نویسنده: پیتر سی. ایرل، اقتصاددان و نویسنده
بسیاری افراد بر این باورند که قدرتِ دلار آمریکا در وهله اول و عمدتاً از قدرتِ مالیات نشات میگیرد. همچنین گمان بر این است که ظرفیت واشینگتن دیسی در بهرهبرداری از اقتصاد ۲۹ تریلیون دلاری آمریکا باعث شده که پول کاغذی این کشور در سطح جهانی خواهان داشته باشد و مورد معامله قرار بگیرد.
باور به اینکه قدرتِ دلار آمریکا در وهله اول از قدرتِ درآمد مالیاتی دولت نشأت میگیرد، ما را از چند عامل مهم غافل میکند. اخذ مالیات به ثبات مالی کمک میکند، اما تقاضا و انعطافپذیری دلار براساس تعامل پیچیده رویههای تجاری، بازارهای مالی و اعتماد شکل میگیرد. (وقتی از قدرت یا تقاضای دلار صحبت میشود، همه چیز نسبی است: قدرتِ دلار آمریکا در مقایسه با ارزهای رقیب براساس شاخص دیایکسوای.)
دلیل اصلی موقعیت مطلوب تاریخی دلار این است که همیشه گزینه اولِ ذخایر ارزی جهان بوده است. بهدلیل مقبولیت گسترده و نقدینگی کمنظیر، کشورهای سراسر جهان مقدار زیادی دلار ذخیره میکنند. آمریکا بهعنوان واردکننده و صادرکننده عمده جهان باعث شده که کشورهای سراسر جهان به دلار نیاز پیدا کنند. به همین دلیل است که کاهش تقاضا برای دلار در تسویه معاملات نفتی باعث نگرانی میشود. این رویه تجاری بدین معنی است که ارزش دلار، بهجای ظرفیت اخذ مالیات داخلی، از روابط اقتصادی بینالمللی تأثیر میپذیرد.
تقاضای دلار اساساً فراتر از نظام مالیاتی است و به استفاده از این ارز در تجارت جهانی و شیوههای تسویه معاملات مربوط میشود.
یکی از مؤلفههای مرتبط با قدرت دلار، تمایل جهان به برخورداری از داراییهای مالی آمریکا است. اندازه، عمق و تنوع این بازارها بویژه اوراق بهادار خزانهداری و سهام بورس آمریکا، این کشور را به مقصدی منحصربهفرد برای سرمایهگذارانی تبدیل کرده که خواهان امنیت و بازدهی هستند. مؤسسات مالی سراسر جهان، این موارد و دیگر داراییهای آمریکا را با استفاده از دلار خریداری میکنند که از تأثیر جذابیت سرمایهگذاری در آمریکا- از اوراق بهادار خزانهداری آمریکا گرفته تا اساندپی ۵۰۰- بر تقویت دلار حکایت دارد و تأثیر آن بهمراتب بیشتر از خدمات درآمد داخلی است.
اعتماد سرمایهگذاران و عموم مردم به اقتصاد و ثبات سیاسی آمریکا اساساً به تقویت ارزش دلار کمک میکند. اطمینان از اینکه دلار ارزش خود را در طول زمان حفظ میکند، به مقبولیت و استفاده گسترده از آن دامن میزند. احساس اعتماد میتواند فارغ از قدرت مالیاتی دولت پابرجا بماند. حتی اگر سیاستهای مالیاتی تغییر پیدا کنند، تا زمانی که جامعه جهانی به نظام اقتصادی آمریکا باور داشته باشد، دلار قدرتمند خواهد بود.
نکته آخر اینکه دلاری بودنِ بدهیها و تعهدات خارجی به ایجاد یک تقاضای نهادینه بینالمللی برای این ارز میانجامد. کشورها و مؤسسات برای تأمین بدهیهای خود نیازمند دلار هستند و فارغ از سیاستهای مالیاتی آمریکا باعث تداوم تقاضای دلار میشوند. این الزام بدهیمحور نشان میدهد که قدرتِ دلار فارغ از حوزه درآمدهای مالیاتی داخلی با نظامهای مالی جهانی گره خورده است.
درمجموع، با اینکه قدرت مالیاتی دولت آمریکا به سلامت مالی کمک میکند، قدرت دلار پدیدهای چندوجهی است که براساس وضعیت ذخیره ارزی، جذابیت بازارهای مالی آمریکا، رویههای تجارت جهانی، سیاستهای پولی حسابگرانه و اعتماد فراگیر بینالمللی به اقتصاد آمریکا شکل میگیرد. محدود کردن قدرت دلار به قدرت مالیات باعث میشود که از تأثیر متقابل و پیچیده عوامل جهانی که به حفظ موقعیت برتر دلار کمک میکنند، غافل شویم.
اگر هیچکدام از این دلایل مجابکننده نبودند، دو آزمایش فکری زیر را در نظر بگیرید.
اول آنکه اگر جمعآوری درآمدهای دولتی به منزله قدرت ارز تلقی شود، هر کشوری میتواند صرفاً با افزایش مالیات باعث تقویت ارز خود شود. برای توضیح بیشتر دو مثال نقض میآوریم.
آرژانتین برای مدتی طولانی از مردم مالیاتهای سنگین میگرفت، درحالیکه ارزش پزوی آرژانتین بشدت نزولی بود. از سوی دیگر، سوئیس پایینترین نرخ مالیات جهان را دارد و فرانک سوئیس احتمالاً دومین دارایی امن روی زمین است. این مغایرت در کنار عوامل دیگر نشان میدهد که ثبات اقتصادی، اعتماد سرمایهگذاران و تقاضای گسترده برای یک ارز قوی بسیار ضروریتر از سیاستهای مربوط به درآمد داخلی هستند.
دوم آنکه اگر آمریکا مالیات خود را بشدت کاهش دهد، ارزش دلار باید براساس تئوری قدرت مالیاتی بشدت کاهش پیدا کند. ارزش دلار پس از برنامه کاهش مالیاتی ریگان در سال ۱۹۸۱ چنان افزایش یافت که برای عقب راندن آن یک اقدام هماهنگ بینالمللی- توافق پلازا- با توافق وزارت خزانهداری ریگان صورت گرفت. (دلار پس از کاهش مالیات بعدی در محدوده خنثی معامله شد.) دو کاهش مالیات در دولت بوش باعث شد که ارزش دلار به شکل قابلتوجهی کاهش پیدا کند، اما حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ و متعاقباً جنگ جهانی علیه ترور عوامل بسیار مهمتری بودند. برنامه کاهش مالیاتی ترامپ در اواخر سال ۲۰۱۷ نیز باعث تضعیف دلار نشد.
این تصور که جایگاه حیاتی دلار آمریکا حتی تا حدی از بهرهبرداریهای مالی نشأت میگیرد، غیرقابل دفاع است. چنین دیدگاهی از منظر افرادی که بخش زیادی از درآمدشان را به دولت میدهند، موجه و قابل درک است اما از منظر رقابت ارزی نادرست تلقی میشود. برای درک اینکه چرا دلار قدرتمند میماند، چه چیزی جایگاه دلار را تهدید میکند و درک نقش تعاملات پیچیده جهانی- بهجای یک عامل واحد داخلی- در بازار جهانی ارز، شناخت این پویاییها بسیار حائز اهمیت است.
دیدگاه ارائهشده در این مقاله نقطه نظر نویسنده بوده و لزوماً منعکسکننده دیدگاه اپک تایمز نیست.
پیتر سی. ایرل، اقتصاددان و نویسنده است که بیش از ۲۰ سال بهعنوان تاجر و تحلیلگر بازارهای مالی جهانی در والاستریت حضور داشته است.