نویسنده: دکتر آنتونیو گراسفو، تحلیلگر اقتصادی چین
پکن با واکاوی جنگهای آمریکا در خاورمیانه سعی دارد که خود را برای نبرد احتمالی با تایوان آماده کند، اما واشینگتن همچنان سرگرم مناقشات فرعی است.
گلوبال تایمز، رسانه دولتی چین، در روز ۷ مه گزارش داد که آمریکا با جنبش حوثیهای یمن آتشبس کرده است؛ توافقی که انتظار میرود امنیت را به دریاها بازگرداند و کشتیرانی بینالمللی را از نو به جریان بیاندازد. این مسئله از منظر منافع پکن بسیار حائز اهمیت است، بهویژه در شرایطی که جنگ تعرفهای آمریکا همچنان حجم صادرات چین را کاهش میدهد.
با وجود اینکه دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، گفته بود که حوثیها برای پایان دادن به درگیریها با دولت او تماس گرفتهاند، رسانه حکومتی چینی گلوبال تایمز، عمان را میانجی اصلی این صلح میداند، نقش ترامپ را کماهمیت دانسته و معتقد است که آمریکا هیچ نقشی در این توافق نداشته است.
در ادامه این گزارش آمده است که رهبران حوثی با اظهارنظرهای خصمانه اعلام کردهاند که به فعالیت علیه اسرائیل ادامه خواهند داد و این تصمیم را نشانه حمایت از غزه میدانند. این تفسیر که آمریکا را نه پیروز و نه مؤثر جلوه میدهد، با این هدف مطرح شده که واشینگتن مدعی دستاوردهای دیپلماتیک یا راهبردی نشود.
در عینحال، پوشش دقیق تحولات از جانب رژیم چین نشان میدهد که پکن با دقت اقدامات نظامی آمریکا در خاورمیانه را زیر ذرهبین گرفته است، تا از خروجی اقدامات آمریکا مطلع باشد و برای آموزش ارتش آزادیبخش خلق و آمادهسازی نیروها برای جنگهای نامتقارن احتمالی از تجربیات عملیاتی و راهبردی آمریکا الگوبرداری کند.
براساس گزارشات اخیر، چین عملیات نظامی آمریکا در خاورمیانه و بهویژه کارزار دریایی این کشور علیه حوثیهای یمن را نسخه شبیهسازیشده جنگ تایوان میداند. ارتش آزادیبخش خلق با دقت بررسی میکند که نیروی دریایی آمریکا به چه صورت به تهدیدات نامتقارن از جمله پهپادها، موشکهای ساحلی و حملات پیچیده پاسخ میدهد. این تهدیدات مشابه همان تاکتیکهایی هستند که تایوان احتمالاً در جنگ دفاعی از آنها استفاده خواهد کرد.
ارتش آزادیبخش خلق که از تجربه جنگ واقعی محروم است، عملیات نظامی آمریکا در عراق، افغانستان و اکنون یمن را بهعنوان مطالعه موردی برای بهبود دکترین، ساختار نیروها و برنامههای آموزشی خود بررسی میکند. پکن دریای سرخ را به میدان نبرد راهبردی تبدیل کرده و نیروهای نیابتی خود را با اطلاعات ماهوارهای، قطعات پهپادی و فناوری دوگانه تجهیز میکند تا علیه کشتیهای غربی وارد عمل شوند. این درحالی است که کشتیهای چینی بدون دردسر به فعالیت خود ادامه میدهند.
الگوی استفاده از نیروهای نیابتی، عدم پذیرش مسئولیت و سوءاستفاده از محدودیتهای نظام قانونمحور، از وجود یک نظام آموزشی جامع در ارتش آزادیبخش خلق حکایت دارد که براساس نظارت ساختارمند و آزمایشهای داخلی توسعه یافته است؛ رویکردی که رَند کورپوریشن آن را جایگزین تجربه میدان نبرد میداند.
اصلاحات نظامی چین تحت رهبری شی جین پینگ بر آمادگی این کشور در قبال جنگهای محلی یکپارچه تمرکز دارد که تایوان نقش اصلی را در آن ایفا میکند. فرماندهیهای نیروهای ارتش آزادیبخش خلق از نظر آمادگی عملیاتی در چندین جبهه راهبردی سازماندهی شدهاند و دریای سرخ نشان میدهد که عملیات چین در منطقه هند-آرام چگونه پیش خواهد رفت.
چین از مناقشات دریای سرخ جهت بررسی تاکتیکهای آمریکا و تقویت جایگاه خود استفاده کرده است، اما تحلیلگران ارتش ایالات متحده معتقدند که آمریکا هنوز تدبیر راهبردی مناسبی در قبال چین اتخاذ نکرده است. راهبرد دفاع ملی سه سال پیش، از رژیم چین بهعنوان تهدید اصلی نام برد، اما تأثیر این مسئله هنوز در ساختار نیروها، بودجهبندی یا استقرار نیروهای آمریکایی مشاهده نمیشود. منابع و تمرکز آمریکا همچنان به چند جبهه مختلف بهویژه اروپای شرقی و خاورمیانه اختصاص دارد.
تمرکز همیشگی واشینگتن بر اوکراین و خلیج فارس باعث شده که توانایی این کشور برای کسب آمادگی در قبال مناقشه احتمالی با ارتش آزادیبخش خلق به حداقل برسد. پیشنهاد کارشناسان این است که وزارت دفاع آمریکا بهجای حفظ برتری نظامی جهانی در سه یا چند جبهه، تمرکز خود را روی یک جنگ بزرگ بهویژه در منطقه هند-آرام علیه رژیم چین بگذارد.
در عینحال، آمریکا میتواند به شرکا و متحدان خود تکیه کند تا آنها بحرانهای منطقهای خفیفتر را در دیگر نقاط مدیریت کنند. این رویکرد در شرایط فعلی در دستور کار قرار دارد، چرا که ترامپ کشورهای اروپایی را برای مسئولیتپذیری بیشتر در دفاع از اوکراین تحت فشار قرار داده است. با اینحال، تمرکز راهبردی آمریکا به کسب آمادگی برای درگیری با چین بهعنوان یک رقیب همسطح محدود نمیشود.
یکی از نکاتی که این پیشنهاد را موجه جلوه میدهد، این است که آمریکا بعضی از وظایف امنیتی خود در اروپا و خاورمیانه را به ناتو و قدرتهای منطقهای محول میکند. اما چنین ائتلافی در آسیا-اقیانوسیه وجود ندارد که بتواند بدون مداخله مستقیم آمریکا در برابر چین ایستادگی کند.
از اینرو، پیشنهاد دیگر این است که آمریکا در اقیانوس آرام به نیروی دریایی و هوایی خود اولویت دهد و ساختار نیروها و پایگاهها را به شکل مناسب اصلاح کند که برای نمونه میتوان به بیرون کشیدن ناوها از اقیانوس اطلس و خاورمیانه اشاره کرد. این رویکرد نیز با اقدامات کنونی ترامپ مانند ارتقا و بازسازی بندر و پایگاه هوایی گوآم و استفاده بیشتر از سرزمینهای فرامرزی آمریکا در قالب راهبرد دفاعی اقیانوس آرام سازگار است.
ترامپ در اقدامی بیسابقه درخواست بودجه دفاعی ۱ تریلیون دلاری را مطرح کرده است، اما کارشناسان از ناهماهنگی ادامهدارِ راهبردها و تخصیص منابع در دولت پیشین میگوید. برای نمونه، آمریکا از زمان حمله روسیه به اوکراین در سال ۲۰۲۲ درمجموع حدود ۱۸۳ میلیارد دلار به اوکراین کمک کرده است. این رقم بهطور میانگین به ۶۰ میلیارد دلار در سال میرسد که از بودجه دفاعی سالانه متحدان آمریکا بهجز بریتانیا بیشتر است.
آمریکا بهطور همزمان پول، منابع و تمرکز راهبردی خود را به ایران و خلیج فارس اختصاص داده است. این امر باعث کاهش تسلیحاتی ایالات متحده شده است؛ بهطوریکه اگر آمریکا همین فردا با رژیم چین وارد جنگ شود، موفقیت این کشور مورد تردید خواهد بود.
آمریکا از منابع اقتصادی و نظامی لازم برای پیروزی در جنگ تایوان برخوردار است. بازدارندگی و غلبه بر رژیم چین لزوماً مستلزم افزایش بودجه دفاعی نیست، اما به بازنگری در منابع اختصاصیافته به جبهههایی نیاز دارد که نسبت به مأموریت اصلی آمریکا در هند-آرام از اهمیت کمتری برخوردارند. برای نمونه، آمریکا باید وظایف امنیتی مربوط به خاورمیانه و اروپا را به متحدان منطقهای خود محول کند.
دیدگاه ارائهشده در این مقاله نقطه نظر نویسنده بوده و لزوماً منعکسکننده دیدگاه اپک تایمز نیست.
درباره نویسنده: دکتر آنتونیو گراسفو تحلیلگر اقتصادی چین است که بیش از ۲۰ سال را در آسیا سپری کرده است. آقای گراسفو فارغالتحصیل دانشگاه ورزش شانگهای است، دارای مدرک امبیای از دانشگاه شانگهای جیائوتنگ است و در دانشگاه نظامی آمریکا در رشته دفاع ملی تحصیل کرده است.