نوشتۀ: مریم نیکپور
بعد از گذشت سه ماه از حملات با گازهای شیمیایی به دختران در مدارس، گزارشهایی منتشر شده است که دامنه این حملات به دانشگاه نیز رسیده است. در تازهترین خبرها، ۲۱ دانشجوی دختر از خوابگاه دانشگاه فنیوحرفهای کرج به بیمارستان منتقل شدند. پیش از این هم گزارشهایی از مسمومیت دختران دانشجو در خوابگاه بروجرد و دانشگاه آزاد واحد شمال نیز منتشر شده بود.
مقامات ایرانی میگویند که در طی این مدت ۹۰۰ دختر دانشآموز مسموم شدهاند.
رحمتاله بیگدلی مدرس حوزه علمیه و از اصلاح طلبان در توییتی خطاب به مقامات جمهوری اسلامی نوشته است: «شما که عبدالمالک ریگی را در هوا و روحاله زم را در عراق دستگیر میکنید، چرا نمیتوانید عاملان اسیدپاشی به صورت دختران مظلوم اصفهان و عوامل مسمومیت دختران معصوم قم و ۱۵ شهر کشور را در داخل و روی زمین دستگیر کنید؟!»
مولوی عبدالحمید از روحانیان اهل سنت در زاهدان نیز گفت: «چه کسی باور میکند که مسئولان و امنیتیها عامل مسمومیت دختران را نمیدانند؟ مسائل جزیی فورا شناسایی میشوند و این مسالهای به این بزرگی تاکنون شناسایی نشده. بسیاری بر این باورند که این یک نوع سرکوب اعتراضات است و با روش مسموم کردن، دختران را هدف گرفته است.»
جلال رشیدی، عضو کمیسیون امور داخلی مجلس مسمومیت دختران را به عوامل خارج از کشور نسبت میدهد.
وحید جلالزاده، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ایران در واکنش گفته است که مقامات ایرانی در حال بررسی هستند تا ببینند آیا این مسمومیتها توسط خارجیها انجام میشود.
وزیر بهداشت ایران نیز مسمومیت دختران را «بسیار خفیف» و بدون عارضه دانسته و گفته است که خودش شخصا تعدادی از دختران مسموم شده را در تهران ویزیت کرده است.
ردپای تفکر طالبان
حمله با گازهای سمی به مدارس دخترانه در افغانستان و روسیه نیز پیشینه دارد. در دوره ظاهرشاه و بعد حکومت کمونیستها، شواهدی از مسمومسازی آب آشامیدنی مکاتب/مدارس دخترانه گزارش میشد و این حمله به جریانهای اسلامگرای افراطی که مخالف تحصیل دختران بودند، نسبت داده میشد.
بعد از استقرار دولت حامد کرزی نیز گزارشهای متعددی از به آتش کشیدن و مسدودسازی مکاتب دخترانه توسط طالبان منتشر میشد، اما کمی بعد این حملات به شکل انتشار گازهای سمی در مکاتب دخترانه در ولایات/استانهای افغانستان ادامه مییافت. بیشتر این حملات در مناطقی منتشر میشد که شورشیان مسلح طالبان در آنجا فعالیت داشتند. فاروق وردک که در آن دوره وزیر معارف/ آموزش و پرورش افغانستان بود با تکذیب مسمومسازی دختران، گفته بود که این عوارض ناشی از «هیستری جمعی» است. این حملات به طور سریالی در دوره ریاست جمهوری اشرف غنی نیز ادامه یافت.
ماجرای مسموم شدن دانشآموزان در چچن در سال ۲۰۰۵ نیز موضوعی بود که همزمان با گزارشهای مسمومسازی دختران در ایران مطرح شده است. مقامات روسی نیز مسموم شدن دانشآموزان را تکذیب و عوارض ناشی از آن را به «روان پریشی جمعی» و «استرس» نسبت دادند، موضوعی که بعدها از سوی پزشکان معالج رد شد.
محمد جاوید هاشمی، پزشک جراحی که در بیمارستان علی آباد کابل دختران مسموم را معالجه کرده بود، به ایران وایر گفت که بر اساس اخباری که از ایران خوانده، علایم این دختران شبیه علایم مسمومیت دختران محصل در افغانستان است. طالبان بعد از به قدرت رسیدن، تمام مکاتب دخترانه کلاس ششم به بالا را مسدود کردند و قبل از اینکه درهای دانشگاه را به روی دختران ببندند دختران دانشجوی معترض در خوابگاه دانشگاه کابل را مسموم کردند که به مرگ تعدادی از آنها منجر شد.
زهرا یوسفی، فارغ التحصیل رشته علوم اجتماعی و کسی که تجربه زندگی در دو جامعه ایران و افغانستان را دارد به اپک تایمز میگوید که مشکل است تصور کنیم مقامهای طالبان در پشت ماجرای مسموم سازی دختران محصل در ایران باشند. این اندیشه طالبانی است که در هر دو کشور ریشه دارد. این را فقط من نمیگویم، بلکه بسیاری از تحصیلکردگان در ایران معتقدند که اندیشه طالبانی اساس اندیشه حاکمان جمهوری اسلامی را تشکیل میدهد.
به گفته وی، دختران ایران در طول چهار دهه اخیر توانستند تحصیل کنند بخاطر اینکه فشار افکار عمومی ایران طوری بود که به جمهوری اسلامی اجازه نمیداد که مانع تحصیل دختران شوند. جمهوری اسلامی به رای و همراهی مردم ایران نیاز داشت، به همین خاطر نمیتوانست اندیشه طالبانی زنستیزانهاش را به طور تمام و کمال علیه دختران و زنان اعمال کند، با این حال همه میدانند که زنان ایران محدودیتهای بسیاری زیادی را در طول چهار دهه اخیر تجربه کردند.
وی ادامه میدهد: «اکنون مردم ایران به کلی به حاکمان فعلی پشت کردهاند و حاکمان نیازی ندارند که باز هم تظاهر به مردمسالاری کنند، بخصوص اینکه برادران طالبانشان در افغانستان حاکم شدهاند، هر دو حکومت از روی دست همدیگر مشق مینویسند. نه تنها سریال مسمومسازیها بلکه اگر نظری به عملکرد جمهوری اسلامی بیندازیم، متوجه میشویم که جمهوری اسلامی از مانیفستنویسی تا شیوه ترور و شکنجه و نهادسازیهایش از دولتهای رفیق و برادر شامل چین، روسیه و.. الهام گرفته است.»
مسیح علینژاد روزنامهنگار نیز در اینباره به گاردین گفته است: «مسمومیت سریالی دختران را ترور بیولوژیک بخوانیم، حمله به دختران مدرسهای نشانهای است برای غرب تا بدانید رژیم ایران فرقی با طالبان و بوکوحرام ندارد.»
موضوعی که در این مدت مورد توجه بسیاری قرار گرفته این است که مسمومیتهای سریالی از شهر قم آغاز شده است، جایی که نماد قدرت روحانیت در ایران است.
تعدادی از کاربران توییتری نیز با همرسانی ویدیویی از سخنرانی روح اله خمینی میگویند که باید علت پشت مسمومسازی دختران دانشآموز و دانشجو را در سخنان خمینی جستجو کرد. در این ویدیو آیتاله خمینی گفته بود: «خطر دانشگاه از بمب خوشهای اتم بالاتر است. هر چه متخصصتر بدتر… دانشگاه بدترین جایی است که ما را به تباهی میکشاند..»
انتقامگیری و امنیتیسازی مدارس
همچنین رسانههای غربی با انتشار تحلیلها و گزارشهایی، حملات شیمیایی به مدارس و خوابگاههای دانشجویی دختران را ادامه ارعاب و مجازات دختران معترض به قتل مهسا امینی میدانند.
امید شمس حقوقدان و تحلیلگر امور بینالملل در گفتگو با ایران اینترنشنال اظهار میدارد: «حملات به مدارس دخترانه در سه ماه پیش همزمان با افزایش اعتراضات در مدارس انجام شد که الگوی اعتراضها شعار علیه رهبر جمهوی اسلامی بود و حکومت هر وقت که شعارها مستقیما علیه رهبری جمهوری اسلامی سر داده شد و عکسش پایین آورده شد، شروع به انتقامگیری از معترضان کرده است. این اتفاق را ما در دانشگاه شریف نیز شاهد بودیم.»
به گفته وی، نوع دیگر انتقامگیری در زمانی بوده است که اعتراضات در زمینه زنان افزایش یافته و حکومت از گروههای به ظاهر غیردولتی برای سرکوب استفاده کرده است. در حملات دهه شصت و اسیدپاشی به زنان در اصفهان و جنبش مهسا نیز این نوع انتقامگیری اتفاق افتاده است.
امید شمس ادامه میدهد: «انگیزه اصلی حکومت، ایجاد ترس در بین دانشآموزان است، برای اینکه راه را برای ورود نهادهای نظامی به مدارس مثل پایگاههای نظامی و امنیتی در مدارس باز کند، (این کار) برای کنترل اعتراضات آینده است.»
نظرات بیان شده در این مقاله نظرات نویسنده است و لزوماً منعکس کننده نظرات اپک تایمز نیست.