قبل ترها که سن کمی داشتم و تازه وارد بازار کسب و کار شده بودم شاید خیلی از جمالت معنی و مفهوم دیگری برایم داشت و شاید هم هیچ معنا و مفهومی برایم نداشت اما با گذر زمان و کسب تجارب بسیار در دنیای تجارت و کسب و کار دریافتم آنچه پیشکسوتان هر عرصه ای به زبان می آورند تکه هایی از انبوه تجربه هایی است که کسب کرده اند.
در میان دوستان،شاگردان و ناپختگان بازار کار بسیار شنیده ام که بیان میشود سعی کنید تمامی سرمایه و انرژیتان را صرف یک شغل و حرفه نکنید چند شغل برای خودتان در نظر بگیرید و در آنها فعالیت داشته باشید که اگر در یکی شکست خوردید سرمایه تان را به تمامی نباخته باشید و بتوانید در حرفه دیگری درآمد داشته باشید و به یکباره زمین نخورید.اینجا برایمان سوالی پیش میاید که آیا ما انسانها جز یک فکر،یک وقت و یک انرژی داریم که آن را صرف چندین موضوع و حرفه کنیم؟
تمامی برندهای بزرگ و موفقی که ما شاهد فعالیت آنها در دنیای بزرگ تجارت هستیم و هر روز بر ارزش و اعتبار آنها افزوده میشود و طرفداران و مشتریان آنها این برند را به دیگران نیز توصیه میکنند و هر روز فروششان افزایش میابد کسانی هستند که بر روی یک کار فعالیت کرده اند و هدف مشخص و معینی داشته اند و به روشنی میدانستند که روزی به کجا خواهند رسید زیرا به کاری که انجام میدادند و توانایی های خودشان ایمان کامل داشتند.
در اینجا اگر جدولی برای خودمان ترسیم کنیم و خانه های متعددی برای این جدول برگزینیم و هریک از این خانه هارا برای هدفی انتخاب کنیم و هر روز صبح که از خواب بلند میشویم تمام سعیمان را میکنیم که بر روی یکی ازاین خانه ها متمرکز شویم اما خانه دیگری که هدفی دیگر است توجهمان را به خود جلب میکند و مقداری از انرژی،وقت و فکرمان را صرف خودش میکند و نمی توانیم در هیچ کدام از این خانه ها بطور کامل تمرکز داشته باشیم.پس در نتیجه به آنچه مطلوب و مورد رضایت ماست نمی رسیم.بهترین راه حل برای رسیدن به خواسته هایمان این است که اهدافمان را اولویت بندی کنیم و آنهایی را که در ردیف پایین تر قرار دارند فعال به کل از جدول اهدافمان حذف کنیم.حال دقت کنید اگر ما جدولی با سه یا چهارخانه داشته باشیم تمرکز برایمان بسیار آسان تر خواهد بود اما اینجا نیز مشکلی بر سر راهمان قرار خواهد گرفت و اینکه هنوز نتوانسته ایم تمامیت وجودی خود را صرف یک هدف والا بکنیم برای این کار دوباره بین این تعداد اندک یک گزینه را به عنوان تنها هدف فعلیمان برمیگزینیم و مابقی را تا دست یابی به زمان مناسب کنار میگذاریم و در اولویت های بعدی قرار میدهیم. حال که در این جدول تنها یک خانه داریم میتوانیم از صبح تا زمانی که به رختخواب می رویم تمامی وقت و فکر و انرژیمان را صرف رسیدن به آن هدف اصلی کنیم و تا زمانی که به مرحله عالی و یک برند بزرگ و معتبر نرسانده ایم هرگز به اهداف و گزینه هایی در جدول فوق فکر نکنیم.قصد دارم در این جا بمنظور بهتر جا افتادن گفته هایم مثالی ملموس برایتان بیاورم .
شاید در بین شما کمتر کسی باشد که نام احد عظیم زاده به گوشش نخورده باشد.بزرگترین تاجر فرش دست بافت ایرانی در خاورمیانه.او کسی است که در هفت سالگی پدر را از دست میدهد و به دلیل فقر مالی رفتن به مدرسه و ادامه تحصیل برایش دشوار میشود و به اجبار بعد از گذراندن کلاس اول پشت دار قالی می نشیند. او همیشه آرزو داشته که یا خلبان شود یا پولدار.تا سیزده سالگی روزها قالی میبافته و شبها درس میخوانده.پنج سال این چنین سخت کار میکند که بسیار دشوار بود اما با پشت کار و اعتقاد به هدف و ایمان به توانایی های خودش در سن ۱۸ سالگی موفق میشود ۲۰ هزار تومان از سود یک یا دو تومنی که از هر دار قالی داشته را پس انداز کند.هدفش راه اندازی یک کارگاه قالی بافی بوده به همین دلیل به سراغ پسرعموی پدرش می رود و بیست هزار تومن از او قرض میکند و شصت هزار تومن هم وام میگیرد و در کل سرمایه اش می شود صدهزار تومان… یعنی به اندازه یک تراول صدهزار تومانی امروز…
بعد از تهیه این پول هوشمندانه عمل میکند و عجله به خرج نمی دهد با کمی تامل، فکر، تحقیق و بررسی متوجه میشود که کشور آلمان بازار خوبی برای صادرات فرش است پس ویزا گرفته و سفری برای یافتن بازار کار آغاز میکند در آنجا مطلع میشود سوییس نیز بازار فرش خوبی دارد .سپس سفر بعدی را از آلمان به سمت سوییس در پیش میگیرد. در آنجا تاجری به او پیشنهاد میدهد که برای پیشرفت میتواند فرش گرد ببافد و آنرا به آلمان صادر کند بلافاصله به روستای خودشان باز میگردد.کارگاهی اجاره میکند و با خرید دستگاه های ده درصد نقد و مابقی اقساط شروع به کار میکند. بعد از مدتی سر و کله ی تاجرین آلمانی پیدا میشود و در اولین فروش شش میلیون و پانصدهزارتومان نقد و شش میلیون تومان چک برای خرید فرش ها به ایشان پرداخت میکنند و از همانجا تجارت فرش شروع میشود و آنقدر پیش می رود که احد عظیم زاده تبدیل به بزرگترین تاجر فرش دست بافت دنیا میشود و به کشورهایی همانند، آلمان،ایتالیا،بلژیک،سوییس،انگلیس و دیگر کشورها فرش های دست بافت را صادر میکند و بعد از به اوج رساندن این حرفه و تجارت تصمیم میگیرد وارد کار ساخت بزرگترین پروژه هتل کشور شود، در واقع ساخت و ساز ملک.
اما بزرگترین افتخار این مرد نمونه و الگو یتیم نوازی است.هم اکنون هزار و هفتاد بچه یتیم را تحت پوشش دارند و با خودشان عهد بسته اند هر سال صد بچه به آنها اضافه کنند و حتی وصیت کرده اند که بعد از مرگش تا ده سال وارثین هرسال صد بچه یتیم به آنها اضافه کنند و مخارجشان را از محل ارث بپردازند و به همه ی دخترانی که تحت پوشش دارند نفری پنجاه میلیون تومان جهاز میدهند.
آیا اگر این انسان بزرگ که الگوی بسیاری از ما انسانهاست در ابتدا تمام وقت و سرمایه اش را برای به اوج رساندن تجارت فرش نمی کرد میتوانست اینک این همه کارهای بزرگ دیگر را در کنار فرش انجام دهد و به ثمر برساند؟پس در اینجا به صحت این جمله پی خواهیم برد که دوست خوبم تا { قوی نشدی تقسیم نشو.}
هدفی درست و در حد توان برای خودت برگزین کم کم پیش برو و از هیچ تلاشی دریغ نکن.هرگز مایوس نشو.روزی خواهی دید که به قله های موفقیت رسیده ای. آنگاه درکنار نام نیکی که برای خود و دست آوردهایت ساخته ای هدف دیگری برگزین ،هم ثروتمند باش هم کارآفرین،هم خیر باش و هم خدمتگذار،هم شاد باش هم موفق…
برای اطلاعات بیشتر به وبسایت ایشان مراجعه فرمایید: http://masireshokofaei.com