کارشناسان میگویند که موج مهاجرتهای غیرقانونی برای بسیاری از کشورها یک چالش است و با قدرت گرفتن طالبان، میزان مهاجرتهای غیرقانونی از افغانستان به ایران افزایش یافته است. این موج مهاجرتها با نگرانیهایی در بین جامعه ایران نیز همراه بوده است.
حضور مهاجران افغانستانی در اماکن عمومی، مراکز درمانی و فروشگاهها در شهرهای ایران، یکی از موضوعات مورد بحث در شبکههای اجتماعی در روزهای اخیر بوده است.
اخیرا کارزاری در شبکههای اجتماعی ایران برای اخراج مهاجران راهاندازی شده است که در آن، مخالفان حضور مهاجران در ایران از دولتشان میخواهند که مهاجران افغانستان را اخراج کنند؛ بخصوص آن دسته از کسانی که به تازگی وارد ایران شدهاند.
در این بین آمارهای متفاوتی در بین کاربران درباره تعداد مهاجران افغانستانی در ایران مطرح میشود. آمارهایی که از سوی مراجع رسمی ایران تایید نشده است. این اعتراضها به حضور مهاجران بر افزایش مصرف نان، تخممرغ و میزان زادوولد گرفته تا استفاده از یارانههای ایران و مسایل امنیتی را شامل میشود.
روز دوشنبه دهم مهر، محمدعلی نقدعلی، نماینده خمینی شهر و از روحانیان اصولگرای مجلس گفته است که در حوزه انتخابیه وی، مردم از «هجوم اتباع خارجی» به مدارس ناراضی هستند. اشاره وی به فراهم امکان تحصیل تعدادی از کودکان مهاجر است.
فداحسین مالکی، سفیر سابق جمهوری اسلامی ایران در افغانستان و نماینده فعلی مجلس در این باره گفته است: «دستگاه دیپلماسی یا نماینده ویژه رئیسجمهور که اختیارات زیادی دارد باید در سیاستشان نسبت به طالبان که حاکمان فعلی افغانستان هستند، تجدیدنظر کنند، یعنی بدانند چه اتفاقاتی در کشور در حال رخ دادن است... به صورت عینی مشاهده میشود بعضاً حرکتهایی صورت میگیرد که ذهن مردم ایران و افغان تغییر پیدا کند. علیرغم این که سالهای بسیاری تعداد زیادی از مردم افغانستان به دلایل شرایط آن کشور در کشور ما بودند و در بخش تولیدی و جاهای دیگر مشغول به کار بودند و مشکل خاصی نبود اما بعد از حضور حاکمان فعلی این حساسیت در کشور به وجود آمد. این حساسیت نه اینکه فقط در مردم ایران باشد بلکه در مسئولین (ایران) هم به وجود آمده است که باید رسیدگی شود.»
هفته گذشته، حسین دهباشی از روزنامهنگاران ایرانی در واکنش در شبکه اجتماعی ایکس نوشت که «میزان آوارگان افغانستانی در کشور ما در کمتر از دو سال، دو برابر شده است. دو سال از حاکمیت طالبان بر افغانستان میگذرد. جمهوری اسلامی حامی طالبان بوده و هست.»
محمدرضا مهاجر، نویسنده نیز در اینباره در ایکس نوشته است که «افغانیهای مقیم ایران بیتقصیرند و از وحوش منطقه فرار کردهاند. موضوع ۵ میلیون افغانی در ایران و ساماندهیشان را از آنهایی مطالبه کنید که طالبان را جنبش اصیل منطقه میدانستند و معتقد بودند آنها عوض شدهاند و به دروغ میگفتند خانه رئیسشان بغل حسینیه شیعیان است.»
احمد وحیدی، وزیر کشور ایران اخیرا گفته است: «براساس یک برنامه طراحی شده نسبت به ساماندهی اتباع خارجی اقدام خواهد شد و اتباع غیرمجاز باید برگردانده شوند. کسانی هم که مجوز حضور دارند، باید ساماندهی شوند.»
به گزارش ایسنا، احمد وحیدی درباره تعداد مهاجران افغانستانی در ایران افزوده است: «آنچه ما میتوانیم تایید کنیم ۵ میلیون نفر است. البته تعداد مهاجرین رسمی کمتر است. به نظر میرسد اظهارات غیرکارشناسانه و آمارهای ساختگی درباره تعداد مهاجرین بیان میشود.»
اپکتایمز برای بررسی وضعیت مهاجران افغانستان با کارشناسانی از افغانستان و ایران گفتگوی اختصاصی انجام داده است.
مهاجرت به قیمت جان
حسن رضایی، کارشناس اجتماعی درباره آسیبهای مهاجرت غیرقانونی میگوید: «به طور کلی مهاجرت غیرقانونی تبعات گسترده اقتصادی، اجتماعی و روانی برای مهاجران و کشور مقصد دارد. مهاجرانی که دست به مهاجرت غیرقانونی میزنند، مخاطرات مختلفی را به جان میخرند. احتمال بازداشت توسط نیروهای مرزی، هدف گلوله قرار گرفتن، مورد سوءاستفاده قرار گرفتن توسط باندهای قاچاق، گرسنگی و از دست دادن جان بخشی از این مخاطرات است. این مهاجران بعد از ورود به کشور مقصد جذب بازار سیاه کار میشوند و مجبور هستند که مخاطرات پیشبینی نشدهای را به جان بخرند که تبعات منفی بر جامعه میزبان دارد.»
به گفته وی، با به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان، احتمال نفوذ تروریستها در بین مهاجرانی که به ایران وارد میشوند، وجود دارد، به همین خاطر سفارت ایران در کابل برای کاهش مهاجرتهای غیرقانونی به ایران، تسهیلات بیشتری برای صدور ویزا بوجود آورده است که به نظر میرسد روند مهاجرتهای غیرقانونی را کاهش داده است.
این کارشناس درباره حساسیتهای امنیتی درباره موج مهاجرتها به ایران میگوید که «اگر روابط دو کشور به تیرگی بگراید، احتمال خلق مشکلات امنیتی وجود دارد، ولی این مسئله ربطی به مهاجرینی که در کشور میزبان شناسایی و ثبت میشوند، ندارد. جمهوری اسلامی مانند سایر کشورها میتواند به طالبان فشار وارد کند که به گروههای افراطی اجازه فعالیت در خاک افغانستان و رخنه به جمهوری اسلامی ایران ندهد. مهاجرین نباید تاوان فعالیتهای تروریستی را در افغانستان یا سرحدات/مرزهای دو کشور بدهند.»
تنگناهای مهاجرت و مهاجر هراسی
محسن نکومنش، نویسنده ایرانی و فعال فرهنگی است که در سوئد زندگی میکند و سفرهایی به افغانستان داشته است. او با تشریح دو زاویه نگاه درباره مسئله مهاجرت افغانستانیها به ایران میگوید که «اگر از زاویه نگاه حکومتی به مسئله مهاجرت نگاه کنیم، باید بگویم که برای هیچ حکومتی در ایران آسان نیست که موج مهاجرتهای غیرقانونی به کشورش را بپذیرد، بخصوص از کشوری که در آن طالبان حاکم هستند. ما میدانیم که علیرغم دوستی ظاهری این دو حکومت، این دو عمیقا با هم دشمنی دارند، یکی سنی افراطی و دیگری شیعه افراطی است و اینها با هم ضدیت دارند. همچنین نگرانی امنیتی از طرف طالبان وجود دارد.»
وی ادامه میدهد: «از زاویه نگاهی دیگر میتوانیم بگوییم اینکه همه میبینیم که در رسانههای داخلی ایران به بحث مهاجرهراسی دامن زده میشود، به این معناست که حکومت ایران چنین تبلیغات روانی را میخواهد ایجاد کند و این سابقه دارد که هر وقت جمهوری اسلامی نتوانسته است مشکلات مردم ایران را حل کند، در بسیاری موارد، مهاجران افغانستانی را مقصر افزایش مشکلات اقتصادی مردم دانسته است تا خود را تبرئه کند. بخصوص این موضوع در مورد بیکاری اتفاق افتاده است. بیکاری در ایران بخاطر ناتوانی و بیاعتقادی حاکمان جمهوری اسلامی به تخصصها و اعمال سیاست سرکوب است که کارخانهها را به تعطیلی کشانده است، اما دولت ایران بارها بیکاری را به اشغال فرصتها از طرف مهاجران افغانستانی نسبت دادهاند، درحالیکه بسیاری از بیکاران در ایران مدارک تحصیلی لیسانس و بالاتر را دارند و حاضر به کارهایی نیستند که مهاجران افغانستانی انجام میدهند و اگر روزی مهاجران از ایران بروند، این کارها روی زمین خواهد ماند.»
ایران، سرای عبور
ابوطالب مظفری از پیشکسوتان فرهنگی و ادبی مهاجران افغانستان در ایران درباره تفاوت مهاجران در چند دهه گذشته و مهاجرانی که به تازگی به این کشور مهاجرت کردهاند میگوید: «مهاجران دور اول به ایران مردمی بودند ساده و قانع که هم از نظر اعتقادی و هم از نظر اقتصادی نگاه متفاوتی به جمهوری اسلامی ایران داشتند. اینها به اندکها قانع بودند و با تمام مضایق میساختند. از نظر بافت قومیتی نیز بیشترشان شیعیان یا فارسیزبانان بودند. تمام تلاششان ساختن با جامعه میزبان بود. اما مهاجران جدید از نسلی هستند که در این بیست سال اخیر در کابل و شهرهای دیگر رشد کرده و اکثرا درسخوانده هستند. نوعی اعتماد به نفس دارند و با حس نه چندان خشنود تن به مهاجرت دادهاند.»
وی ادامه میدهد: «این جماعت (نسل جدید مهاجرت) در این بیست سال در فضایی بزرگ شدهاند که قضیه تبلیغ علیه ایران نیز کم نبوده و آن خوشی نسل اولیه را نسبت به ایران ندارند و گذشته از این، بسیاری از این جماعت از نظامیان و کارمندان دولت جمهوری هستند که در این سالها سرمایهای بهم زدهاند و با این سرمایه به ایران آمدهاند و بهترین خانههای شهر را به قیمت زیاد اجاره میکنند یا میخرند. در خیابان با تظاهر به افغانیت راه میروند. نکته بعدی اینکه مهاجران جدید از نظر قومی بیشتر پشتون و تاجیک هستند که از نظر مذهبی اهل سنت هستند. در مجموع مهاجران جدید ایران را محل زندگی دائمی یا بلندمدت خود نمیدانند و به آن به عنوان سرای عبور نگاه میکنند. فرق است میان رفتار کسانی که میخواهند در یک شهر زندگی کنند یا مهمان باشند.»
چهار دهه حضور مهاجران در ایران
چهار دهه حضور مهاجران افغانستان در ایران باعث شکلگیری دو نسل از مهاجران در ایران شد. نسلی که در طول چند دهه در مدارس و دانشگاههای ایران تحصیل کرد و در مشاغل فنی نیز حضور داشت. بخشی از این تحصیلکردگان بعد از وقایع یازده سپتامبر و حضور جامعه جهانی در افغانستان به افغانستان بازگشتند و دانشگاهها را در پایتخت و شهرهای دیگری که امنیت نسبی داشتند، فعال کردند. در ادارات دولتی به عنوان کارمندان میانی و رده بالا مشغول به کار شدند و رسانههای آزاد را با حمایتهای جامعه جهانی تاسیس و گسترش دادند و بخشی نیز در ایران ماندند.
محسن نکومنش با بررسی چهار دهه حضور مهاجران افغانستانی در ایران میگوید: «اولین موج مهاجرت از افغانستان به ایران با حمله شوروی و حکومت کمونیستی در افغانستان آغاز شد. آن موقع خمینی زنده بود و میخواست انقلابش را به کشورهای دیگر صادر کند. (در عین حال در جنگ با عراق، ایران به سربازگیری از مهاجران افغانستان پرداخت) به همین خاطر حکومت ایران از حضور مهاجران افغانستان در ایران استقبال کرد. بعد از پایان جنگ در ایران و بازگشت رزمندهها از جنگ، درخواستهای کاری رو به افزایش بود. ناتوانی حکومت از پاسخگویی به نیاز مردم، باعث افزایش اعتراضات شد. بنابراین، حکومت در مقابل مهاجران تغییر رویه داد. در دهه شصت شمسی بسیاری از مردم ایران مخالف حضور مهاجران افغانستان بودند و در ابتدای دهه هفتاد بیشتر، آن دسته از مردم که با حکومت ایران مخالف بودند، تصور میکردند که مهاجران افغانستان را حکومت ایران به آنها تحمیل کرده است و نگاه منفی درباره این مهاجران داشتند. بعدها با عمیق شدن شکاف بین حاکمیت و مردم و افشاشدن برخی حقایق، روابط مردم ایران با مهاجران رو به بهبود رفت و اعتمادهایی بین دو جامعه شکل گرفت. به طور کلی، مردم ایران با مهاجران مشکلی نداشتند. البته منظورم این نیست که مطلقا هیچ مشکلی بین مردم ایران و مهاجران وجود ندارد، بلکه منظورم این است که مردم ایران نسبت به گذشته درباره مهاجران بردباری بیشتری دارند.»
این نویسنده و فعال فرهنگی همچنین با اشاره به فرصتها و تهدیدهای چهار دهه حضور مهاجران در ایران میگوید که «دو نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران و حاکمان افغانستان فرصتهای بهتر شدن روابط دو جامعه را از بین بردند. از یک طرف، حکومت جمهوری اسلامی ایران بیشترین انرژی و تلاشش را در طول سالها برای (پیشبرد سیاستهای خود) در کشورهای عربی شامل لبنان، سوریه و یمن متمرکز کرد و از مهاجران عراقی، سوری و یمنی در ایران با بردباری استقبال کرد، اما در مقابل، مهاجران افغانستانی که انبوهی از مشترکات تاریخی و فرهنگی با مردم ایران دارند و در مواقعی از تاریخ مرزهای مشخصی بین ایران و افغانستان وجود نداشته است. اینها بهمنزله پلی برای نزدیک شدن دو جامعه ایران و افغانستان بودند، اما این فرصتها را جمهوری اسلامی از بین برد. فرصتهایی که میتوانست برای هر دو ملت ثمرههای خوبی داشته باشد. از طرف دیگر، حاکمان افغانستان در طول این سالها فارسیستیزی میکردند و با فارسیزبانان در افغانستان درگیر بودند. حتی قدرت گرفتن دوباره طالبان در افغانستان میتواند نتیجه فارسیستیزی دولتهای غنی و کرزی باشد. من اولین باری که به افغانستان سفر کردم، شاهد بودم که بسیاری از روزنامهنگاران، فعالان فرهنگی و اهالی کسبوکار در کارهای فنی فارسیزبانانی عمدتا از قوم هزاره و بعضا تاجیک بودند که زمانی در ایران زندگی کرده بودند و در آنجا برخی حرفهها را یاد گرفته بودند. دولتهای غنی و کرزی، وجود فارسی زبانان توانمند را به نفع قدرت قومی خود نمیدانستند. هر چند این را در ظاهر نشان نمیدادند، اما به دنبال تضعیف فارسیزبانان افغانستان بودند.»
ابوطالب مظفری درباره زندگی مهاجرانی که در ایران باقی ماندند، میگوید: «در سالهای نخستین مهاجرت، حس بدبینی و ناآشنایی میان مردم ایران و مهاجران زیاد بود، اما در ابتدا دولت تا حدودی از مهاجرین حمایت میکرد. بعد از مدتی تضیقات (سختگیریهای) دولت ایران در زمینه اقامت و کار بیشتر شد، اما کمکم میان مردم ایران و مهاجرین آشناییهایی شکل گرفت. فرهنگیان دو کشور تلاشهایی کردند که خالی از فایده نبود و آن حس بیاعتمادی اولیه از میان رفت. این کشوقوس البته در دولتهای مختلف و حتی شهرهای مختلف به اشکال مختلف ادامه داشت. گاهی به سلیقه دولتها و استاندارها بر مهاجرین اعمالنظرهایی میشد. مثلا مهاجرین از دولت آقای خاتمی خاطرۀ خوشی دارند تا دولت احمدینژاد. اما تا مدتها تکلیف یکسری قوانین در رابطه با مهاجرین روشن نبود. مانند تمدید کارتهای اقامت، ثبتنامهای دانشآموزان و دانشجویان، قانون کار و ازدواج و غیره. البته خیلی از این امور با یک دستور ویژه، حلوفصل میشد. اما اصل مشکل همچنان سر جایش باقی بود.»
به گفته وی، در ده سال اخیر تصور میشد که پروندۀ مهاجرین در ایران به یک موضوع جدی تبدیل شده است و امید میرفت که تصمیمات جدیای نیز گرفته شود. طرح سازمان ملی مهاجرت یکی از این امور بود، اما آمدن طالبان به قدرت در افغانستان و موج مهاجرت ها به ایران باعث شد که یکبار دیگر قضیه مهاجرین افغان در هالهای از ابهام بماند.
سرنوشت مشترک
حسن رضایی، کارشناس اجتماعی در گفتگویی با اپکتایمز میگوید: «در نگاه کلی هر مهاجر در هر محیط جدیدی که وارد میشود، نیاز به زمان دارد تا بتواند خود را با محیط جدید از نظر اقتصادی، فرهنگی و شیوههای رفتاری سازگار کند و الزامات محیط جدید را بشناسد و رعایت کند. مهاجرین موج جدید از افغانستان مانند مهاجرین در چند دهه گذشته در ایران با محیط جدید آشنایی لازم و کافی را ندارند. بههمین خاطر امکان بروز چالشها وجود دارد، ضمن این که مهاجرین موج جدید در بیست سال اخیر در فضایی زندگی کردهاند که متفاوتتر از فضای حاکم بر جمهوری اسلامی ایران بوده است. در افغانستان دوره جمهوری، آزادیهای مدنی و سیاسی بیشتر وجود داشت و مردم بدون ترس و هراس دیدگاههای خود را بیان میکردند و حکومتهراسی کمتر وجود داشت، اینها عاداتی است که مهاجرین موج جدید با خود به کشورهای دیگر از جمله جمهوری اسلامی بردهاند و تفاوتهای آن با جامعه میزبان ممکن است مشکلساز شود.»
وی با بیان اینکه در نظام سیاسی ایران نگاه واحدی به مسئله حضور مهاجران افغانستان وجود ندارد ادامه میدهد: «جناحهای مختلف سیاسی از زاویهدیدهای مختلف به مسئله مهاجران افغانستان نگاه میکنند. ممکن است جناحهایی در حکومت ایران باشند که این مسئله را واقعا یک مشکل قلمداد کنند و با طرح آن در رسانههای طرفدار حکومت بخواهند زمینه هرگونه اقدام بعدی را برای طرد مهاجران فراهم سازند. در عین حال دولتهای ایران و پاکستان به مهاجران افغانستان به عنوان ابزاری نگاه میکنند که میتوانند بنا به صلاحدید سیاسی خود، هر از گاهی برای وارد کردن فشار به حاکمان افغانستان استفاده کنند.»
وی با ابراز خوشبینی از آینده دو جامعه میافزاید: «روابط پایدار فرهنگی و اجتماعی بین دو جامعه آینده ایران و افغانستان را تعیین میکند. سیاستها و نظامهای سیاسی در گذر زمان میروند و میآیند، اما روابط فرهنگی و اجتماعی مردم باقی میماند. من درباره آینده مردمان همفرهنگ و همزبان این دو جامعه بسیار خوشبین هستم و به نظرم سختگیریهای سیاسی راه به جایی نمیبرد و برنده اصلی این بازی، ملتها و مردمانی هستند که با روابط فرهنگی و اجتماعی پایدار به هم گره خوردهاند و سرنوشت مشترک یافتهاند.»