گزارشها نشان میدهد که بعد از تحویلدهی سفارت افغانستان در تهران به طالبان، دیدار و گفتگوهای رسمی طالبان و جمهوری اسلامی ایران افزایش یافته است.
در تازهترین گزارشها، حسن کاظمی قمی، سفیر جمهوری اسلامی ایران با شیخ محمد الحنفی، سرپرست وزارت امر به معروف طالبان دیدار داشته است. این وزارت با انتشار خبرنامه ای به نقل از سفیر جمهوری اسلامی آورده است که «موضوع تعلیم و تحصیل زنان و دختران مسئله داخلی افغانستان است که به شکل درست آن باید حل گردد. از آنجایی که جلو منکرات گرفته شده وضعیت فعلی حتی برای مردم نظام قبلی هم رضایت بخش است.»
کاظمی قمی چند روز قبل از مثمرثمر بودن گفتگوهای اخیر هیئت طالبان و دولت ایران برای افزایش روابط تجاری بخصوص در بندر چابهار و افتتاح راهآهن خواف- هرات خبر داد.
در ترکیب هیئت طالبان، وزیر صنعت و تجارت و وزیر امور مهاجرین طالبان حضور داشتند. نورالدین عزیز، وزیر صنعت و تجارت طالبان در دیدار با رضا فاطمی، وزیر صنعت و معدن ایران از دولت این کشور خواست تا «دهلیز خاص برای اموال ترانزیتی از خاک دو کشور» ایجاد کنند.
سه هفته قبل از این، مقام قضایی طالبان به ایران سفر کرد تا درباره اخراج زندانیان افغانستانی با مقامات ایرانی گفتگو کند؛ اما جزئیات این گفتگوها منتشر نشد.
روابط طالبان و جمهوری اسلامی بحث جدیدی در مناسبات منطقهای نیست، این روابط بعد از حضور جامعه جهانی در افغانستان به طور پنهانی توسط نمایندگان هر دو جانب پیگیری میشد اما بعد از جدی شدن مذاکرات طالبان و امریکا در دوحه قطر، ایران نیز به طور تدریجی روابط خود با طالبان را علنی کرد. این روابط از دید رسانههای بینالمللی و داخلی افغانستان پوشیده نمانده است.
هر چند در دور اول به قدرت رسیدن طالبان در دهه نود میلادی، روابط جمهوری اسلامی با طالبان بخاطر کشتن دیپلماتهای ایرانی در کنسولگری ایران در مزار شریف پرتنش بود؛ اما اکنون این روابط سمتوسوی دیگری به خود گرفته است. جمهوری اسلامی ایران در ماههای بعد از به قدرت رسیدن طالبان، حسن کاظمی قمی را به عنوان سفیر در کابل منصوب کرد، وی یکی از فرماندهان سپاه پاسداران است.
همچنین جمهوری اسلامی عوامل نفوذی خود را بر آن داشت تا فعالیتهای تبلیغی برای حمایت از طالبان را در ولایات مختلف افغانستان گسترش دهند. روزنامه هشت صبح گزارش داده است که دفتر تبیان که تحت عنوان مرکز فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی در افغانستان فعالیت میکند، از این جمله است.
به گزارش این روزنامه، این مرکز بعد از به قدرت رسیدن طالبان فعالیتهایش را افزایش داد، از جمله دفتری تازه در قندهار باز کرد. خبرگزاری زیرمجموعه مرکز تبیان، پیش از آن در کابل، هرات و مزار شریف دفتر داشت و اکنون در ولایات/استانهای دایکندی، بامیان، غور، غزنی، هلمند، فاریاب، سرپل، جوزجان، بدخشان و برخی ولایات دیگر نیز نماینده دارد که مطالبی برای سفیدنمایی از طالبان منتشر میکند.
شبکه گلوبال ریسک اینسایتس در تحلیلی به این موضوع پرداخته و نوشته است که تهران به دلایل زیادی موضع عملگرایانهتری در قبال رژیم طالبان در پیش گرفته است، یکی از دلایل این است که رهبری ایران مشابه چین و روسیه از خروج نیروهای امریکایی در حیاط خلوت ژئوپلیتیک خود استقبال کرد. از نظر دیپلماتیک، خروج از این کشور میتواند ضربهای به اعتبار امریکا در منطقه باشد و اعتماد عربستان سعودی و امارات متحده عربی، متحدان اصلی واشنگتن و دشمنان اصلی ایران در منطقه را از بین برد.
«تعمیق روابط» و تنشهای مرزی
آرون زلین، تحلیلگر در انستیتوی تحقیقاتی واشنگتن با اشاره به «تعمیق روابط دولت ایران با طالبان» خاطرنشان کرده است: «اولین تعاملات دیپلماتیک علنی تهران با رژیم جدید طالبان در اوایل اکتبر ۲۰۲۱ آغاز شد. سه ماه بعد، مقامات این گروه برای جلساتی در تهران دعوت شدند. از آن زمان تا ابتدای مارس، آنها شصت و هفت جلسه برگزار کردهاند. بیشتر ملاقاتهای بین این دو بر روی مجموعهای از موضوعات شامل امنیت مرزها (به ویژه تجارت گسترده مواد مخدر)، مساله مهاجرت به ایران، فرصتهای سرمایهگذاری در بخشهایی مانند تولید انرژی، معدن، کشاورزی و راهآهن متمرکز بوده است.»
وی معتقد است که تحویل سفارت افغانستان در تهران، بیش از پیش باعث تعمیق این روابط خواهد شد. روابط جمهوری اسلامی تنها به طالبان محدود نمیشود، بلکه با جبهه مقاومت به رهبری احمد مسعود که مهمترین جبهه نظامی ضدطالبان به شمار میرود، نیز تعاملاتی دارد.
طالبان و جمهوری اسلامی در شرایطی برای گرمتر کردن روابط خود تلاش میکنند که تنشهای مرزی بین افغانستان و ایران در هفتهها و ماههای اخیر افزایش داشته است و حدود سه درگیری بزرگ مرزی با یکدیگر داشتهاند که در آن دو بار طالبان تلاش کردند، پرچمهای امارت اسلامی را در فراتر از مرزهای افغانستان و در خاک ایران بلند کنند که این کار منجر به درگیری شد.
با این حال، جمهوری اسلامی از لحن ملایم استفاده کرد تا ریشه درگیریهای مرزی با طالبان را به خطای سهوی سربازان طالبان نسبت دهد.
اخراج مهاجرین و زندانیان به افغانستان
جمهوری اسلامی ایران در شرایطی وارد تعاملات گسترده با طالبان شده است که در داخل ایران، از شش ماه به این سو اعتراضات در این کشور در جریان است و معترضان به وضوح خواهان تغییر نظام در ایران هستند.
رسانهها گزارش دادهاند که در شش ماه اخیر همزمان با اعتراضات در ایران، اخراج مهاجرین به افغانستان دو برابر شده است. بیشتر این اخراج ها از سیستان و بلوچستان به سوی مرز با افغانستان در ولایت/استان نیمروز انجام شده است. سیستان و بلوچستان به مرکزیت زاهدان در شش ماه اخیر صحنه اعتراضات گسترده مردمی علیه جمهوری اسلامی ایران بوده است. هر چند ارتباط بین اخراج مهاجرین افغانستان با اعتراضات ایران مشخص نیست اما بر اساس گزارش سازمانهای حقوق بشر، حدود یک میلیون بلوچ ایرانی بدون شناسنامه در همین شهر زندگی میکنند.
این احتمال وجود دارد که جمهوی اسلامی بخواهد تا برای کاستن دامنه اعتراضات در این شهر از فرصت تعامل با طالبان استفاده کند تا معترضان بلوچی که سالها بدون حق شهروندی در محرومیت شدید اقتصادی زندگی کردهاند، تحت عنوان زندانی غیرایرانی به افغانستان اخراج کنند.
مقامهای وزارت مهاجرین طالبان میگویند که دولت ایران در چند ماه از گذشته، روزانه حدود ۱۵۰۰ مهاجر را از پل ابریشم زابل به سوی نیمروز افغانستان رد مرز کردهاند. تنها در ماه قوس/آذر حدود بیستوهشتهزار و ۸۱۲ مهاجر به افغانستان بازگردانده شدند.
در خبرهایی که از دیدار طالبان و جمهوری اسلامی منتشر میشود، محور دیدارها بیشتر بر روی افزایش روابط سیاسی دو طرف، تجارت و مسایل مهاجرت تکیه دارد.
افغانستان حائل بین ایران و چین
رسانه دیپلمات در تحلیلی به اشاره به تمایل طرف ایرانی برای گسترش مناسبات اقتصادی با طالبان نوشته است: «در چند سال گذشته، اقتصاد ایران به شدت تحت تاثیر تحریمهای آمریکا قرار گرفته است. این کشور مدتهاست که به دنبال فرصتهای اقتصادی جدید فراتر از مرزهای شرقی خود بوده است. حمایت جمهوری اسلامی ایران از طالبان نه تنها میتواند به منافع اقتصادی این کشور در افغانستان، بلکه به معنای وسیعتر، روابطش با چین نیز تعبیر شود. با توجه به موقعیت جغرافیایی افغانستان بین چین و ایران، بسیار مهم است که ایران برای تقویت اقتصاد خود از طریق تجارت با چین و استفاده از افغانستان به عنوان کریدور حمل و نقل، روابط خوبی با افغانستان داشته باشد.»
این رسانه در ادامه آورده است که طی دهه گذشته افغانستان جزو پنج مقصد اصلی صادرات کالاهای ایرانی بوده است، اما صادرات در سال ۲۰۲۲ نسبت به سال قبل از آن ۴۰ درصد کاهش داشته است. با این حال، همانطور که رئیس دفتر مشهد اتاق بازرگانی مشترک ایران و افغانستان اعلام کرد، حجم مبادلات تجاری ایران و افغانستان تا دسامبر ۲۰۲۲ به میزان ۲۵ درصد افزایش یافته است.
سفیر جمهوری اسلامی ماه گذشته به وزیر معادن و پترولیوم طالبان گفته بود که ایران میخواهد یک منطقه مشترک اقتصادی در مرز با افغانستان ایجاد کند. همچنین در دسامبر سال گذشته نیز خبری منتشر شد، مبنی بر اینکه تاجران ایرانی در جلسهای در کابل متعهد شدند که ۱۰۰ میلیون دلار در کارخانههای تولیدی افغانستان سرمایهگذاری کنند. این خبر در میان وخامت وضع تولید در افغانستان و ایران که تاجران از بیم جانی و نبود امنیت سرمایههایشان حاضر به سرمایهگذاری نبودند، سوالات بسیاری را بوجود آورد.
منافع دوجانبه ایران و طالبان
رسانههای وابسته به جمهوری اسلامی در تحلیلهایشان میگویند که ایران چارهای جز برقراری روابط با طالبان ندارد؛ چون اکنون طالبان در نقش حاکمان همسایه ایران حضور دارند، ایران و افغانستان بر شرایط یکدیگر تاثیر میگذارند. ایران هنوز امیدوار است که بتواند به طالبان کمک کند تا در مسیر «حکمرانی خوب» قرار بگیرند و از طرف کشورهای دیگر به رسمیت شناخته شوند.
تحلیلگران غربی معتقدند که دوستی دو رژیم مذهبی دلیلی فراتر از ناگزیری دولت ایران دارد و به ضرر غرب و منافع امریکا در منطقه تمام خواهد شد.
انستیتوی واشنگتن با اشاره به این موضوع نوشته است: «تحویل سفارت زنگ خطر را در واشنگتن به صدا درآورد. از این گذشته، سیفالعادل، رهبر جدید القاعده در ایران حضور دارد. از طرفی، تهران و کابل منافع دوجانبه بسیار گستردهای در مورد موضوعات مربوط به القاعده دارند. هر چند فعالیتهای عمومی متعدد آنها به شکل دیپلماتیک و رسمی به نظر میرسد. با این حال، اگر واشنگتن تصمیم بگیرد در مورد حمایت از تروریسم بر هر یک از رژیمها فشار بیشتری وارد کند، ممکن است طالبان از طریق سفارتش در ایران، مسیر خاصی را برای پاسخ دادن به واشنگتن در پیش بگیرد.»
به نظر میرسد که جمهوری اسلامی ایران صرفنظر از تفاوت مذهبی که با امارت اسلامی طالبان دارد، بخاطر ماهیت نوع نظام آن که بر پایه رادیکالیسم اسلامی شکل گرفته است، شباهتهایی با نظام جمهوری اسلامی ایران دارد که زیر نظر یک رهبر مذهبی اداره میشود، بنابراین جمهوری اسلامی مایل به تداوم نظام حکومتی طالبان در همسایگیش است؛ اما موانعی باعث شده است که دولت ایران درباره تداوم حکومت طالبان دچار شک و تردیدهایی اساسی روبرو شوند، بخصوص اینکه قوانین طالبانی که بر سرکوب همه جانبه زنان و تبعیض و کشتار اقوام و مخالفان طالبان تاکید دارد؛ باعث شده است که جامعه جهانی این گروه را به عنوان دولت رسمی افغانستان به رسمیت نشناسند. این گروه حتی با حامیان خود یعنی دولت پاکستان و ایران نیز تنشهایی در این مدت داشته است که باعث بیاعتمادهای این دو دولت به طالبان شده است.