کسی که هرگز به دنبال شهرت و منفعت نبود
یو فِی(تولد ۲۴ مارس ۱۱۰۳، وفات۲۷ ژانویه ۱۱۴۲ میلادی) فردی باایمان و پرهیزگار بود و با وفاداری بیقید و شرط خدمت کرد. شهرت و آوازه او صدها سال پس از مرگش در سراسر چین زبانزد و مورد تحسین همگان بود.
ژنرال یو فِی صادق و صرفهجو بود. او ازگوش دادن موسیقی سبُکسرانه وسطحی امتناع کرده و از زنان دوری میکرد و در جستجوی شهرت و منفعت نبود. رفتار او تأثیرعمیقی روی مردم میگذاشت و مورد تحسین آنها بود. یکبار در یکی از سخنرانیهایش گفت:” اگر افسران دولت عاشق پول نباشند و افسران ارتش از مرگ نهراسند، آنگاه کشور به آرامش خواهد رسید.” یو فِی زندگی خود را وقف چنین اصولی کرد.
یو فِی ژنرال بزرگ سلسله سونگ جنوبی بود. علیرغم دریافت حقوقی خوب، بر قناعتپیشگی در زندگی نیز تاکید می کرد. همسرش لی وا در یکی از مراسم آنزمان لباسی از ابریشم پوشیده بود، اما زمانیکه یو فِی متوجه این مساَله شد، اِصرار کرد که همسرش لباس کنفی ساده بپوشد. او بخش زیادی از حقوقش را وقف ارتش میکرد. یکبار تمام پسانداز خانواده را که ذخیره کرده بود صرف تولید ۲۰۰۰ کمان کرد. بعد از اینکه به یو فِی خیانت کردند و او را به قتل رساندند، اموالش را مصادره نمودند. اما هیچگونه شیء با ارزش یا طلایی پیدا نکردند. اموال توقیف شده او شامل فقط ۳۰۰۰ توپ پارچه و ابریشم و مقداری برنج و جو بود. تمامی مایملکش همان اجناسی بودند که برای کمک به ارتش اختصاص داده بود.
درآن زمان بسیاری از افسران ارشد و اشرافزادگان در طلب یک زندگی راحت توأم با خوشگذرانی بودند. وو جی ژنرال مشهوری که علیه جین جنگیده بود، غرق در شراب خواری و زن بازی بود. هان شیزونگ همسران و زنان صیغهای بسیاری داشت. همسر اول یو فِی در طول جنگ ازدواج مجدد کرد. بنابراین وی با لی وا، زنی باتقوا و باهوش ازدواج کرد. لی وا خودش را وقف مراقبت از خانواده و بزرگ کردن بچهها کرد. یو فِی و همسرش تا زمانی که مرگ آنها را از هم جدا کرد با هم زندگی کردند. یو فِی با اینکه می توانست همسران و زنان صیغه ای بسیاری داشته باشد، اما رابطه تکهمسری را برگزید.
وقتی یو فِی به زیانگ یانگ حمله کرد، ژنرال وو جیه برای مذاکره بر سر خواستههای ارتش پیکی به اردوگاه نظامی او روانه کرد. یو فِی برای او مهمانی ترتیب داد. آنگاه پیک دریافت یو فِی هیج زن صیغهای، خواننده، رقاص و زنانی برای سرگرم کردن مردان ندارد. خیلی متحیر شده بود و دراینباره با وو جیه صحبت کرد. وو جیه به محض شنیدن این موضوع دریافت که میتواند از این موضوع به نفع خود استفاده کند. بنابراین با صرف مبلغی هنگفت زنی زیبا خرید که دختر افسری از استان سیچوان بود. او پیک را روانه کرد تا آن زن را همراهی کرده و به یو فِی پیشکش کند. یو فِی برای جلوگیری از هرگونه سوء تفاهم، آن زن را به اتاقی خالی فرستاد و از پشت پرده با او صحبت کرد و با مهربانی پیشکش را رد نموده و او را به سیچوان بازگرداند.
وی در طول خدمت نظامی در میدان نبرد خستگیناپذیر جنگید و با دشمنان بسیاری روبرو شد و کارهای بزرگی انجام داد. با اینحال، تنها آرزویش خدمت وفادارانه به کشور بود، و هیچ تمایلی به زرق و برق، شهرت و یا منفعت نداشت. با مردم فروتن، محتاط و با احترام بود و حقیقتاً می خواست یک زندگی آرام بدون امیال دنیوی داشته باشد. او چندینبار به امپراطور نامه ارسال کرده بود و درخواست داده بود تا پس از تحقق آرمانهای امپراطوری با بازنشستگی وی موافقت گردد. در شعر آهنگینش به نام مان جیانگ هُنگ نوشت: “در ۳۰ سالگی اعمالم چیزی جز ذرهای غبار نیستند، سفرم، مرا بیش از ۸۰۰۰ لی برده است.” با توجه به اشعارش میتوان گفت که از دیدگاه او منفعت و شهرت همچون ذرهای خاک ناچیز هستند. مردم او را تحسین میکردند و میگفتند:” درحالیکه با یک دست نیزه را از افلاک نگه داشته است، می تواند پیروزی نبرد را تعیین کند. بااینحال بی توجهی او به امیال دنیوی و ویژگیهای منحصر به فردش او را به سوی تنهایی سوق داد.”
تحت راهنماییهای جدی پدر، فرزندش یواِ یان در جوانی سربازی شجاع و توانا شد. او نیز پیروزیهای نظامی بسیاری بهدست آورده و در نبردهای بسیاری پیروز شد. در نبرد مشهور یینگ چانگ، یواِ یان فرمانده بود، او حین نبرد ده بار وارد اردوگاه دشمن شد، جنگید و از آن خارج شد و بیش از ۱۰۰ جای زخم بر بدن داشت. سرانجام ۸۰۰ سرباز فوقالعاده قوی و شجاع را رهبری کرد و ارتش جین را شکست داد. بااینحال، یو فِی فقط پیروزی نظامی سربازان را گزارش داد و به قهرمانی پسرش اشارهای نکرد. یو فِی درخواستهای بسیاری دررابطه با ارتقاء پسرش برای رفتن به دربار امپراطوری را رد کرد.
درطول تاریخ، ژنرال یو فِی بهخاطر نجابت در رفتار و شخصیت، مورد تکریم و احترام عامه مردم بود. او سمبل وفاداری و میهنپرستی است.