
در شماره قبلی در مورد خودگشودگی مطالبی را مطرح کردیم و چند ویژگی افراد خودافشاگر را ذکرکردیم، اینک به چند نکته دیگر به اختصار اشاره میکنیم:
برخی از اندیشمندان علم ارتباطات اعتقاد دارند که اعمال کنترلهای شدید کودکان در دوران کودکی و نوجوانی، موجب میشود که آنان تا حدودی خجالتی بار بیایند و این حالتها سبب میشوند که شخص در بیان احساسات خود و انتقال اندیشهها و تفکر خود به دیگران دچار مشکل باشند و اصطلاحاً حالت خودافشاگری و خودگشودگی در روابط روزانه خود با دوستان و همکارانشان را نداشته باشند. البته همانطوریکه در شمارههای گذشته اشاره کردهایم، بسیاری از مهارتهای ارتباطی جنبه آموختنی دارند و برخی از نارساییهای ارتباطی را میتوان از طریق فراگیری و آموزش برطرف ساخت. مهارتهای اجتماعی افراد لازم است به عنوان بخشی از مهارتهای ضروری آنان، در دوران کودکی فرا گرفته شوند و هر کودکی به عنوان بخشی از دوران طبیعی خود باید در جریان و مسیر اجتماعی شدن قرار بگیرد.
کودکان باید ترغیب شوند تا احساسات خود را بیان کنند و به احساسات خود توجه نمایند و این احساسات و حالات آنان نیز باید توسط والدین شنیده شده و اصطلاحاً مورد پذیرش و توجه واقع شوند.
برخی از مردم معتقدند که خودگشودگی خطری برای آنان است و تصور میکنند که طرف مقابل آنان، بر مبنای اطلاعاتی که به دست میآورد، در صدد سوء استفاده بوده و از این طریق آن را به عنوان حربهای بر علیه ایشان به کار خواهد گرفت تا ممکن است اساساً مباحث و مطالب را به گونه دیگری درک نموده و این درک ناصحیح، نهایتاً منجر به سوء برداشتها در روابط روزانه آنان میشود.
گاه ممکن است که ترس از مردم و عدم اعتماد به آنان موجب شود که شخص در مقابل دیگران در لاک خود فرو رود و تداوم چنین حالاتی به تدریج به عنوان عادت وی درآمده نهایتاً در شکلگیری شخصیت فرد تأثیرگذار شود. اینگونه برخوردها، در زندگی اجتماعی، یکی از دشواریهای خودگشودگی است.
قطعاً شما نیز اینگونه بودهاید که هر چه در سنین پایینتر بودهاید، امکان خودگشودگی بیشتری داشتهاید و هر چه سن ما فزونی مییابد و اصطلاحاً تجربه بیشتری کسب میکنیم، درمییابیم که نمیباید به آسانی خودافشاگری کنیم. بنابراین سعی میکنیم که هر گونه احساس خود نسبت به دیگران را در درون خود نگهداریم و آن را بیان نکنیم تا موجب آسیبپذیری ما نشود و به تدریج همه عواطف و احساساتمان را کنترل میکنیم و در این مسیر با پافشاری زیاد حتی ممکن است بر خلاف میل و یا احساساتمان عمل کنیم.
برخی از نویسندگان معتقدند که خودگشودگی و خودافشاگری، به عواملی نیز بستگی دارد و در صورت بروز شرایط آن، این امر به راحتی صورت میگیرد. آنان راهنماییهایی را نیز برای تسهیل امر ارتباط و فراهم شدن زمینهای که فرد بتواند به صورت گشوده عمل نماید، پیشنهاد دادهاند.
۱- خودگشودگی باید به صورت داوطلبانه باشد. به سخن دیگر افراد به صورت خودجوش با میل و رغبت در روابط دوستانه، دست به خودافشایی بزنند.
۲- خودگشودگی باید دو طرفه باشد، ما در مقابل کسی که در مورد خود به ما اطلاعات میدهد، مشتاق میشویم که نظر یا دیدگاه و یا تجربه خودمان را بیان کنیم. اگر این رابطه داده و ستانده دوجانبه نباشد، به مرور رو به تیرگی میرود و منجر به گسست رابطه میشود.
۳- خودگشودگی، به طول رابطه بستگی دارد. خودافشایی معمولاً باکندی صورت میگیرد و هر چه رابطه مداومتر و مستحکمتر میشود، روند خودافشایی راحت و بیشتر صورت میگیرد. ابتدا مسایل ساده و بدیهی بیان میشود و به تدریج عمق بیشتری مییابد.
۴- خودگشودگی به موضوع بحث بستگی دارد. موضوع بحث یا اطلاعاتی که افراد با یکدیگر در میان میگذارند، در میزان خودافشایی تأثیر دارد. یعنی هر چه موضوع مورد علاقه طرفین باشد، به همان نسبت خودگشودگی شکل میگیرد.
۵- خودگشودگی میباید متناسب حال کسی باشد که در مقابل او انجام میشود. معمولاً افراد در مقابل کسانی که با آنان احساس نزدیکی دارند، دست به خودافشاگری میزنند و در مقابل بیگانگان چنین پدیدهای رخ نمیدهد.
۶- خودگشودگی به شخصی که خود را میگشاید بستگی دارد. معمولاً افراد سلیقهها و دیدگاههای متفاوتی دارند، عدهای به سختی و برخیها به راحتی دست به خودگشودگی میزنند. برخیها نگاه مثبت و برخیها نگاه منفی دارند؛ لذا خودگشودگی به فرهنگ، جنسیت، سن، شرایط اجتماعی و اقتصادی و محیطی و غیره بستگی دارد.
این مطلب ادامه دارد…
دکتر مجید مجدنیا دارای مدرک دکترای تخصصی ارتباطات، کارشناس علوم اجتماعی دانشگاه علامه طبابایی، مدرس، مترجم و پژوهشگر علوم ارتباطات هستند. وی ۲۰ سال تجربه مدیریت در حوزه آموزش و پژوهش در سیستم بانکی و ۱۵ سال تجربه تدریس در دانشگاههای ایران را داراست.
در مقالات دیگر از دکتر مجید مجدنیا به بحث ارتباطات بیشتر خواهیم پرداخت.
وبسایت ایشان: www.majdnia.ir
اپکتایمز در ۳۵ کشور و به ۲۱ زبان منتشر میشود.