آب از آب تکان نمی خورد: هیچ اتفاقی نمیافتد؛ خاطرجمع باشید
آب از دستش نمیچکد: اشاره به آدم خسیس و تنگ نظر است
آب نطلبیده مراد است: هرگاه برای کسی نا خواسته آب بیاورند، به فال نیک تعبیر میشود
آب زیرکاه: فریب کار، تودار، موذی، بهصورت نامرئی نفوذ کردن، تخریب کردن
آب پاکی روی دست کسی ریختن: جواب رد دادن، جواب منفی دادن
آب در کوزه و ما تشنه لبان میگردیم: از داشتن چیزی یا نعمتی بیاطلاع بودن و قدر ندانستن
آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب: وقتی که کار از دست رفت و آنچه که نباید بشود شد دیگر فرقی نمی کند
آتش بیار معرکه: دو بهم زن، فتنه انگیز و سخن چین
آتش که شعله ور شود خشک وتر با هم میسوزند: بلا و مشکل که برسد گناهکار و بیگناه با هم از بین میروند
آدم به امید زنده است: اگر امید را از دست بدهی دیگر انگیزهای برای زنده بودن نداری
آدم گدا اینهمه ادا: آدم پست وفرومایه که فخرفروشی کند
آدم زنده وکیل وصی نمیخواهد: کسی که خود در مجلسی حاضر است لزومی ندارد کسی به جای او حرف بزند
آش نخورده و دهن سوخته: کسی خلافی انجام نداده ولی گناه کار شده است
آفتابه خرج لحیم: خرج و هزینه بیهوده برای وسیلهای که از کار افتاده و ارزش درست کردن ندارد
آفتاب لب بام: کسی که پیر شده و اثرات ناتوانی و مرگ در او پیدا شده
آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است: کسی که خلافی انجام نداده از چیزی نمیترسد
آواز دهل شنیدن از دور خوش است: شنیدن وصف خوشیهای مردم ممکن است کاملا منطبق بر واقعیت نباشد
آه ندارد با ناله سودا کند: برای توصیف نداری و فقر کسی به کار میرود
مطالب دیگر: