حبیب افکاری زندانی سیاسی سابق و برادر نوید افکاری که توسط جمهوری اسلامی اعدام شد با انتشار متنی مقاومت برادر دیگرش وحید افکاری که ۳ سال در سلول انفرادی به سر میبرد را ستود.
حبیب افکاری در این متن که در صفحه توییتر برادر دیگرش سعید منتشر شده نوشته است: «من لحظه به لحظهٔ ۵۵۰ روزی را که در انفرادی بودم با صحنهٔ اعدام نوید زندگی کردم. ۵۵۰ روز، روزی هزار بار جلو چشمانم، برادر عزیزتر از جانم را به جوخهٔ مرگ میبردند و من هر روز ناتوانتر از روز قبل میشدم برای نجات جان عزیزش و امروز سه سال است که وحید این تکرار عذابآور را زندگی میکند.»
نوید افکاری، کشتیگیر ملیپوش، شهریور ۱۳۹۹ به اتهام قتل عمد در جریان اعتراضات مرداد ۹۷ اعدام شد، اتهامی که او همواره آن را رد کرده و گفته بود که تحت شکنجه ناگزیر به اعتراف دروغ شده است. حتی در فایل صوتی از یکی از جلسات دادگاه که پس از اعدام او منتشر شد، نوید افکاری با اصرار از قاضی میخواهد فیلم منتسب به وی دربارهٔ قتل که در پرونده ذکر شده را به او و شکات نشان بدهد، اما قاضی نمیپذیرد و میگوید اینها «تشریفات» است.
حبیب افکاری در ادامه با اشاره به سختیهای تحمل زندان انفرادی نوشت: « اما در میان تمام این تکرارهای زجردهنده، تنها تکرار لذتبخشی که در انفرادی، انسان را سرپا نگه میدارد لذت مقاومت و تسلیمنشدن برابر ظلم است.»
او اضافه کرد: «هر روزی را که در انفرادی میگذرانی، میدانی تمام رنجها و دردهایی که میکشی، آیندهٔ بهتری را برای کشورت رقم خواهد زد. تو در آن نقطهٔ فراموششده و تاریک از این خاک، ایمان داری، با ایستادگیات، فردای آزادی، زودتر خواهد رسید.»
حبیب افکاری مقاومت برادرش وحید را یادآور میشود و ادامه میدهد: «برابر تمامی عذابهای انفرادی، این لذت از مقاومت برابر ظلم، آنقدر عمیق است که به یاد دارم روزی وحید میگفت اگر همینالان در انفرادی را باز کنند و بگویند آزادی اما آزادیات به نفع مردم ایران نیست، هرگز از اینجا بیرون نخواهم رفت.»
وحید افکاری که طی سه سال گذشته در سلول انفرادی محبوس بوده از سوی قوه قضاییه جمهوری اسلامی به تحمل ۲۵ سال زندان محکوم شده است.
حبیب افکاری با اشاره به سه انفرادی برادرش عنوان کرد: «سه سال از روزی که من و وحید و نوید را به انفرادی بردند میگذرد. جان نویدمان را گرفتند، من پس از ۵۵۰ روز آزاد شدم و وحید همچنان در انفرادی به سر میبرد. خاطرم هست نوید یک بار در نزدیکی تاریخ اعدام میگفت: امیدوارم تا تهش طوری برم که وحید بهم افتخار کنه.»
در پایان این متن آمده است: «نوید با افتخار رفت و وحید با افتخار مانده، خیره در چشمان ظالم، تا هر لحظه با مقاومتش به آنها یادآوری کند محکومند به شکست چرا که این مردم، این مردم شریف، سر برابر ظلم، خم نمیکنند.»