Search
Asset 2

مساوات در مقابل انصاف؛ کدام یک حق انسان‌‌‏ها است؟

آیا این اندیشه‌‌ که «همه شروعِ یکسانی داشته باشند، کافی نیست. باید پایانِ برابر را تضمین کنیم» منصفانه است؟ فرق مساوات و انصاف در چیست؟
(Me dia/Shutterstock)

دو فرزند بالغ دارید. کیانا و رایان دوقلو هستند. در زمان تولد، یک حساب امانی برای آن‌ها باز کردید تا وقتی ۳۰ ساله شدند از آن استفاده کنند.

اکنون ۲۹ ساله شده‌‌‌‏اند، همسران خوبی دارند و هرکدام صاحب دو فرزند هستند. به‌عنوان دو بچه دوقلو، ویژگی‌های مشابه زیادی دارند اما تفاوت قابل‌توجهی بین آن‌ها به چشم می‌خورد.

کیانا جراح مغز و اعصاب است و بیش از ۱۰۰ میلیون تومان در سال درآمد دارد. رایان در گروه ارکستر محلی ویولن می‌نوازد و یک‌دهم کیانا درآمد دارد.

دارایی خالص کیانا به ۲ میلیارد تومان می‌رسد و احتمالاً قبل از ۴۰ سالگی دارایی‌‌‌‏اش چند برابر خواهد شد. دارای خالص رایان صفر است و گمان نمی‌کند که روزی بتواند پول زیادی دربیاورد. گلایه‌ای ندارد. به خواهرش نیز حسودی نمی‌کند. با سبکی که برای زندگی انتخاب کرده مشکلی ندارد. همسر و فرزندانش نیز شاد و خوشحال هستند.

ارزش حساب امانی هرکدام از آن‌ها ۱ میلیارد تومان است. اگر همه چیز طبق برنامه پیش برود، هرکدام در ۳۰ سالگی خود ۱ میلیارد تومان به جیب می‌زنند. این حساب دارایی خالص رایان را به ۱ میلیارد تومان و دارایی خالص کیانا را به ۳ میلیارد تومان می‌رساند.

نتیجه خوبی برای هردو محسوب می‌شود اما به نظرتان عادلانه است؟

با توجه به شرایطی که کیانا دارد، شاید بگویید بهتر است کل مجموع پول پس انداز، یعنی ۲ میلیارد تومان را به رایان بدهیم. این کار باعث می‌شود که هردو دارایی یکسانی داشته باشند: ۲ میلیارد تومان. همه چیز برابر خواهد شد.

آیا کل ۲ میلیارد پس انداز را به رایان می‌دهید؟

جواب را می‌دانید. این کار را نمی‌کنید. به هرکدام یک میلیارد تومان می‌دهید. اگر ۲ میلیارد را به رایان بدهید و چیزی نصیبِ کیانا نشود، به مساوات می‌رسند؛ یعنی دارایی خالص آن‌ها  با هم برابر می‌شود. اما این کار بشدت غیرمنصفانه است.

برای کیانا که کل زندگی‌اش را وقف ورود به دانشکده پزشکی کرد، ناعادلانه است. او به حق احساس می‌کند که لایق دارایی خالص کنونی خود است. این کار همچنین پیام اشتباهی نیز به رایان منتقل می‌کند: این‌که او حق دارد به اندازه خواهرش دارایی داشته باشد، حتی اگر حرفه‌ای را انتخاب کرده باشد که حقوق کمتری در اختیارش بگذارد.

این تمرین ذهنی با استدلال اخلاقی و اجتماعی رایج در این‌روزهای دنیای غرب گره خورده است. بسیاری از مردم نسبت به این موضوع بی‌توجه هستند اما این مقوله در شکل‌گیری مهم‌ترین مسائلی که خانواده‌ها، شرکت‌ها، ارتش، مؤسسات آموزشی و حتی صنعت سرگرمی کشورهای غربی با آن‌ها روبه‌رو هستند، نقش دارد.

داریم درباره فرق بین مساوات و انصاف صحبت می‌‌‌‏کنیم.

دو کلمه مشابه که معانی کاملاً متفاوتی پیدا کرده‌اند

اولین اصل اعلامیه استقلال آمریکا این است که همه مردمان برابر آفریده شده‌اند. زمانی که توماس جفرسون، از پدران بنیانگذار آمریکا و سومین رئیس جمهور این کشور، این کلمات را در سال ۱۷۷۶ روی کاغذ می‌آورد، «برابری» را از دریچه حق حیات، آزادی و جستجوی خوشبختی می‌دید.

برخی از نابرابری‌ها از جمله حقوق مساوی بردگان و حق رای و حق مالکیت زنان از دور خارج شدند. مثلا در سال ۱۸۶۳ با تصویب اعلامیه آزادی بردگان و تصویب اصلاحیه نوزدهم در سال ۱۹۲۰. در دوران جنبش حقوق مدنی نیز از اصطلاح «حقوق مساوی» برای اشاره به دسترسی گروه‌های اقلیت به آموزش، امکانات عمومی و فرصت‌های شغلی استفاده می‌شد.

انصاف مثل مساوات از کلمه لاتین «همسانی، بی‌طرفی و عدل» گرفته شده  و معنی آن نیز مانند مساوات بتدریج توسعه یافته است.

دو تعریف ساده در فرهنگ لغت داریم:

  • مساوات: برابر بودن اوضاع، برخورداری از حقوق برابر و موقعیت اجتماعی یکسان و غیره.
  • انصاف: عدل یا دادگری در رفتار با مردم.

درک معنی مساوات آسان است اما معنی انصاف تغییرپذیر است.

طبق این تعریف، اگر به رایان دو میلیارد تومان بدهید، انصاف را رعایت کرده‌اید که لزوماً عادلانه نیست. و چنان‌که گفتم، این تفاوت زیربنای بحث و جدل‌هایی است که این‌روزها درباره مسائل مختلف زندگی داریم.

جبران بی‌عدالتی‌های قبلی یک نمونه است.

زمانی بود که آمریکایی‌های آفریقایی‎تبار در آمریکا از فرصت‌های شغلی برابر برخوردار نبودند. تأسیس کمیسیون فرصت‌های شغلی برابر در سال ۱۹۶۵ توسط لیندون جانسون، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، مفید بود اما پیشرفت چندانی حاصل نشد.

برخی از کسب‌و‌کارها و مؤسسات آموزشی برای رفع مشکلات سیاست‌های جبرانی خود را معرفی کردند. گفته می‌شد که عواملی غیر از بهره هوشی و سخت‌کوشی باعث عقب‌ماندگی گروه‌های اقلیت شده‌اند. تحقق انصاف مستلزم آن بود که استانداردها را برای گروه‌های اقلیت اصلاح کنند. می‌گفتند «فقط زیر پر و بال آن‌ها را بگیرید، بقیه کارها را خودشان انجام می‌دهند.»

اما تعریف انصاف در جوامع غربی به خصوص در آمریکا در سال‌های اخیر از فرصت‌ها و رفتارهای «برابر» یا «فوق‌برابر» فاصله گرفته است. اکنون وقتی می‌شنوید که در مباحثات سیاسی یا اجتماعی از انصاف صحبت می‌شود، منظور خروجیِ برابر است.

اندیشه‌‌‌‏ای که بر آن تاکید می‌‌‌‏شود این است که «این‌که همه شروعِ یکسانی داشته باشند، کافی نیست. ما باید پایانِ برابر را تضمین کنیم.»

برای کسانی که با این طرز فکر موافق هستند، انصاف به معنی خروجیِ برابر در تمام ابعاد- از رقابت‌های دوران کودکی گرفته تا نمرات امتحان، استخدام و ترفیع شغلی و ثروت- است.

تنها معیار موفقیت که با عقل جور درمی‌آید

اگر هدف خروجیِ برابر باشد، باید تمام عواملی را که در کسب موفقیت در دنیای واقعی دخیل هستند نادیده بگیریم. برای نمونه، استعداد، جاه‌‌‌‏طلبی، سخت‌کوشی، پشتکار و هوش فکری و هیجانی. همچنین باید قبول کنیم که اقدامات جبرانی- و همه قوانین، مقررات و پروتکل‌هایی که به جوامع محروم کمک می‌کنند و به آن‌ها فرصتِ دوباره می‌دهند- کفایت نمی‌کنند، چرا که به درآمد مساوی منجر نمی‌شوند.

حامیان خروجیِ برابر مثل پدر و مادرهایی هستند که معتقدند کل دو میلیارد تومان باید به رایان برسد و چیزی نصیبِ کیانا نشود، زیرا می‌خواهند فرزندان‌شان به یک اندازه شاد و خوش‌بخت زندگی کنند. و این مسئله از نظر آن‌ها به منزله برخورداری از دارایی خالص مساوی است.

آن‌ها نمی‌دانند که دادن سهم یکسان به هرکدام از بچه‌ها به معنی اعطای فرصت مساوی است. رایان به اندازه کیانا زرنگ و باهوش است. می‌تواند سرمایه‌گذاری کند و پولش را به خوبیِ کیانا چندبرابر کند. اما آن‌ها می‌دانند که کیانا با انتخاب‌‌‌‏هایی که در زندگی داشته است و با وجود دارایی خالص فعلی و درآمدی که دارد، آینده مالی بسیار بهتری خواهد داشت.

آن‌ها نمی‌خواهند این واقعیت را قبول کنند که اگر اتفاق بدی برای کیانا بیفتد یا رایان تصمیم بگیرد موسیقی را رها کند و بیکار شود، کیانا و خانواده‌اش همچنان ثروتمندتر خواهند بود؛ اما رایان و خانواده‌اش فقیر و فقیرتر می‌شوند.

آن‌ها نمی‌توانند این واقعیت‌ها را تغییر بدهند. اما کاری که می‌توانند بکنند این است که فرزندان‌شان را برای یک لحظه به برابری برسانند. همین و بس. از این‌رو، دست به کار می‌شوند.

چیزی که آن‌ها از دیدن آن امتناع می‌کنند، آسیبی است که به بچه‌ها و رابطه بین آن‌ها وارد می‌شود.

اخبار بیشتر

عضویت در خبرنامه اپک تایمز فارسی