در طی دوره سلسله ژو شرقی که نظام فئودالی حاکم بود (۲۲۱-۷۷۰ قبل از میلاد)، استاد موسیقیدانی میزیست به نام بویا یو. او تسلط بسیار خوبی بر خلق و خوی و رفتار خود داشته و در نواختن سازهای مختلف موسیقی، از مهارتهای فوقالعادهای برخوردار بود.
در یکی از شبهای تابستان، خواب به چشمان بویا نمیآمد، بنابراین بیرون رفت و به قایقرانی با قایقی پارویی پرداخت. ماه در آسمان با درخشش پرتلألو خود نورافشانی میکرد و نسیم خنکی بهآرامی درحال وزیدن بود. درحالی که تحتتأثیر این طبیعت زیبا و مجذوبکننده قرار گرفتهبود، ایستاد و شروع به نواختن موسیقی کرد. موسیقی دلنشین وی بسیار زیبا بود و او با این موسیقی میخواست از طبیعت قدردانی و سپاسگزاری نماید.
ناگهان، کسی با صدای بلندی فریاد زد “آفرین!” بویا نواختن موسیقی را متوقف کرده و نگاهی به اطراف انداخت. چشمش به هیزمشکنی در کنار رود افتاد. بویا ازاینکه این مرد مفهوم موسیقی وی را درک کردهبود، بسیار شادمان گردید، ازاینرو، مرد هیزمشکن را دعوت به قایق کرده و برای وی موسیقی نواخت.
هنگامیکه بویا قطعهای از یک موسیقی در ستایش کوههای سربهفلککشیده نواخت، مرد هیزمشکن گفت که، “بسیار شگفتانگیز است! ملودی به شکوه و وقار کوه تای میباشد که آنقدر بلند و سربهفلککشیده است چنانچه گویی سر به آسمان میساید.”
هنگامیکه بویا قطعهای از یک موسیقی را نواخت که امواج آشفته و سرکش را بهتصویر میکشید، مرد هیزمشکن گفت: “فوقالعاده است! این ترانه به گستردگی و عظمت رودخانههای بزرگ است.”
بویا بسیار هیجانزده شد و گفت، “شما موسیقیهای را که مینوازم میفهمید و مرا درک میکنید!” بهاین ترتیب آنها دوستان بسیار خوبی برای همدیگر شدند.
قبل از اینکه از هم جدا شوند، تصمیم گرفتند که سال دیگر در همان مکان و در همان روز دوباره همدیگر را ملاقات کنند. سال بعد، بویا به محل قرار رفت. او منتظر ماند و ماند، اما مرد هیزمشکن نیامد. بنابراین تصمیم گرفت به دیدار او برود.
بویا درمسیر راه خود، به مرد کهنسالی برخورد. او پدر مرد هیزمشکن بود. مرد کهنسال به بویا گفت که هیزمشکن یک ماه پیش به علت بیماری دار فانی را وداع گفت. او قبل از مرگ از پدر خود خواست که درآن روز برای ملاقات با بویا به محل قرار برود.
بویا با شنیدن خبر مرگ دوست خود بسیار غمگین شد. او با راهنمایی مرد کهنسال، برسر مزار مرد هیزمشکن رفت و به یاد دوست عزیز خود قطعهای موسیقی نواخت.
گفته میشود که وی پس از نواختن موسیقی به رسم یادبود برای مرد هیزمشکن، دستگاه موسیقی خود با سنگ مزار او شکست، و تصمیم گرفت که دیگر نواختن موسیقی را کنار بگذارد.
این داستان برگرفته از کتاب “آثار لی زی” مربوط به دوره سلسله ژو شرقی میباشد که نظام فئودالی حاکم بود. بعدها برای بیان درک متقابل دوستان نسبت به یکدیگر یا برای اشاره به دوستان حقیقی که همدیگر را بهخوبی درک میکنند، عبارت “کوههای سربهفلککشیده و آبهای روان” دربین عامه رایج گردید.
اپک تایمز در ۳۵ کشور و به ۲۱ زبان متنشر میشود.