است. این گونه افراد تجربه دردناکی از رابطه دارند. آنها به جای احساس آرامش و امنیت، در رابطه احساس آسیب پذیری، خطر و غیرقابل پیش بینی بودن دارند. این گونه افراد احساس می کنند دیگران به آنها صدمه می زنند، به آنها خیانت می کنند و یا مورد بهره کشی قرار می گیرند. در این صورت فرد حس میکند که باید در مکان امن خود باقی بماند چرا که اعتماد به دیگران برای او دشوار است حتی اعتماد به نزدیکان هم دشوار است. در حقیقت کسی که بیشتر به او اعتماد دارد کمتر قادر است به او اعتماد کند.
اگر شما هم چنین وضعیتی را تجربه می کنید فرض این را دارید که دیگران به شکل مخفیانه به شما صدمه میزنند و حتی وقتی کسی با شما رفتار خوبی دارد باور ندارید که نیت او خیر است و به دنبال دلایل پنهانی آن میگردید. در این صورت دائم احساس می کنید برای محافظت از خود باید گوش به زنگ لحظه ای باشید که یک نفر به شما بپرد چرا که دائم احساس تهدید می کنید و این باعث می شود که به تدریج به دنیای خود و در محیط امنی بخزید. دائم در حال نگاه کردن دور و بر خود و انتظار حمله به سر می برید. این حالت می تواند نسبت به کل دنیا باشد یا در رابطه با یک فرد خاص باشد.
تجربه های کودکی
طریقی که سوءاستفاده کودکی خود را به خاطر می آورید خیلی مهم است. شما ممکن است همه چیز را یه خاطر آورید و این خاطره ها دائم در ذهن شما رفت و آمد کند و هر چیزی یادآور آن خاطرات تلخ باشد. مثلاً اگر مورد سوءاستفاده جنسی قرار گرفته اید، هر نوع سکسی می تواند حس سوءاستفاده را برای شما ایجاد کند.
یا ممکن است تصویر روشنی از خاطرات سوءاستفاده دوران کودکی نداشته باشید و چیزی مانند چسب زخم روی جراحتهای کودکی شما را پوشانده باشد. در این صورت همه کودکی شما در هاله مبهمی از رنج و درد، مه آلود به نظر میآید. ممکن است جزییات دردها را به یاد نیاورید ولی کابوس ها و خواب های شبانه، خیال پردازی های مملو از خشونت، تصویرهای ناخوانده ذهنی ناگهان شما را به سمت احساس ناراحتی سوق دهد. گاهی بدن شما این خاطرات را به یاد شما می آورد حتی اگر خودتان نخواهید.
گاهی ممکن است حالت بازگشت ناگهانی به خاطرات گذشته داشته باشید و درست احساسی را پیدا کنید که زمان وقوع سوءاستفاده اتفاق افتاده، حس می کنید به آن زمان برگشته اید که این احساس می تواند رابطه امروز شما را نیز خراب کند. این همان برون ریزی و رفتاری است که در کودکی میکردید. در این شرایط بروز اضطراب و افسردگی خیلی زیاد است. ممکن است احساس ناامیدی در مورد زندگی خود داشته باشید. احتمالا حس اعتماد به نفس و عزت نفس پایین دارید و یا احساس نقص و عیب را تجربه میکنید.
ریشه های بیاعتمادی
- کسی از اعضای خانوادهتان شما را در کودکی از نظر جسمی مورد سوءاستفاده قرار داد.
- کسی از اعضای خانواده از نظر جنسی از شما سوءاستفاده کرده است یا نقاط حساس سکسی بدن شما را لمس کرده است.
- کسی از اعضای خانواده به طور مکرر شما را تحقیر یا سرزنش کرده و یا با شما بد رفتاری کلامی داشته است.
- کسی از اعضای خانواده قابل اعتماد نبوده، مثلاً خیانت می کرده، و یا رفتارهایی مانند دروغگویی، بدقولی، بهره برداری، و یا انگشت گذاشتن روی نقطه ضعفهایتان را داشته است.
- کسی از خانواده از دیدن رنج و درد شما لذت می برده.
- با وجود تلاش شما برای انجام کارها، دائم مورد کتک و تنبیه قرار می گرفتید.
- یکی از والدین دائم هشدار می داده که به افراد غیر از فامیل اعتماد نکنید.
- یکی از اعضای خانواده با شما ضدیت میکرده.
در نهایت این که:
بی اعتمادی رنجی جانکاه است که با دیدن جهانی ناامن و انسانهایی که دایم به دنبال سوء استفاده هستند ممکن است فرصت مراجعه به درمانگر را هم از فرد سلب کند. از آنجایی که درگیری در این تله به زخمهای شدید دوران کودکی برمی گردد و تاثیرات مخرب آن، هم خود فرد و هم اطرافیان را مورد آزار قرار می دهد لازم است که برای درمان آن حتما از یک متخصص با تجربه کمک گرفته شود.
نسترن ادیب راد
دکترای مشاوره و روان درمانی با ۱۵ سال سابقه تدریس، تحقیق، تالیف و مشاوره در زمینه های بهداشت روانی جوانان و ارتقای سلامت و بهبود روابط زوجها و خانوادهها
وبسایت ایشان: www.adibrad.com
اپکتایمز در ۳۵ کشور و به ۲۱ زبان منتشر میشود.