یک عضو طالبان که به تازگی به سمت ریاست دانشگاه تخار منصوب شده است، در یک نامه از کارمندان خود خواسته است که از کلمات «بیگانه» شامل «دانشگاه، دانشکده و غیره» استفاده نکنند. این عضو طالبان استفاده از این واژگان را خلاف فرهنگ ملی افغانستان دانسته است.
مولوی کمال الدین منیب، در این نامه از «دفاتر کاری» خود خواسته است که از چند اصطلاح «بیگانه» شامل «ترانسکریپت نمرات، دیپلوم، سرتفیکت، پیشنهادات، مکاتب و غیره» استفاده نکند.
در این نامه تصریح نشده است که بجای این کلمات چه معادل واژگانی باید استفاده شود.
در این نامه، علاوه بر اینکه در آن غلطهای املایی و ویرایشی متعددی وجود دارد، از کلمات زبان پشتو و عربی نیز استفاده شده است، اما این واژگان به عنوان کلمات بیگانه شناخته نشده است.
افغانستان اینترنشنال نیز گزارش داده است که اخیرا طالبان نگاره مولانا جلالالدین محمد بلخی در شهر مزار شریف را تخریب کردهاند.
مولانا جلالالدین محمد بلخی که از او به عنوان «خداوندگار بلخ» نیز یاد میشود، از شاعران و مفاخر ادب و تمدن فارسی است و سه کشور افغانستان، ایران و ترکیه، مولانا را متعلق به جغرافیای تمدنی و فرهنگی خود میدانند.
طالبان پیش از این نیز، تابلوی دانشگاه بلخ را که به دو زبان فارسی و پشتو بود، تغییر دادند و واژه دانشگاه را حذف کردند.
هفته گذشته نیز مولوی ضیاءالحق ضیاء کریمی، عضو طالبان که بهعنوان رئیس دانشگاه بلخ منصوب شده است، مانع از برگزاری مراسم فارغالتحصیلی دانشجویان رشته زبان و ادبیات فارسی و امضای مدارک فارغ التحصیلیشان شد.
طالبان در نوامبر سال گذشته نیز تابلوهای تصاویر بزرگان شعر و ادب فارسی را از روی دیوارهای دانشکده زبان و ادبیات فارسی دانشگاه کابل برداشتند
یک قرن فارسیستیزی
فارسیستیزی و دشمنی با تمدن زبانی در افغانستان موضوع تازهای نیست و براساس شواهد تاریخی از حدود یک قرن اخیر در افغانستان آغاز شده است، اما براساس شواهد، طالبان این سیاست را با شدت بیشتری دنبال میکند.
بسمالله برهانی در پایاننامه دکترایش با اشاره به سیاست منزوی کردن زبان فارسی در این کشور نوشته است که این سیاست از دوره امیر حبیباللهخان، فرزند عبدالرحمانخان آغاز شد و تا امروز ادامه دارد.
عبدالرحمانخان پدر حبیبالله در دوره پادشاهی خود سیاست نسلکشی هزارهها را در پیش گرفت و شصت درصد هزارهها را قتلعام کرد. هزارهها و تاجیکها دو قوم بزرگ در افغانستان هستند که فارسی را زبان مادری خود میدانند.
به نوشته برهانی «در سال ۱۳۴۳ شمسی، اسم «دری» بر این زبان تحمیل شد و بهعنوان یکی از دو زبان رسمی در کنار زبان پشتو در قانون اساسی دوره ظاهرشاه درج شد. این جایگاه در دورۀ نظامهای کمونیستی نیز حفظ شد.»
همچنین اتحاد جماهیر شوروی سیاست فارسیزدایی را در تاجیکستان و دو شهر سمرقند و بخارا در ازبکستان در پیش گرفته بود. به این ترتیب از زبان فارسی در این دو کشور به نام زبان «تاجیکی» یاد میشود.
نجم کاویانی، نویسنده معتقد است که تغییر زبان فارسی به تاجیکی در تاجیکستان توسط بلشویکها و بعد از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ صورت گرفت. کمونیستهای روسیه تاکید داشتند که زبان تاجیکی با زبان فارسی فرق دارد.
حسن رضایی، مترجم و جامعه شناس در گفتگو با اپکتایمز درباره شباهتهای تاریخی فارسیستیزی در افغانستان و تاجیکستان میگوید: «هر دو نظام طالبان و اتحاد جماهیر شوری سابق به عنوان دو نظام ایدئولوژیک با هم شباهت دارند. نظامهای ایدئولوژیک افراطگرا غیر از نگاه خود به فرهنگ، تاریخ، جامعه و سیاست، نگاههای مخالف و متفاوت را بر نمیتابند. در اتحاد جماهیر شوروی سابق، سرکوب و انکار هویتها بر اساس اندیشه جهانوطنی کمونیستی صورت میگرفت و تمام هویتهای دیگر طرد میشد. طالبان هم با هویت خودی و داخلی که بیش از هزار سال سابقه دارد، به مبارزه برخاستهاند که محکوم به شکست است. این زبان، زبان سیاست اداره و تاریخ افغانستان است و پادشاهان پشتون با آن حکمرانی کردهاند، طبعا گروه بیهویت و بیریشهای مثل طالبان نمیتوانند با آن مبارزه کنند و قطعا محکوم به شکست هستند.»
بعد از پایان حکومت طالبان در سال ۲۰۰۱ و با استقرار نظام جمهوری در افغانستان، فارسی با همان تغییر نام گذشته به عنوان «زبان دری» به عنوان یکی از دو زبان رسمی شناخته شد.
در سال ۲۰۰۹ میلادی، عبدالکریم خرم وزیر اطلاعات و فرهنگ دولت حامد کرزی، دستور از بین بردن بیش از هزار جلد کتاب به زبان فارسی را صادر کرد. وی همچنین دستور اخراج تعدادی از کارمندان رادیو و تلویزیون ملی افغانستان را بخاطر استفاده از واژههای «دانشگاه» و «دانشجو» صادر کرد. دستورات وی با اعتراضاتی در شهر مزار شریف در استان بلخ و کابل شد.
محمد کاظم کاظمی، شاعر و نویسنده مهاجر افغانستانی با نگاهی به مساله تاریخی فارسیستیزی نوشته است «فارسی افغانستان نه از مردم پشتو زبان و نه از خود این زبان، بلکه از بعضی دولتمردانی ضربه خورده است که در مقاطع گوناگون تاریخی بر مقدرات کشور چیره بوده و راههای تقویت این زبان را میبستهاند.»
به عقیده وی، «افغانستان قریب به سیصد سال است که در سیطره پادشاهان و حاکمان پشتون بوده است. ولی بسیاری از این دولتمردان، دوستدار زبان فارسی بوده و حتی گاه در ترویج آن کوشیدهاند. بسیاری از کسانی که خدمات بزرگی به زبان فارسی کردهاند، اصالتاً پشتون بودهاند.»