کتاب نه شرح و تفسیر درباره حزب کمونیست چین برای اولین بار در نوامبر سال ۲۰۰۴ منتشر شد که به دنبال آن نسخه انگلیسی کتاب بهسرعت ترجمه گردید. سری مقالات چاپشده در این کتاب باعث شد که بیش از ۱۱۵ میلیون نفر از مردم چین از حزب کمونیست چین و سازمانهای وابسته به آن خارج شوند، و برای تغییر و تحولات در چین، جنبش صلحآمیز بیسابقهای را پدید آورد. ما دراینجا دست به چاپ نسخهای جدید با ویرایشی مجدد زدیم، که به نسخههای صوتی و تصویری آن الحاق شدهاست. این نسخههای صوتی و تصویری توسط رسانههای همکار ما در شبکه تلویزیونی ان تی دی و شبکه رادیویی صدای امید تولید شد. برای دسترسی به سایر نسخههای نه شرح و تفسیر لطفا به فهرست مطالب مراجعه نمایید- به صورت رایگان.
مقدمه
زمانیکه صحبت از استبداد و ظلم به میان میآید اکثر چینیها برای تائو (Tao) که به معنی ”راه“ است ارزش زیادی قائل هستند. در چین باستان برای توصیف یک امپراطور ظالم چین میگفتند: ”فرمانروای فاسد و رو به زوالی که فاقد تائو است.“ هر گونه رفتاری که با اصول اخلاقی که خود در زبان و الفبای چینی با دو کلمهی دائو دِ (Dao De) که به ترتیب به معنی ”تائو“ و ”فضیلت و خوبی“ هستند در تضاد باشد، از لحاظ چینیها رفتاری است که از اصول تائو تبعیت نمیکند.
با احترام به آسمان و زمین، انسان میتواند از یک زندگی موزون و هماهنگ برخوردار گردد.
حتی کشاورزان شورشی نیز پلاکاردهایی را علم میکردند که بر روی آنها چنین نوشته بود: ”تائو را به جای بهشت بدست آورید“ . لائوذی [۱] در جایی گفت: ”چیز عجیب و اسرار آمیزی وجود دارد که قبل از پیدایش آسمان و زمین وجود داشته است. ساکت، بدون شکل، کامل و بدون تغییر. آن برای ابد در کاملترین و بهترین شکل خود در همه جا حضور دارد و مادر همه چیز است. من اسم آنرا نمیدانم پس آنرا تائو یا راه مینامم.“ این گفته حاکی از آن است که جهان از ”تائو“ بوجود آمده است.
در چند صد سال گذشته، چپاول بیامانی که بهدست حزب کمونیست انجام گرفته باعث پیدایش نیرویی در مقابل طبیعت و انسانیت گردیده که خود عامل درد و رنج و مصائب بسیار شده است. این نیرو همچنین تمدن چین را بهسمت نابودی سوق داده است. با ارتکاب فجایع و وحشیگریهای مختلفی که اصول تائو را زیر پا میگذارد و در تضاد با زمین و آسمان است به نیروی بینهایت بدنهادی علیه جهان هستی مبدل شده است.
”انسان در پی زمین، زمین بهدنبال آسمان، آسمان در پی تائو و تائو بهدنبال آنچه طبیعی است.“ [۲] در زمان چین باستان، مردم به اطاعت، هماهنگی و همزیستی با آسمان معتقد بودند. نوع بشر در هماهنگی با آسمان و زمین است و با وابستگی متقابل با آنها هستی دارد.
تائوی جهان تغییری نمییابد. جهان بر اساس اصول تائو و بنا به نظم اداره میشود. زمین تغییرات آسمان را دنبال میکند، بههمین دلیل چهار فصل مختلف دارد. با احترام به آسمان و زمین، انسان میتواند از یک زندگی موزون و هماهنگ و پر از نعمت و سپاس برخوردار گردد.
انعکاس این حقیقت را میتوان در این جمله دید: ”زمانبندی مطلوب آسمان، شرایط جغرافیایی مناسب، سازگاری و هماهنگی در میان انسانها.“ [۳] بر اساس اندیشهی چینی، تمامی علوم اعم از نجوم، جغرافیا، نظام تقویم نجومی، طب، ادبیات و حتی ساختارهای اجتماعی همگی از این فلسفه پیروی میکنند.
اما حزب کمونیست، ”انسانها مافوق طبیعت“ و ”فلسفهی مبارزه“ در سرپیچی و نافرمانی از قوانین آسمان، زمین و طبیعت را ترویج میدهد. به گفته مائو زدانگ ”نبرد با آسمان، جنگ با زمین و مبارزه با انسانیت بزرگترین و بیانتهاترین لذات هستند.“
شاید حزب کمونیست از چنین مبارزاتی لذت برده باشد ولی در مقابل، این مردم بودهاند که همواره بهای این فجایع را پرداختهاند.
الف- مبارزه با مردم و نابود کردن فطرت انسانی
بههم آمیختن خوب و بد و ریشه کن کردن انسانیت
یک انسان در درجهی اول یک موجود طبیعی و بعد از آن یک موجود اجتماعی است. ”انسانها در زمان تولد همگی از فطرت پاک برخوردارند“ [۴] و ”روح شفقت و مهربانی در همهی انسانها بطور یکسان وجود دارد.“ [۵] این جملات نمونهای از رهنمونهای بسیاری هستند که انسانها در زمان تولد از آنها برخوردارند، رهنمونهایی که بوسیلهی آنها قادر به تشخیص خوب از بد و درست از نادرست میشوند. با این وجود از دیدگاه حکچ انسانها همگی مانند حیوانات و یا حتی ماشینها هستند. بر اساس اعتقاد حکچ بورژوا (سرمایهدار) و پرولتاریا (طبقهی کارگر) فقط نیروهای مادی هستند.
هدف حکچ کنترل مردم و تغییر تدریجی آنها بهسمت موجودات خشن انقلابی و شورشی است. مارکس گفته است که ”نیروهای مادی را تنها بوسیلهی نیروهای مادی میتوان سرنگون کرد“؛ ”تئوری نیز به محض اینکه توجه تودهها را جلب کرد یک نیروی مادی به حساب میآید.“ [۶]
او معتقد بود که کل تاریخ بشر چیزی بهجز تحولی مستمر در فطرت انسان نیست و فطرت انسان در حقیقت فطرت طبقاتی است و چیزی بهعنوان فطرت ذاتی و خدادادی وجود ندارد بلکه همگی محصول محیط اطراف هستند. او اظهار کرد که انسان یک ”موجود اجتماعی“ است و نظریهی فرباک (Feuerbach) را که انسان را یک ”موجود طبیعی“ میداند رد کرد.
لنین معتقد بود که مارکسیسم نمیتواند بطور طبیعی و خود بخود در بین طبقهی کارگر شکل بگیرد بلکه باید از خارج به آن القا گردد. لنین تمام سعی خود را کرد با این وجود نتوانست مبارزات کارگران بر سر مسائل اقتصادی را به یک جنگ سیاسی بر سر قدرت بکشاند. بههمین دلیل به ”تئوری واکنش شرطی“ ایوان پتروویچ پاولف (Ivan Petrovich Pavlov) برندهی جایزه نوبل امید بست. لنین گفت این تئوری ”در مورد طبقهی کارگر در همهی جهان از ارزش بالایی برخوردار است.“
تروتسکی (Trotsky) [۷] حتی بطور بیهودهای امید داشت که واکنش شرطی نهتنها میتواند از لحاظ روانی بر افراد تأثیرگذار باشد بلکه از لحاظ جسمی نیز میتواند افراد را تغییر دهد. همانطور که سگ در آزمایش پاولف با شنیدن صدای زنگ ناهار بزاق ترشح میکرد، انتظار میرفت که سربازها نیز با شنیدن صدای گلوله و تفنگ تهییج شده و شجاعانه حمله کرده و زندگی خودشان را فدای حزب کمونیست کنند.
از زمانهای بسیار قدیم عقیده مردم بر این بوده که پاداش، از کار سخت و تلاش حاصل میشود. با کار سخت شخص میتواند در زندگی به مال و مکنت برسد. مردم از تنبلی نفرت داشته و سود بدون زحمت را غیر اخلاقی میدانستند. پس از آنکه حزب کمونیست مثل طاعون جامعه را فرا گرفت، آدمهای انگل و بیعار را به تقسیم زمینها، سرقت اموال شخصی و تعدی به زنان و مردان تشویق کرد که همهی این اعمال با ظاهر و آب و رنگ قانونی شکل میگرفتند.
همگان میدانند که احترام به افراد مسن و توجه به کودکان و جوانترها واجب است و بیحرمتی و بیتوجهی به افراد مسن و معلمان زشت و ناپسند است.
روشنفکران در گروه ۹ که بدترین رده و بعنوان گروه نهم بدبو نام داشت جای گرفته بودند.
تعلیمات کهن کنفسیوس دو بخش داشت: شیائو شو (Xiao Xue) یا یادگیری کوچک و دا شو (Da Xue) یا یادگیری بزرگ. یادگیری کوچک مختص کودکان زیر ۱۵ سال بود که تمرکز اصلی آن بر یادگیری آدابی همچون آراستگی و پاکیزگی، روابط اجتماعی و آداب معاشرت (یعنی تعلیم مسائل بهداشتی، رفتار اجتماعی، چگونه سخن گفتن و غیره). یادگیری بزرگ بر فضیلت و خوبی و کسب تائو تأکید داشت. [۸] در زمان تلاشهای حکچ در انتقاد و نفی لین بیائو (Lin Biao) [۹] و کنفسیوس و محکوم کردن اساتید، حزب تمامی معیارهای اخلاقی را از ذهن نسل جوان پاک کرد.
براساس یک گفته از چین باستان ”اگر کسی تنها یک روز معلم من باشد، مابقی عمر همچون پدر به او احترام خواهم گذاشت.“
در پنجم ماه اوت سال ۱۹۶۶، بیان جونگیون (Bian Zhongyun) که معلم یک دبیرستان دخترانه وابسته به دانشگاه پکن بود در حالیکه کلاه بوقی بر سرش گذاشته و لباسهایش با جوهر مشکی بهطور زنندهای لکهدار شده بود و مجبور به حمل یک تخته سیاه کوچک آویخته به گردنش شده بود که بر روی آن کلمات توهینآمیزی نوشته شده بود در میان دانشآموزانش که بر روی بشکههای زباله ضرب گرفته بودند گردانده شد. سپس وادار شد تا بر روی زمین زانو بزند و بعد با چوبی که در آن میخهای نوک تیز فرو کرده بودند او را کتک زدند و رویش آب جوش ریختند . او تا سر حد مرگ شکنجه شد.
مدیرهی یک دبیرستان دخترانه در پکن توسط دانشآموزان مدرسه وادار شد تا در حالیکه بر روی یک کاسهی دستشویی شکسته با مشت ضربه میزد فریاد بکشد که ”من عنصر نامطلوب هستم.“ موهای او را بطور زنندهای تراشیدند تا مسخرهاش کنند. آنقدر بر سرش کوبیدند تا خون از آن جاری شد و سپس وادارش کردند تا چهار دست و پا بر روی زمین حرکت کند.
همگان معتقدند که پاکیزگی خوب و کثیفی بد است. اما حکچ ”لباسهای پوشیده از گل و چرک و دستان پوشیده از پینه“ را ترویج میکرد و جملهی ”دستان کثیف و پاهای آغشته به فضولات گاو“ [۱۰] از جملات تشویقی معروف آن بود. چنین افرادی بعنوان انقلابیترین قشر جامعه شناخته شده و حق تحصیل در دانشگاهها و پیوستن به حزب را داشته و ارتقاء گرفته و نهایتاً رهبران حزب گردیدهاند.
پیشرفت بشر در اثر جمعآوری علم و دانش حاصل شد. حالآنکه از نظر حکچ کسب دانش بد تلقی میشود. در گروهبندی ۹ گانهای که توسط حزب برای اقشار مختلف تشکیل شده بود، روشنفکران در گروه ۹ که بدترین رده و بعنوان گروه نهم بدبو نام داشت جای گرفته بودند. به روشنفکران گفته میشد که از بیسوادها چیز یاد بگیرند و توسط کشاورزان فقیر تحت آموزش مجدد قرار گیرند تا اصلاح شده و زندگی جدیدی را آغاز کنند. برای بازآموزی روشنفکران، استادان دانشگاه تسینگهوا (Tsinghua) به جزیرهی کارپ (Carp) در نانچانگ (Nanchang) واقع در استان جیانگزی (Jiangxi) تبعید شدند. در آن منطقه خطر ابتلا به انگل شیستوسومیاسیس (Schistosomiasis) [۱۱] بشدت شیوع داشت و حتی اردوگاه کار اجباری که در آنجا وجود داشت به ناچار به جای دیگری انتقال یافته بود. این استادان به محض تماس با آب رودخانه به این بیماری مبتلا شده و در اثر عفونتهای سیروزی توانایی کار و زندگی کردن را از دست دادند.
به تحریک و تشویق جو انلای (Zhou Enlai) نخستوزیر اسبق چین، حزب کمونیست کامبوج (خِمرهای سرخ) بیرحمانهترین و وسیعترین کشتار روشنفکران را در این کشور آغاز کردند. آنهایی که به آزاداندیشی متهم میشدند میبایست اصلاح شده تا از لحاظ روحی و جسمی نابود و ریشهکن شوند. از سال ۱۹۷۵ تا ۱۹۷۸ یک چهارم جمعیت کامبوج کشته شدند. علت کشتن بعضی از آنها تنها اثر جای عینک باقیمانده بروی بینیشان بود.
انسانهای باوجدان از ترس خشونتهای احتمالی خاموش شدند.
پس از پیروزی حزب کمونیست کامبوج در سال ۱۹۷۵ پل پات (Pol Pot) بطور بسیار زود هنگام سوسیالیسم – ”بهشتی در جوامع بشری“ که در آن هیچگونه اختلاف طبقاتی، تقسیمات شهری و روستایی و واحد پول و تجارتی وجود ندارد- را پایهگذاری کرد. در انتها نهاد خانواده گسسته شد و جای خود را به تیمهای کار گروهی مردانه و تیمهای کار گروهی زنانه داد. کارگران همگی مجبور میشدند بطور گروهی کار کرده و غذا بخوردند و همگی لباس یکسان سیاهرنگ انقلابی و یا یونیفرم نظامی بهتن کنند. زن و شوهرها تنها میتوانستند یکبار در هفته و آنهم با کسب اجازه یکدیگر را ملاقات کنند.
[۱] لائو ذی (Lao Zi) (همچنین معروف به لائو تسه(Lao Tzu) ، لی اِر (Li Er)، یا لی دَن (Li Dan))، فیلسوف چینی در قرن ششم قبل از میلاد زندگی میکرد. او بعنوان نویسندهی کتاب دائو دِ جینگ (Dao De Jing) که مهمترین کتاب تائویسم است از شهرت برخوردار است.
[۲] دائو د جینگ (Dao De Jing) فصل ۲۵.
[۳] این اصطلاحات برگرفته از کتاب دوم منشیوس (فیلسوف چینی)(Mencius) است.
[۴] ضربآهنگ سه (San Zi Jing)، یک متن سنتی چینی مورد استفاده در آموزش ابتدایی.
[۵] منشیوس کتاب ۶
[۶] کارل مارکس (Carl Marx) ”مقالهای مشتمل بر نقد کتاب فلسفهی راست هِگِل“.
[۷] لئون تروستکی (۱۹۴۰-۱۸۷۹) (Leon Trotsky) تئوریسین، تاریخدان و رهبر نظامی کمونیست روس و بنیانگذار ارتش سرخ شوروی بود. او در ۲۲ اوت سال ۱۹۴۰ توسط عوامل استالین در مکزیکوسیتی بهقتل رسید.
[۸] به گفته جو شی (Zhu Xi) یا چو هسی (۱۲۰۰-۱۱۳۰)(Chu Hsi)، همچنین معروف به جو زی (Zhu-zi) یا چو تزی (Chu-tzu) یک دانشمند نئوکنفسیوسی از دوران سلسهی سونگ (Song)، ”یادگیری کوچک“ رفتار مناسب را مورد بحث قرارداده حال آنکه ”یادگیری بزرگ“ اصول زیر ساخت رفتار را تشریح میکند. مأخذ: ”مکالمات طبقهبندی شدهی استاد جو (جو زی یو لی(Zhu Zi Yu Lei))، جلد ۷ (یادگیری ۱)
[۹] لین بیائو (۱۹۷۱-۱۹۰۷)(Lin Biao)، یکی از رهبران ارشد حکچ بهعنوان عضو کنگرهی چین، بهعنوان معاون اول (۱۹۵۸) و وزیر دفاع (۱۹۵۹) به مائو زدانگ خدمت کرد. لین بعنوان معمار انقلاب فرهنگی چین شناخته شده است. او در سال ۱۹۶۶ بعنوان جانشین مائو در نظر گرفته شد ولی در سال ۱۹۷۰ مورد غضب او قرار گرفت. لین که سقوط خود را حس میکرد دست به کودتایی نافرجام زد و پس از آنکه توطئه کودتای او لو رفت سعی کرد تا به شوروی بگریزد. زمانیکه از ترس اعدام به شوروی میرفت هواپیمایش در مغولستان دچار سانحه شد و کشته شد.
[۱۰] برگرفته از ”سخنان مائو در اجلاس ادبیات و هنر یانآن (Yan’an)“ سال ۱۹۴۲.
[۱۱] شیستوسومیاسیس (Schistosomiasis) بیماری است که عامل آن کرمهای انگلی هستند. عفونت به محض تماس با آب آلوده بوجود میآید. علائم عمومی این بیماری تب، لرز، سرفه و درد عضلانی است. در موارد پیشرفتهتر این بیماری، جگر، رودهها، ریهها و مثانه نیز درگیر شده و در بعضی موارد نادر، حمله، فلج و التهاب نخاع نیز دیده شده است.
فصل ۴- حزب کمونیست چین چگونه یک نیروی ضد جهان هستی است
کتاب نه شرح و تفسیر درباره حزب کمونیست چین برای اولین بار در نوامبر سال ۲۰۰۴ منتشر شد که به دنبال آن نسخه انگلیسی کتاب بهسرعت ترجمه گردید. سری مقالات چاپشده در این کتاب باعث شد که بیش از ۱۱۵ میلیون نفر از مردم چین از حزب کمونیست چین و سازمانهای وابسته به آن خارج شوند، و برای تغییر و تحولات در چین، جنبش صلحآمیز بیسابقهای را پدید آورد. ما دراینجا دست به چاپ نسخهای جدید با ویرایشی مجدد زدیم، که به نسخههای صوتی و تصویری آن الحاق شدهاست. این نسخههای صوتی و تصویری توسط رسانههای همکار ما در شبکه تلویزیونی ان تی دی و شبکه رادیویی صدای امید تولید شد. برای دسترسی به سایر نسخههای نه شرح و تفسیر لطفا به فهرست مطالب مراجعه نمایید- به صورت رایگان.
مقدمه
زمانیکه صحبت از استبداد و ظلم به میان میآید اکثر چینیها برای تائو (Tao) که به معنی ”راه“ است ارزش زیادی قائل هستند. در چین باستان برای توصیف یک امپراطور ظالم چین میگفتند: ”فرمانروای فاسد و رو به زوالی که فاقد تائو است.“ هر گونه رفتاری که با اصول اخلاقی که خود در زبان و الفبای چینی با دو کلمهی دائو دِ (Dao De) که به ترتیب به معنی ”تائو“ و ”فضیلت و خوبی“ هستند در تضاد باشد، از لحاظ چینیها رفتاری است که از اصول تائو تبعیت نمیکند.
حتی کشاورزان شورشی نیز پلاکاردهایی را علم میکردند که بر روی آنها چنین نوشته بود: ”تائو را به جای بهشت بدست آورید“ . لائوذی [۱] در جایی گفت: ”چیز عجیب و اسرار آمیزی وجود دارد که قبل از پیدایش آسمان و زمین وجود داشته است. ساکت، بدون شکل، کامل و بدون تغییر. آن برای ابد در کاملترین و بهترین شکل خود در همه جا حضور دارد و مادر همه چیز است. من اسم آنرا نمیدانم پس آنرا تائو یا راه مینامم.“ این گفته حاکی از آن است که جهان از ”تائو“ بوجود آمده است.
در چند صد سال گذشته، چپاول بیامانی که بهدست حزب کمونیست انجام گرفته باعث پیدایش نیرویی در مقابل طبیعت و انسانیت گردیده که خود عامل درد و رنج و مصائب بسیار شده است. این نیرو همچنین تمدن چین را بهسمت نابودی سوق داده است. با ارتکاب فجایع و وحشیگریهای مختلفی که اصول تائو را زیر پا میگذارد و در تضاد با زمین و آسمان است به نیروی بینهایت بدنهادی علیه جهان هستی مبدل شده است.
”انسان در پی زمین، زمین بهدنبال آسمان، آسمان در پی تائو و تائو بهدنبال آنچه طبیعی است.“ [۲] در زمان چین باستان، مردم به اطاعت، هماهنگی و همزیستی با آسمان معتقد بودند. نوع بشر در هماهنگی با آسمان و زمین است و با وابستگی متقابل با آنها هستی دارد.
تائوی جهان تغییری نمییابد. جهان بر اساس اصول تائو و بنا به نظم اداره میشود. زمین تغییرات آسمان را دنبال میکند، بههمین دلیل چهار فصل مختلف دارد. با احترام به آسمان و زمین، انسان میتواند از یک زندگی موزون و هماهنگ و پر از نعمت و سپاس برخوردار گردد.
انعکاس این حقیقت را میتوان در این جمله دید: ”زمانبندی مطلوب آسمان، شرایط جغرافیایی مناسب، سازگاری و هماهنگی در میان انسانها.“ [۳] بر اساس اندیشهی چینی، تمامی علوم اعم از نجوم، جغرافیا، نظام تقویم نجومی، طب، ادبیات و حتی ساختارهای اجتماعی همگی از این فلسفه پیروی میکنند.
اما حزب کمونیست، ”انسانها مافوق طبیعت“ و ”فلسفهی مبارزه“ در سرپیچی و نافرمانی از قوانین آسمان، زمین و طبیعت را ترویج میدهد. به گفته مائو زدانگ ”نبرد با آسمان، جنگ با زمین و مبارزه با انسانیت بزرگترین و بیانتهاترین لذات هستند.“
شاید حزب کمونیست از چنین مبارزاتی لذت برده باشد ولی در مقابل، این مردم بودهاند که همواره بهای این فجایع را پرداختهاند.
الف- مبارزه با مردم و نابود کردن فطرت انسانی
بههم آمیختن خوب و بد و ریشه کن کردن انسانیت
یک انسان در درجهی اول یک موجود طبیعی و بعد از آن یک موجود اجتماعی است. ”انسانها در زمان تولد همگی از فطرت پاک برخوردارند“ [۴] و ”روح شفقت و مهربانی در همهی انسانها بطور یکسان وجود دارد.“ [۵] این جملات نمونهای از رهنمونهای بسیاری هستند که انسانها در زمان تولد از آنها برخوردارند، رهنمونهایی که بوسیلهی آنها قادر به تشخیص خوب از بد و درست از نادرست میشوند. با این وجود از دیدگاه حکچ انسانها همگی مانند حیوانات و یا حتی ماشینها هستند. بر اساس اعتقاد حکچ بورژوا (سرمایهدار) و پرولتاریا (طبقهی کارگر) فقط نیروهای مادی هستند.
هدف حکچ کنترل مردم و تغییر تدریجی آنها بهسمت موجودات خشن انقلابی و شورشی است. مارکس گفته است که ”نیروهای مادی را تنها بوسیلهی نیروهای مادی میتوان سرنگون کرد“؛ ”تئوری نیز به محض اینکه توجه تودهها را جلب کرد یک نیروی مادی به حساب میآید.“ [۶]
او معتقد بود که کل تاریخ بشر چیزی بهجز تحولی مستمر در فطرت انسان نیست و فطرت انسان در حقیقت فطرت طبقاتی است و چیزی بهعنوان فطرت ذاتی و خدادادی وجود ندارد بلکه همگی محصول محیط اطراف هستند. او اظهار کرد که انسان یک ”موجود اجتماعی“ است و نظریهی فرباک (Feuerbach) را که انسان را یک ”موجود طبیعی“ میداند رد کرد.
لنین معتقد بود که مارکسیسم نمیتواند بطور طبیعی و خود بخود در بین طبقهی کارگر شکل بگیرد بلکه باید از خارج به آن القا گردد. لنین تمام سعی خود را کرد با این وجود نتوانست مبارزات کارگران بر سر مسائل اقتصادی را به یک جنگ سیاسی بر سر قدرت بکشاند. بههمین دلیل به ”تئوری واکنش شرطی“ ایوان پتروویچ پاولف (Ivan Petrovich Pavlov) برندهی جایزه نوبل امید بست. لنین گفت این تئوری ”در مورد طبقهی کارگر در همهی جهان از ارزش بالایی برخوردار است.“
تروتسکی (Trotsky) [۷] حتی بطور بیهودهای امید داشت که واکنش شرطی نهتنها میتواند از لحاظ روانی بر افراد تأثیرگذار باشد بلکه از لحاظ جسمی نیز میتواند افراد را تغییر دهد. همانطور که سگ در آزمایش پاولف با شنیدن صدای زنگ ناهار بزاق ترشح میکرد، انتظار میرفت که سربازها نیز با شنیدن صدای گلوله و تفنگ تهییج شده و شجاعانه حمله کرده و زندگی خودشان را فدای حزب کمونیست کنند.
از زمانهای بسیار قدیم عقیده مردم بر این بوده که پاداش، از کار سخت و تلاش حاصل میشود. با کار سخت شخص میتواند در زندگی به مال و مکنت برسد. مردم از تنبلی نفرت داشته و سود بدون زحمت را غیر اخلاقی میدانستند. پس از آنکه حزب کمونیست مثل طاعون جامعه را فرا گرفت، آدمهای انگل و بیعار را به تقسیم زمینها، سرقت اموال شخصی و تعدی به زنان و مردان تشویق کرد که همهی این اعمال با ظاهر و آب و رنگ قانونی شکل میگرفتند.
همگان میدانند که احترام به افراد مسن و توجه به کودکان و جوانترها واجب است و بیحرمتی و بیتوجهی به افراد مسن و معلمان زشت و ناپسند است.
تعلیمات کهن کنفسیوس دو بخش داشت: شیائو شو (Xiao Xue) یا یادگیری کوچک و دا شو (Da Xue) یا یادگیری بزرگ. یادگیری کوچک مختص کودکان زیر ۱۵ سال بود که تمرکز اصلی آن بر یادگیری آدابی همچون آراستگی و پاکیزگی، روابط اجتماعی و آداب معاشرت (یعنی تعلیم مسائل بهداشتی، رفتار اجتماعی، چگونه سخن گفتن و غیره). یادگیری بزرگ بر فضیلت و خوبی و کسب تائو تأکید داشت. [۸] در زمان تلاشهای حکچ در انتقاد و نفی لین بیائو (Lin Biao) [۹] و کنفسیوس و محکوم کردن اساتید، حزب تمامی معیارهای اخلاقی را از ذهن نسل جوان پاک کرد.
براساس یک گفته از چین باستان ”اگر کسی تنها یک روز معلم من باشد، مابقی عمر همچون پدر به او احترام خواهم گذاشت.“
در پنجم ماه اوت سال ۱۹۶۶، بیان جونگیون (Bian Zhongyun) که معلم یک دبیرستان دخترانه وابسته به دانشگاه پکن بود در حالیکه کلاه بوقی بر سرش گذاشته و لباسهایش با جوهر مشکی بهطور زنندهای لکهدار شده بود و مجبور به حمل یک تخته سیاه کوچک آویخته به گردنش شده بود که بر روی آن کلمات توهینآمیزی نوشته شده بود در میان دانشآموزانش که بر روی بشکههای زباله ضرب گرفته بودند گردانده شد. سپس وادار شد تا بر روی زمین زانو بزند و بعد با چوبی که در آن میخهای نوک تیز فرو کرده بودند او را کتک زدند و رویش آب جوش ریختند . او تا سر حد مرگ شکنجه شد.
مدیرهی یک دبیرستان دخترانه در پکن توسط دانشآموزان مدرسه وادار شد تا در حالیکه بر روی یک کاسهی دستشویی شکسته با مشت ضربه میزد فریاد بکشد که ”من عنصر نامطلوب هستم.“ موهای او را بطور زنندهای تراشیدند تا مسخرهاش کنند. آنقدر بر سرش کوبیدند تا خون از آن جاری شد و سپس وادارش کردند تا چهار دست و پا بر روی زمین حرکت کند.
همگان معتقدند که پاکیزگی خوب و کثیفی بد است. اما حکچ ”لباسهای پوشیده از گل و چرک و دستان پوشیده از پینه“ را ترویج میکرد و جملهی ”دستان کثیف و پاهای آغشته به فضولات گاو“ [۱۰] از جملات تشویقی معروف آن بود. چنین افرادی بعنوان انقلابیترین قشر جامعه شناخته شده و حق تحصیل در دانشگاهها و پیوستن به حزب را داشته و ارتقاء گرفته و نهایتاً رهبران حزب گردیدهاند.
پیشرفت بشر در اثر جمعآوری علم و دانش حاصل شد. حالآنکه از نظر حکچ کسب دانش بد تلقی میشود. در گروهبندی ۹ گانهای که توسط حزب برای اقشار مختلف تشکیل شده بود، روشنفکران در گروه ۹ که بدترین رده و بعنوان گروه نهم بدبو نام داشت جای گرفته بودند. به روشنفکران گفته میشد که از بیسوادها چیز یاد بگیرند و توسط کشاورزان فقیر تحت آموزش مجدد قرار گیرند تا اصلاح شده و زندگی جدیدی را آغاز کنند. برای بازآموزی روشنفکران، استادان دانشگاه تسینگهوا (Tsinghua) به جزیرهی کارپ (Carp) در نانچانگ (Nanchang) واقع در استان جیانگزی (Jiangxi) تبعید شدند. در آن منطقه خطر ابتلا به انگل شیستوسومیاسیس (Schistosomiasis) [۱۱] بشدت شیوع داشت و حتی اردوگاه کار اجباری که در آنجا وجود داشت به ناچار به جای دیگری انتقال یافته بود. این استادان به محض تماس با آب رودخانه به این بیماری مبتلا شده و در اثر عفونتهای سیروزی توانایی کار و زندگی کردن را از دست دادند.
به تحریک و تشویق جو انلای (Zhou Enlai) نخستوزیر اسبق چین، حزب کمونیست کامبوج (خِمرهای سرخ) بیرحمانهترین و وسیعترین کشتار روشنفکران را در این کشور آغاز کردند. آنهایی که به آزاداندیشی متهم میشدند میبایست اصلاح شده تا از لحاظ روحی و جسمی نابود و ریشهکن شوند. از سال ۱۹۷۵ تا ۱۹۷۸ یک چهارم جمعیت کامبوج کشته شدند. علت کشتن بعضی از آنها تنها اثر جای عینک باقیمانده بروی بینیشان بود.
پس از پیروزی حزب کمونیست کامبوج در سال ۱۹۷۵ پل پات (Pol Pot) بطور بسیار زود هنگام سوسیالیسم – ”بهشتی در جوامع بشری“ که در آن هیچگونه اختلاف طبقاتی، تقسیمات شهری و روستایی و واحد پول و تجارتی وجود ندارد- را پایهگذاری کرد. در انتها نهاد خانواده گسسته شد و جای خود را به تیمهای کار گروهی مردانه و تیمهای کار گروهی زنانه داد. کارگران همگی مجبور میشدند بطور گروهی کار کرده و غذا بخوردند و همگی لباس یکسان سیاهرنگ انقلابی و یا یونیفرم نظامی بهتن کنند. زن و شوهرها تنها میتوانستند یکبار در هفته و آنهم با کسب اجازه یکدیگر را ملاقات کنند.
—————————————————————————————————————————————————————–
[۱] لائو ذی (Lao Zi) (همچنین معروف به لائو تسه(Lao Tzu) ، لی اِر (Li Er)، یا لی دَن (Li Dan))، فیلسوف چینی در قرن ششم قبل از میلاد زندگی میکرد. او بعنوان نویسندهی کتاب دائو دِ جینگ (Dao De Jing) که مهمترین کتاب تائویسم است از شهرت برخوردار است.
[۲] دائو د جینگ (Dao De Jing) فصل ۲۵.
[۳] این اصطلاحات برگرفته از کتاب دوم منشیوس (فیلسوف چینی)(Mencius) است.
[۴] ضربآهنگ سه (San Zi Jing)، یک متن سنتی چینی مورد استفاده در آموزش ابتدایی.
[۵] منشیوس کتاب ۶
[۶] کارل مارکس (Carl Marx) ”مقالهای مشتمل بر نقد کتاب فلسفهی راست هِگِل“.
[۷] لئون تروستکی (۱۹۴۰-۱۸۷۹) (Leon Trotsky) تئوریسین، تاریخدان و رهبر نظامی کمونیست روس و بنیانگذار ارتش سرخ شوروی بود. او در ۲۲ اوت سال ۱۹۴۰ توسط عوامل استالین در مکزیکوسیتی بهقتل رسید.
[۸] به گفته جو شی (Zhu Xi) یا چو هسی (۱۲۰۰-۱۱۳۰)(Chu Hsi)، همچنین معروف به جو زی (Zhu-zi) یا چو تزی (Chu-tzu) یک دانشمند نئوکنفسیوسی از دوران سلسهی سونگ (Song)، ”یادگیری کوچک“ رفتار مناسب را مورد بحث قرارداده حال آنکه ”یادگیری بزرگ“ اصول زیر ساخت رفتار را تشریح میکند. مأخذ: ”مکالمات طبقهبندی شدهی استاد جو (جو زی یو لی(Zhu Zi Yu Lei))، جلد ۷ (یادگیری ۱)
[۹] لین بیائو (۱۹۷۱-۱۹۰۷)(Lin Biao)، یکی از رهبران ارشد حکچ بهعنوان عضو کنگرهی چین، بهعنوان معاون اول (۱۹۵۸) و وزیر دفاع (۱۹۵۹) به مائو زدانگ خدمت کرد. لین بعنوان معمار انقلاب فرهنگی چین شناخته شده است. او در سال ۱۹۶۶ بعنوان جانشین مائو در نظر گرفته شد ولی در سال ۱۹۷۰ مورد غضب او قرار گرفت. لین که سقوط خود را حس میکرد دست به کودتایی نافرجام زد و پس از آنکه توطئه کودتای او لو رفت سعی کرد تا به شوروی بگریزد. زمانیکه از ترس اعدام به شوروی میرفت هواپیمایش در مغولستان دچار سانحه شد و کشته شد.
[۱۰] برگرفته از ”سخنان مائو در اجلاس ادبیات و هنر یانآن (Yan’an)“ سال ۱۹۴۲.
[۱۱] شیستوسومیاسیس (Schistosomiasis) بیماری است که عامل آن کرمهای انگلی هستند. عفونت به محض تماس با آب آلوده بوجود میآید. علائم عمومی این بیماری تب، لرز، سرفه و درد عضلانی است. در موارد پیشرفتهتر این بیماری، جگر، رودهها، ریهها و مثانه نیز درگیر شده و در بعضی موارد نادر، حمله، فلج و التهاب نخاع نیز دیده شده است.
صدور حکم بازداشت بشار اسد توسط دستگاه قضایی فرانسه
تعلیق اجرای حکم اعدام پخشان عزیزی در بحبوحه اعتصابات کردستان
دور جدید نبرد ترامپ با جمهوری اسلامی؛ احتمال حمله نظامی چقدر است؟
نخستوزیر آلبرتا بر خلاف اتاوا و برخی نخستوزیران استانی کانادا، خواهان اتخاذ رویکرد دیپلماتیک علیه تعرفههای آمریکا است
دبیرکل سازمان ملل: ایران باید بهطور شفاف نشان دهد که قصد توسعه تسلیحات هستهای را ندارد
ایمنی بحرانی بیمارستانهای تهران؛ تعطیلی مراکز درمانی به دلیل فرسودگی سازهها
دور جدید نبرد ترامپ با جمهوری اسلامی؛ احتمال حمله نظامی چقدر است؟
کنراد بلک: ترامپ جمهوری اسلامی را مسئول عدم توافق بر سر گروگانها میداند
چرا کنترل حزب کمونیست چین بر کانال پاناما تهدیدی امنیتی برای ایالات متحده به شمار میرود؟
برای جلوگیری از حملات تروریستی، خیابان یانگ تورنتو به چند راهبند نیاز دارد؟
وضعیت اضطراری ملی ترامپ در مرزهای آمریکا چیست؟
بازگشت هالیوود به اصل خود، قهرمانهای ضدکمونیسم باز میگردند