در تاریخ معاصر ایران، وقایع روز سوم اسفند ۱۲۹۹ زمینهساز تأسیس سلسله پهلوی شد و در نتیجه کشور ایران از اوج نابسامانی و فقر که دچار آن بود وارد دورانی نوین شود.
پیش از این، دولت مشروطه ایران تحت حکومت احمدشاه قاجار ضعیفترین دوران خود را میگذراند و بحرانهای اقتصادی، ناپایداری سیاسی و مداخلات قدرتهای خارجی ایران دولت را ورشکسته کرده بود. کشور در آستانه فروپاشی و تجزیه قرار گرفته بود و با وجود اعلام بیطرفی در جنگ جهانی، نیروهای خارجی از جنوب و شمال وارد ایران شدند. اشغال ایران توسط بریتانیا و تصاحب آذوقه مردم توسط آنان منجر به قحطی بزرگ بین سالهای ۱۲۹۶ الی ۱۲۹۸ شد و بخش بزرگی از مردم ایران را به کام مرگ کشاند.
نظامیان روس تا دروازههای تهران پیشروی کرده بودند، غرب کشور را سپاه عثمانی اشغال کرده بود و جنوب کشور تحت سیطره انگلیس بود. دولت عملاً در خارج از پایتخت قدرتی نداشت و هر بخش از کشور زیر نفوذ قدرتی محلی بود. در آذربایجان اسماعیلآقا سیمیتقو شورش کرده بود و لرهای شورشی لرستان را تحت کنترل داشتند. راه تهران به خراسان زیر غارت یاغیان ترکمن بود، در خوزستان شیخ خزعل میتاخت و در اندیشه جدا کردن آن استان بود و استان فارس را قوامالملک شیرازی و قشقاییها در دست داشتند. کرمان و بلوچستان هم تحت نفوذ بلوچها بود و امیرموید در مازندران قدرت را به دست داشت.
سوم اسفند ۱۲۹۹ مصادف با ۲۲ فوریه ۱۹۲۱ میلادی، کودتایی نظامی نامیده شده است که طی آن کابینه رئیسالوزرای ایران سپهدار اعظم فتحالله اکبر فروپاشید و خانهای زمیندار و مقامات دیوانسالاری قدرت را از دست دادند و بعدها زمینه ساز تأسیس سلسله پهلوی شد. این واقعه توسط رضاخان میرپنج (بعدها رضا شاه)، فرمانده قزاق آتریاد همدان و سیدضیاءالدین طباطبایی و با مشارکت نظامیان بریتانیایی به رهبری ژنرال ادموند آیرونساید، رئیس نیروی شمال ایران رقم خورد.
روز سوم اسفند قوای قزاق به فرماندهی رضاخان وارد تهران شده و ادارات دولتی و مراکز نظامی را تحت فرمان خود کردند. نزدیک به صد فعال سیاسی و رجال مطرح بازداشت و زندانی شدند. احمدشاه و ولیعهد به کاخ فرحآباد گریختند و نخستوزیر به سفارت انگلستان پناهنده شد. در نتیجه سیدضیاءالدین رئیسالوزرا شد و رضاخان وزیر جنگ شد. رضاخان ابتدا در مقام وزیر جنگ، بسیاری از ناآرامیها و راهزنیها را از بین برد و حدود سه سال بعد در آبان ۱۳۰۲، با فرمان احمدشاه به نخستوزیری گمارده شد و دو سال بعد در آذرماه ۱۳۰۴ با رأی مجلس مؤسسان به پادشاهی ایران رسید و آغازگر عصری طلایی برای کشور بزرگ ایران شد.
با روی کار آمدن رضا شاه پهلوی ایران شاهد تحولات گستردهای در زمینههای اقتصادی، نظامی، اجتماعی و فرهنگی شد. در مقایسه با دوره قاجار، که عمدتاً با ضعف ساختاری، دخالتهای خارجی و رکود اقتصادی همراه بود، عصر رضا شاه را میتوان دورهای از نوسازی و تمرکزگرایی دانست.
توسعه زیرساختها و حملونقل، توسعه در زمینه آموزش و فرهنگ، توسعه در بخش اقتصاد و صنعت، توسعه نظامی و امنیت ملی، توسعه سیاست و استقلال ملی، همگی سرفصلهایی بود که باعث رشد همه جانبه کشور در دوره سلطنت رضا شاه شد.
توسعه حمل و نقل یکی از عوامل توسعه هر کشوری میباشد. در دوره قاجار جادههای ایران عمدتاً خاکی، مالرو و غیرقابل استفاده در فصول بارانی بودند. راهآهن مدرنی وجود نداشت و حملونقل بینشهری بسیار دشوار بود. کشتیرانی در شمال و جنوب کشور تحت نفوذ روسیه و انگلیس بود. با به قدرت رسیدن رضا شاه احداث راهآهن سراسری ایران به طول ۱۳۹۴ کیلومتر در سال ۱۳۱۷ صورت گرفت که شمال و جنوب کشور را متصل کرد. توسعه جادههای اصلی در این دوره صورت گرفت. از جمله مسیر تهران – مشهد و تهران – اصفهان، که طول جادههای آسفالته را به بیش از ۲۴۰۰ کیلومتر در سال ۱۳۲۰ رساند که به موازات گسترش پایانههای مسافرتی، اتوبوسرانی و ایجاد سیستم حملونقل مدرن صورت گرفت.
در حوزه آموزش و فرهنگ، در دوره قاجار نرخ باسوادی بسیار پایین بود. به طوری که حدود ۵ درصد از جمعیت در اوایل قرن ۱۴ شمسی باسواد بودند. تعداد مدارس نوین محدود و بیشتر در اختیار خارجیها بود و دانشگاهی مدرن در کشور وجود نداشت. اما در دوره رضا شاه تأسیس دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳، بهعنوان اولین مرکز آموزش عالی مدرن ایران صورت گرفت. گسترش مدارس ابتدایی و متوسطه در دستور کار رضا شاه و دولت مطبوعش قرار گرفت و در نتیجه تعداد مدارس از حدود ۲۵۰ مدرسه در پایان دوره قاجار به بیش از ۴۰۰۰ مدرسه در سال ۱۳۲۰ رسید. اجباری شدن تحصیلات ابتدایی ۱۳۱۳ رخ داد که باعث افزایش چشمگیر نرخ باسوادی شد.
در دوره قاجار اقتصاد ایران عمدتاً کشاورزی و متکی بر صادرات مواد خام مانند تریاک، قالی و پنبه بود و صنایع مدرن تقریباً وجود نداشتند. وابستگی اقتصادی به انگلستان و روسیه شدید بود، اما در دوره رضا شاه تأسیس کارخانههای صنعتی مانند کارخانه نساجی مازندران، سیمان ری و قند کهریزک صورت پذیرفت. تأسیس بانک ملی ایران در سال ۱۳۰۷ رخ داد و کشور شاهد ایجاد پول ملی مستقل از نفوذ خارجی بود. آغاز نوسازی کشاورزی و تأسیس شرکتهای دولتی برای توسعه آبیاری و تولید محصولات جدید نیز از خدمات شایان توجه دوره رضا شاه بود.
از نظر نظامی و امنیت ملی در دوره قاجار ارتش ایران عمدتاً نامنظم و تحت نفوذ مستشاران خارجی بود. در دوره قاجار نیروی هوایی و زرهی مستقل وجود نداشت و ضعف در تأمین امنیت داخلی، بهخصوص در مناطق مرزی به طور واضح مشهود بود. اما در دوره رضا شاه کشور شاهد ایجاد ارتش نوین و افزایش تعداد سربازان از کمتر از ۲۰ هزار نفر در دوره قاجار به بیش از ۱۲۰ هزار نفر در دوره رضا شاه بود. تأسیس نیروی هوایی در سال ۱۳۱۸ و خرید هواپیماهای جنگی از خدمات دوران رضا شاه در این زمینه بود که با راهاندازی کارخانههای مهماتسازی و تولید تجهیزات نظامی تکمیل شد.
از نظر سیاست و استقلال ملی در دوره قاجار کشور وابستگی شدیدی به قدرتهای خارجی، خصوصاً انگلستان و روسیه داشت. قراردادهای استعماری مانند قرارداد ۱۹۰۷ (تقسیم ایران به مناطق نفوذ بریتانیا و روسیه) در دوره قاجار صورت گرفت. اما لغو امتیازات استعماری، از جمله قرارداد دارسی در دوره رضا شاه رخ داد که شرایط بهتری را برای ایران در استخراج نفت فراهم کرد. کاهش نفوذ بریتانیا و روسیه در امور داخلی کشور، و همینطور ایجاد دولت متمرکز و کاهش قدرت خوانین و ایلات از دستاوردهای پادشاهی شانزده ساله رضا شاه بود.
دوره رضا شاه علیرغم بسیاری از چالشها و کمبودها، دوران نوسازی، تقویت هویت ملی و کاهش نفوذ خارجی بود. با وجود آنکه برخی اقدامات رضا شاه مانند تمرکز قدرت در دست خود و محدودیت آزادیهای سیاسی، و تعامل ناکافی با دیگر کشورها و ضعف در سیاست خارجی مورد نقد قرار گرفته است، اما پیشرفت همه جانبه در زیرساختها، صنعت، آموزش، ارتش و سیاست داخلی از مهمترین دستاوردهای سلطنت شانزدهساله او به شمار میرود.
دیدگاه ارائهشده در این مقاله نقطه نظر نویسنده بوده و لزوماً منعکسکننده دیدگاه اپک تایمز نیست.