Search
Asset 2

ریشه‌های چپ‌گرایانه انقلاب در ایران

انقلاب سال ۱۳۵۷ ایران یکی از پیچیده‌ترین تحولات سیاسی قرن بیستم بود که طی آن نظام شاهنشاهی پهلوی سقوط کرد و جمهوری اسلامی به قدرت رسید. این انقلاب ماهیت ایدئولوژیک متنوعی داشت و نیروهای متعددی در آن مشارکت داشتند.
(Public Domain)

انقلاب سال ۱۳۵۷ ایران یکی از پیچیده‌ترین تحولات سیاسی قرن بیستم بود که طی آن نظام شاهنشاهی پهلوی سقوط کرد و جمهوری اسلامی به قدرت رسید. این انقلاب ماهیت ایدئولوژیک متنوعی داشت و نیروهای متعددی در آن مشارکت داشتند. از گروه‌های اسلام‌گرا گرفته تا لیبرال‌ها، ملی‌گراها و چپ‌گرایان. با گذشت نزدیک به نیم قرن، هر روز بیش از قبل زوایای تازه‌ای از ریشه‌های چپ‌گرایانه این انقلاب، میزان نفوذ کمونیست‌ها، و نشانه‌های تفکر سوسیالیستی در روند انقلاب به چشم می‌خورد.

اندیشه‌های سوسیالیستی و کمونیستی از اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم در ایران نفوذ پیدا کردند. پس از انقلاب مشروطه، تفکرات مارکسیستی هم از طریق کارگران مهاجر ایرانی که در شوروی، قفقاز و عثمانی مشغول به کار بودند و هم با برنامه ریزی‌‏های شوروی وارد کشور شد. در دهه‌های بعد، حزب کمونیست ایران (۱۹۲۰) و سپس حزب توده (۱۹۴۱) به عنوان نمایندگان اصلی تفکر چپ در ایران ظهور کردند.

به طوری که حزب توده به عنوان مهم‌ترین جریان کمونیستی ایران در دوران محمد رضا شاه پهلوی، توانست در دهه‌های ۱۳۲۰ و ۱۳۳۰ نفوذ قابل‌توجهی در میان کارگران، روشنفکران و دانشگاهیان پیدا کند. پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، این حزب سرکوب شد؛ اما تأثیر فکری آن در میان گروه‌های چپ‌گرا ادامه یافت. در دهه ۱۳۵۰، علاوه بر حزب توده، گروه‌های چپ‌گرای مسلح مانند سازمان چریک‌های فدایی خلق، سازمان مجاهدین خلق (در فاز مارکسیستی خود)، و گروه‌های کوچکتری چون راه کارگر و اتحادیه کمونیست‌ها، در مبارزات انقلابی علیه شاهنشاهی پهلوی فعال بودند.

چپ‌گرایان، به ویژه مارکسیست‌ها، در دانشگاه‌های ایران نفوذ زیادی داشتند. بسیاری از استادان، دانشجویان و روشنفکران به ادبیات سوسیالیستی و مارکسیستی علاقه داشتند. این مسئله موجب شد که انقلاب ۱۳۵۷ به شدت تحت تأثیر تحلیل‌های طبقاتی و ضدسرمایه‌داری قرار بگیرد.

یکی از مهم‌ترین عوامل سقوط نظام پهلوی، اعتصابات گسترده کارگری، به ویژه در صنعت نفت بود. نیروهای چپ‌گرا در سازمان‌دهی این اعتصابات نقش داشتند و مفاهیمی مانند «دولت سرمایه‌داری وابسته» و «امپریالیسم» را در ادبیات انقلابی گسترش دادند. مفهوم ضدامپریالیسم یکی از مهم‌ترین مفاهیم در ادبیات انقلاب ۱۳۵۷ بود که به شدت با ایدئولوژی مارکسیستی پیوند داشت. این مفهوم توسط گروه‌های چپ‌گرا و حتی اسلام‌گرایان انقلابی که در رأس آنان روح‌اله خمینی قرار داشت مورد استفاده قرار گرفت. شعارهایی مانند «مرگ بر آمریکا» و «استقلال، آزادی» دارای ریشه‌های ضدامپریالیستی و ضدسرمایه‌داری بودند.

بسیاری از شعارهای انقلابی مانند «مستضعفین علیه مستکبرین» و «حکومت عدل» بازتابی از اندیشه‌های سوسیالیستی بودند که ردپای آنان را می‌توان در کتاب‌های سرخ کمونیستی چین و شوروی سابق یافت. روحانیون انقلابی نیز، اگرچه از ادبیات دینی استفاده می‌کردند، اما تحت تأثیر مفاهیم عدالت اجتماعی که در مارکسیسم مطرح بود، قرار داشتند.

این همان مفهومی بود که محمدرضا شاه از آن به عنوان اتحاد ارتجاع سرخ و سیاه برای نامیدن مجموعه‌ی نیروهای سیاسی مارکسیست و اسلامگرای مخالف سلطنت به کار می‌برد.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مصادره اموال وابستگان به حکومت پهلوی و سرمایه‌داران بزرگ انجام شد که در نهایت به ورشکستگی بسیاری از صنایع و کارخانجات بزرگ کشور انجامید. این اقدام تا حدی مشابه سیاست‌های دولت‌های سوسیالیستی بود. همچنین ایجاد نهادهایی مانند «بنیاد مستضعفان» و دولتی‌سازی اقتصاد، نشان‌دهنده تأثیر مفاهیم چپ‌گرایانه در سیاست‌های اقتصادی جمهوری اسلامی بود. پی‌آمد این مصادره‌ها فرار بسیاری از نخبگان کارآفرینان و تجار ایرانی به خارج کشور بود که پیش از آن موجب رشد اقتصادی و حرکت کشور به سمت صنعتی شدن بودند. رویترز در سال ۲۰۱۳ در گزارشی بنام امپراتوری رهبر ایران فقط دارایی‌های ستاد اجرایی فرمان را ۹۵میلیارد دلار تخمین زد. نهادهایی که ضمن پاسخگو نبودن، هیچ نقش مشخص و واضحی در اقتصاد کشور نداشته و ندارند.

پس از فروکش‌ کردن جنگ‌های قدرت بین گروه‌های فاتح در انقلاب در ماه‌های نخست فروپاشی نظام سلطنتی، موج انقلاب فرهنگی بین سال‌های ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۲ خورشیدی با هدف پاک‌سازی استادان و دانشجویانی که از دید جمهوری اسلامی ایران، «غرب‌زده» به‌شمار می‌رفتند سراسر دانشگاه‌های کشور را در بر گرفت و منجر به کشیده شدن ترمز حرکت رو به رشد علمی کشور شد.

با وجود تأثیرگذاری گروه‌های چپ در انقلاب، پس از پیروزی انقلاب، تضاد میان نیروهای چپ و نیروهای اسلام‌گرا شدت گرفت. اسلام‌گرایان دیدگاهی متفاوت نسبت به مارکسیسم داشتند و به تدریج گروه‌های چپ را سرکوب کردند. حزب توده، که در ابتدا با جمهوری اسلامی همکاری می‌کرد، در اوایل دهه ۱۳۶۰ سرکوب شد و بسیاری از اعضای آن بازداشت و اعدام شدند، و مجاهدین خلق مجبور شدند از کشور بگریزند.

اگرچه بسیاری از گروه‌های انقلابی دارای اشتراکات ضدامپریالیستی و ضدسرمایه‌داری بودند، اما در مورد شکل و ساختار حکومت و همینطور در در خصوص در اختیار گرفتن ارکان کلیدی قدرت اختلاف داشتند. چپ‌گرایان به دنبال برقراری یک حکومت سوسیالیستی یا کارگری بودند، در حالی که نیروهای مذهبی به دنبال استقرار یک حکومت اسلامی بودند. در نتیجه پس از استقرار جمهوری اسلامی، مارکسیست‌ها و چپ‌گرایان به مرور توسط طیف مذهبی نزدیک به خمینی حذف شدند. به طوری که سرکوب سازمان چریک‌های فدایی خلق، انشعاب و فروپاشی حزب توده، و اعدام بسیاری از فعالان چپ‌گرا در دهه ۱۳۶۰ بخشی از فرایند حذف آنان بود.

گرچه چپ‌گرایانی که آشکارا پرچم خود را در دست داشتند در طول سال‌های پس از انقلاب یکی پس از دیگری از صحنه قدرت حذف شدند، اما تفکر چپ‌گرایانه هیچ وقت از ساختار جمهوری اسلامی حذف نشد و به شکل‌های مختلف و تحت یک پرچم از روز نخست تاکنون بنیان‌های عقیدتی، سیاسی و اقتصادی نظام حاکم را کنترل و هدایت کرده است.

دیدگاه ارائه‌شده در این مقاله نقطه نظر نویسنده بوده و لزوماً منعکس‌کننده دیدگاه اپک تایمز نیست.

اخبار بیشتر

عضویت در خبرنامه اپک تایمز فارسی