Search
Asset 2

زمان آن است که کانادا در روابط خود با چین تجدید نظر کند

تحقیق پلیس کانادا از پاسگاه‌های پلیس چین در مونترال
یک پلیس در چین، سعی می‌کند مانع عکس‌برداری از ساختمان سفارت کانادا در پکن شود. ۱۴ دسامبر ۲۰۱۸ (Greg Baker/AFP via Getty Images)

صبح روز هشتم اکتبر ۱۹۷۰، مائو زدانگ، رهبر حزب کمونیست چین، پس از توافق دیپلماتیک با هیأت کانادایی، با خنده گفت «اکنون ما یک دوست در حیاط خلوت آمریکا داریم!»  و این آغاز روابط تجاری کانادا و رژیم چین بود.

این رابطه‌ که رژیم کمونیستی چین را از انزوا خارج کرد و راه را برای ایجاد روابط بیشتر پکن با دولت‌های غربی فراهم کرد، تا یک صندلی در سازمان ملل و سایر سازمان‌های بین‌المللی برای رشد این رژیم مهیا شود.

«چن ون‌ژائو»، سرکنسول سابق چین در تورنتو، سال ۲۰۱۰، در شانگهای طی رویدادی درباره روابط چین – کانادا، نقل قول بالا را از مائو بازگو کرد و گفت که مائو تلاش کرد کانادا و کشورهای اروپایی را حد واسط، و میانه‌ای بین رژیم خود و آمریکا قرار دهد و تلاش کرد با تقویت روابط خود با این کشورهای میانه، جبهۀ ضدآمریکایی خود را تقویت کند.

حالا تقریباً با گذشت نیم قرن از دیدار رهبران کانادا و چین، چینی‌ها بدون اینکه نگران هیچ عواقبی باشند، برای کانادا در مورد نحوۀ رفتارش تعیین تکلیف می‌کنند.

در یک کنفرانس مطبوعاتی که اخیراً برگزار شد، کنگ پیوو، سفیر جدید چین در کانادا، به اتاوا هشدار داد که از قانونگذاران آمریکایی در وضع قانون جهت مجازات مقامات چینی فعال در سرکوب مردم هنگ‌کنگ پیروی نکند، و افزود که کانادا باید فعالان طرفدار دموکراسی در هنگ کنگ را محکوم کند.

سفیر پیشین چین، نیز به طور گستاخانه‌ای گفته بود که کانادا و متحدانش، برای آزادی دو شهروند کانادایی حبس شده در چین درخواست کنند. چین این دو کانادایی را بیش از یک سال قبل، در اقدامی تلافی‌جویانه در برابر بازداشت مدیرمالی شرکت هوآوی چین توسط کانادا، بازداشت کرد.

در حالی که برخی می‌گویند که دیپلمات‌هایی که چنین اظهاراتی می‌کنند باید اخراج شوند، اما رهبران کانادا هیچ اعتراضی به آنها نکرده‌اند.

جیم ریچ، سناتور آمریکایی، چندی پیش در همایش بین‌المللی امنیت هالیفکس، در حالی که ظهور چین و سرقت مالکیت معنوی توسط چین موضوع بحث بود، این سوال را طرح کرد که چگونه چین به اینجا رسیده‌ است؟

همین سؤال را می‌توان در مورد ظهور رژیم کمونیستی چین به عنوان یک تهدید برای دموکراسی غربی‌ها پرسید، و در این رهگذر، کانادا نقش زیادی در افزایش و قدرتمند شدن این تهدید داشته است.

کمک‌های بزرگ کانادا به چین برای قدرتمند شدن

در سال ۱۹۶۸، «جوزف پیِر ترودو»، نخست وزیر وقت کانادا، اندکی پس از پیروزی در انتخابات فدرال، چندین بار از لزوم به رسمیت شناختن جهانی جمهوری خلق چین سخن  گفت، و به گفته «می پینگ»، سفیر پیشین چین در کانادا، این اظهارات توجه پکن را جلب کرد.

ملاقات پیر ترودو، نخست وزیر کانادا، با رهبر حزب کمونیست چین، مائو زدانگ، در پکن در تاریخ ۱۳ اکتبر سال ۱۹۷۳(CP Photo)

می پینگ، سفیر پیشین چین در کانادا، طی رویداد سال ۲۰۱۰ در شانگهای درباره روابط چین-کانادا، گفت که در آن زمان وزارت امور خارجه چین، پیام‌هایی را به همۀ دیپلمات‌های خود در کشورهای مختلف ارسال کرد و از آنها خواست که در خصوص نزدیک شدن یا برقراری تماس با دیپلمات‌های کانادایی، مراقب بوده و فوراً آن را گزارش دهند.

«چن ون‌ژائو»، سرکنسول سابق چین در تورنتو، در همان رویداد سال ۲۰۱۰ شانگهای، ضمن اشاره به سفر پیِر ترودو به چین، او را جوانی با ایدئولوژی چپ‌گرا دانست که به همین دلیل در لیست سیاه قرار داشت و از ورودش به آمریکا ممانعت می‌شود. این منع ورود بعداً رفع شد.

وی گفت، پیِر ترودو قصد داشت در سیاست رابطه با چین، از آمریکا فاصله بگیرد. او اعلام کرد که کانادا کاری را انجام خواهد داد که آمریکا با آن موافقت نیست یا دوست ندارد انجام دهد، و از اصطلاح دست زدن به دم ببر استفاده کرد.

روابط دیپلماتیک بین اوتاوا و پکن پس از آن آغاز شد که کانادا، جمهوری خلق چین را به عنوان دولت قانونی چین به رسمیت شناخت، و روابط دیپلماتیک خود را با رقیب آن رژیم، یعنی کومینتانگ در تایوان متوقف کرد.

با کمک کانادا، جمهوری خلق چین در سال ۱۹۷۱ کرسی مجمع عمومی سازمان ملل متحد را به دست آورد و از آن پس، بسیاری دیگر از کشورهای غربی به سرعت شروع به برقراری روابط این رژیم کردند و وضعیت بین‌المللی چین دگرگون شد.

کانادا علاوه بر کمک به چین برای پیوستن به سایر نهادهای مهم بین المللی، از طریق کانال های دو جانبه و چند جانبه به توسعه چین کمک کرد. پول مالیات دهندگان کانادایی هر ساله از طریق آژانس توسعه بین‌المللی کانادا (CIDA) و آژانس‌های بین‌المللی دیگر مانند ارگان‌های مختلف سازمان ملل به چین سرازیر می‌شد.

در سال ۲۰۰۱، نزدیک به ۷۰ میلیون دلار پول مالیات دهندگان کانادایی به چین کمک شد. در همان سال، چین نزدیک به ۳۰ میلیارد دلار برای ارتش خود خرج کرد و جایگاه خود را در بین پنج ارتش برتر جهان تثبیت کرد. این در حالی بود که بودجه نظامی کانادا حدود ۸ میلیارد دلار بود.

کانادا همچنین از ابتدای دهه ۱۹۸۰ در توسعه برنامه‌های علمی و فناوری به چین کمک کرد و دانشمندان و مهندسان چینی را برای آموزش به کانادا آورد یا اقدام به اعزام متخصصان کانادایی به چین کرد، تا اینگونه به بهبود سیستم آموزش عالی چین کمک کند. کانادا به چین راکتورهای هسته‌ای فروخت و به توسعه زیرساخت‌های این کشور کمک کرد.

یک نقطه عطف مهم برای رژیم چین در سال ۲۰۰۱ به دست آمد که در آن زمان، با حمایت بیل کلینتون رئیس جمهور آمریکا، چین به سازمان تجارت جهانی (WTO) پیوست.

این اقدام، چین را تا سال‌ها بعد، در مسیر عدم توازن تجاری به نفع خود، با بسیاری از کشورها از جمله کانادا و ایالات متحده قرار داد. کانادا به چین کمک کرد تا ذخایر خارجی و اقتصاد خود را تقویت کند، و این به قیمت از بین رفتن میلیون‌ها شغل در ایالات متحده و کانادا شد، زیرا تولید کنندگان به چین منتقل شدند تا از نیروی کار ارزان‌تر استفاده کنند.

براساس مطالعه سال ۲۰۱۸ موسسه سیاست گذاری اقتصادی، بین سال‌‏های ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۷، ایالات متحده ۳.۴ میلیون شغل را به دلیل پذیرش چین در سازمان تجارت جهانی از دست داد.

گزارش سال ۲۰۱۷ مرکز مطالعات استانداردهای زندگی نشان داد که کانادا بین سال‌‏های ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۱ بالغ بر ۱۵۰ هزار الی ۱۷۰ هزار شغل را به دلیل افزایش واردات از چین از دست داد. گزارش دیگری در همان سال توسط  مؤسسه بردبنت می‌گوید که کانادا از سال ۲۰۰۰ نزدیک به ۵۵۰ هزار شغل تولیدی را از دست داده است.

در زمان عضویت چین در سازمان تجارت جهانی، هم کلینتون، و هم «ژان کرتین» نخست‌وزیر وقت کانادا، ابراز امیدواری کردند که ورود چین به سازمان تجارت جهانی، که منجر به پیوند چین با اقتصادهای غربی می‌گردد، به حاکمیت قانون در چین و کمک به تغییر جهت و اصلاح رژیم کمونیستی منجر شود. چرا که درست ۱۲ سال پیش از آن، رژیم چین اقدام به قتل‌عام تکان‌دهنده هزاران دانشجوی خواهان دموکراسی در چین کرده بود که برای درخواست آزادی به میدان تیان‌آن‌من پکن آمده بودند.

«ژان کرتین» نخست‌وزیر وقت کانادا در آن زمان گفت که الحاق چین به سازمان تجارت جهانی، بخشی از تلاش‌ها برای حاکمیت قانون در چین، و تحقق برخورد عادلانۀ قضایی با مردم و گروه‌ها در این کشور است.

تا سال ۲۰۱۸، کسری تجاری سالانه ایالات متحده و چین نزدیک به ۳۸۰ میلیارد دلار افزایش یافته بود، و در مورد کانادا و چین بیش از ۴۰ میلیارد دلار بود.

با وجودی که چین با پیوستن به سازمان تجارت جهانی، از رفع موانع تجارت جهانی سود بسیاری برد، اما در بسیاری از موارد، برای کشورهای مقابل چین، از این رهگذر منفعتی حاصل نشده است.

در گزارش سالانه اتاق بازرگانی آمریکا در چین در سال ۲۰۱۹ آمده است که مشاغل آمریکایی هنوز آرزو دارند که در مقابل چین، در یک زمین مسطح (با فرصت‌های برابر) بازی کنند و از پکن می‌خواهند که به سرمایه‌گذاری متقابل و برابر احترام بگذارد.

در سال ۲۰۱۷، کانادا ۲۵۰ میلیون دلار در یک پروژه بیهودۀ متعلق به چینی‌ها سرمایه‌گذاری کرد، که آن پروژه بانک سرمایه‌گذاری زیرساخت‌های آسیایی(AIIP)  بود، که در واقع برای رقابت با بانک توسعه آسیایی و بانک جهانی ایجاد شده بود.

عواقب خوش‌خدمتی به چین

چین اکنون پس از ایالات متحده، دومین اقتصاد بزرگ جهان است و پس از ایالات متحده، بیشترین بودجه نظامی در جهان را دارد. پکن حضور نظامی خود را از آسیا گرفته تا آفریقا و امریکا لاتین افزایش داده، و قدرت خود را بر همسایگان کوچک‌تر خود در اختلافات ارضی در دریای جنوبی چین تحمیل می‌کند.

یکی از اهالی اویغور (اقلیت مسلمان چین) ساکن کانادا، در حالی که عکسی از دو کانادایی بازداشت شده در چین (مایکل کورینگ و مایکل اِسپاور) را در دست دارد، روبروی دادگاه مدیر مالی شرکت هوآوی چین، که در ونکوور برگزار می‌شد ایستاده است و به نقض حقوق اویغورها توسط حزب کمونیست چین اعتراض می‌کند. ۸ می ۲۰۱۹ (Jason Redmond/AFP via Getty Images)

کورینگ و اِسپاور، دو شهروند کانادایی، در پشت میله‌های زندان باقی مانده‌اند و پکن همچنان به جلوگیری از واردات کانولا کانادا بر خلاف قوانین سازمان تجارت جهانی، ادامه می‌‏دهد.

در داخل چین، میلیون‌ها نفر از جمله اقلیت مسلمان اویغورها در سین کیانگ، تمرین‌کنندگان روش معنوی فالون‌گونگ، مردم تبت، و مسیحیان همچنان با آزار و اذیت، مرگ و حتی برداشت اجباری اعضای بدن‌شان که منجر به مرگ‌شان می‌شود روبرو هستند، و دولت تحت حمایت پکن در هنگ‌کنگ، به شدت به سرکوب طرفداران دموکراسی می‌پردازد.

پکن از آژانس جبهه متحد خود در کانادا برای کنترل زندگی چینی‌ها در این کشور استفاده می‌کند و گروه‌هایی را برای حمایت از مواضع خود سازمان‌دهی می‌کند.

سی‌بی‌سی گزارش کرده است که طبق گفته‌های مقامات اطلاعاتی کانادا، چین به طور فعالی از افراد مورد اعتمادش در جامعه چینی کانادا استفاده می‌کند تا در انتخابات شرکت و دخالت کند. رسانه‌های استرالیایی هفته پیش فاش کردند که سازمان‌های اطلاعاتی این کشور در حال بررسی ادعاهای مربوط به توطئه پکن در گماردن نصب جاسوس در پارلمان استرالیا هستند.

روزنامه گلوب‌اندمیل گزارش داد که در ماه آگوست، هنگامی که کریستیا فریلند، وزیر امور خارجه کانادا، بیانیه مشترکی را با اتحادیه اروپا به منظور افزایش نگرانی در مورد اعمال خشونت چین در هنگ کنگ امضا کرد، سخنگوی وزارت خارجه چین، در اقدامی غیرمعمول، در تلویزیون دولتی، وزیر امور خارجه کانادا را به نام خطاب کرده و بابت این بیانیه وی را شماتت و سرزنش کرد.

یک روز پس از آن ترودو، نخست وزیر کانادا، سخنرانی خود را با موضوع چین آغاز کرد و گفت که کانادا با مردم چین روابط عمیقی دارد، و در ادامه افزود که همیشه از منافع کانادا دفاع خواهد کرد. وی در همان سخنرانی، درباره روسیه صحبت کرد و گفت که کانادا با الحاق شبه‌جزیره کریمه به روسیه مخالف است.

دیوید مالرونی، سفیر پیشین کانادا در چین در گفتگو با گلوب‌اند‌میل به تضاد و تناقض در اظهارات ترودو، درباره دو کشور چین و روسیه اشاره کرد و تصریح کرد که ترودو با توجه به منافع و فرصت‌های اقتصادی، با ادبیاتی صمیمی و گرم با چین روبرو می‌شود.

در سال‌های شروع نخست وزیری ترودو، پیش از آنکه تنش دیپلماتیک بین اوتاوا و پکن به واسطه بازداشت مدیر مالی هواوی روی دهد، دولت ترودو در زمینه روابط تجاری کانادا و رژیم چین به طور جدی سعی در ایجاد روابط گرم‌تر با پکن داشت، چرا که ترودو معتقد بود چین به زودی تبدیل به اقتصاد شماره یک دنیا خواهد شد و از آمریکا پیشی می‌گیرد.

ترودو در سال ۲۰۱۶ گفت «مسئله این است که چگونه می‌توانیم کشورهایی را جذب کنیم که به زودی بزرگترین اقتصاد روی زمین را در اختیار خواهند داشت.»

حتی اگر ایالات متحده خواستار بازداشت مدیرمالی هوآوی شده باشد، بازهم این شهروندان کانادایی هستند که توسط چین به گروگان گرفته شده‌اند، نه شهروندان آمریکایی. حال اگر به فرض، چین از ایالات متحده پیشی بگیرد و اقتصاد اول دنیا شود، آیا در قضیه گروگان گرفتن دو شهروند کانادایی تفاوتی ایجاد می‌شود و تغییری حاصل می‌گردد؟

بین دو کشور آمریکا و چین، که یکی کشوری دموکراتیک مبتنی بر قانون است و دیگری یک رژیم کمونیستی استبدادی و تمامیت‌خواه است، کدام یک در حال حاضر شهروندان کانادایی را گروگان گرفته است؟

با تمام آنچه که بین چین و کانادا پس از دستگیری مدیر مالی هوآوی، تاکنون جریان داشته است، و همچنین از منظر جهانی، با توجه به رفتار چین در صحنه جهانی، پس از چندین دهه تأمین شدن و پذیرایی از سوی غرب، و نیز استقبال از رژیم چین در ابتکارات مهم چند جانبه، نظیر عضویت چین در سازمان‌های جهانی، اکنون باید اندیشید که آیا اتاوا در سیاست‌های خود در مورد چین تجدید نظر خواهد کرد یا خیر؟

ریچارد فادن، مشاور سابق امنیت ملی در دولت کانادا، اخیراً گفت که کانادا باید به هر دوی چین و روسیه به چشم، رقیب و دشمن نگاه کند. اما وزیر دفاع کانادا، که در جشنی که در ونکوور به مناسبت تأسیس جمهوری خلق چین، در سپتامبر برگزار گردید حضور پیدا کرد، طی همایش هالیفکس گفت که چین را رقیب و دشمن نمی‌داند.

پس از آنکه ترودو در ۲۰ نوامبر کابینه جدید خود را معرفی کرد، یک گزارشگر از تلویزیون ان‌تی‌دی، از وی سؤال کرد که آیا با توجه به تجاوز و تخطی چین نسبت به کانادا (بازداشت دو شهروند کانادایی)، و اینکه آخرین نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد اکثریت قریب به اتفاق کانادایی‌ها نظری منفی نسبت به چین دارند، آیا سیاست کانادا نسبت به چین تغییری خواهد کرد؟

ترودو در پاسخ با اشاره به تأثیر اقتصادی چین در جهان و فرصت‌های تجاری برای کانادا، افزود که دولت وی از خواسته کانادایی‌ها مبنی بر ایستادگی در راه ارزش‌ها و حقوق‌ ملت پیروی خواهد کرد.

وی افزود «ما بازداشت خودسرانه مایکل کورینگ و مایکل اِسپاور را محکوم کرده‌ایم و برای منافع خود ایستادگی خواهیم کرد، و مایلیم با جهان به شکل سازنده و مثبتی تعامل داشته باشیم، و در عین حال به دنبال فرصت‌‌ها برای کانادایی‌ها هستیم.»

بی‌راه نیست که بگوییم سوال این خبرنگار بی پاسخ ماند.

مطالب دیگر:

ادامه اعمال فشار دولت امریکا برای آزادی بین‌المللی مذهبی

کانادا باید رویکرد خود در مورد چین را اصلاح کند

پنج حقیقت درباره قتل عام دانشجویان در چهارم ژوئن

اخبار مرتبط

عضویت در خبرنامه اپک تایمز فارسی