احترام به معلمان و گرامی داشتن تقوا بخشی از اخلاق سنتی مردم چین است. معلمان که به بیان و انتقال اخلاق، دانش و ارزشها میپردازند، راههای مناسب تعامل با یکدیگر و با جامعه را بهطور کامل به افراد میآموزند. آنها تقوا را با مثال آموزش میدهند.
کتاب آداب یکی از پنج کتاب چینی و اصلی آیین کنفوسیوس بود. در بخش گفتاری در باب تحصیل، یکی از ۴۹ فصل کتاب آداب، نوشته شده است:
«با ادای احترام ویژه به استاد، وی مورد تقدیر قرار میگیرد. وقتی چنین امری صورت میگیرد، افراد درمییابند که چگونه به امر یادگیری احترام بگذارند.»
برای حفظ احترام به معلم و گرامی داشتن تقوا، شاگردان نه تنها باید ادب و احترام نشان دهند، بلکه باید قلباً احترام قائل شوند و با احترام از آموزههای منتقلشده پیروی کنند. نگاهی بیندازیم بر نمونهای چند از چگونگی ادای احترام مردم باستان به معلمان و فضایل.
تقدیر یین شی از لائوتسه
گفته شده یین شی از عالمان دودمان ژو غربی بوده است (سال ۱۱۰۰–۷۱۱ قبل از میلاد). وی در سنین پایین به کتابهای باستانی علاقهمند شد و در نجوم و زمینههای بسیار دیگری که به آنها علاقه داشت، تخصص داشت.
روزی، آب و هوا را روحانی یافت و در افق شرقی غبار ارغوانیرنگی را دید که از بین نمیرفت. این امر برای او بدان معنا بود که حکیمی از آن سو میآید و از گذرگاه هانگو گذر میکند. از آنجا که او مسئول اجازه دادن به مردم برای عبور از آن مسیر به سمت غرب بود، به نگهبانان دستور داد در صورت مشاهده فردی با ظاهری خارقالعاده طی چند روز بعد، به او خبر بدهند.
او همچنین افرادی را فرستاد تا بهمنظور آمادگی برای خوشامدگویی به آن حکیم، جادهها را تمیز کنند و عود و اسفند دود کنند. چند روز بعد، گزارشهایی دریافت کرد که پیرمردی با موهای سفید و پیکری الهی سوار بر ارابهای شده که گاوهای نر میکشانندش و به سمت غرب در حرکت است. فوراً به پیشواز حکیم پیر رفت.
در چند ده متری ارابه زانو زد و گفت:«یین شی، مأمور ارشد گذرگاه هانگو، به حکیم خوشامد عرض میکند.» پیرمرد پاسخ داد:«من تنها یک شهروند عادیام. میشود بگویید چرا دارید این آداب غیرعادی را اجرا میکنید؟» یین شی توضیح داد:«پس از اینکه نشانههایی از آمدن قریبالوقوع شما دیدم، روزها به انتظار رسیدنتان نشستم. خالصانه امیدوارم که قداست شما مرا روشن سازد.»
پیرمرد پرسید:«چه نشانههایی دیدید؟» یین شی پاسخ داد:«در دهمین ماه سال گذشته، ستاره حکمت در زمستان و در عرض آسمان غربی حرکت کرد. اوایل این ماه، نسیم ملایمی آمد و در همان حال شکوفهای از مه ارغوانی در افق شرق به پا خاست. از این رو میدانستم که حکیمی از این محل بهسمت غرب گذر میکند.
آن مه ارغوانی چنان گسترده بود که تا ۱۰ هزار مایل گسترش یافت که نشان میداد این حکیم یک حکیم معمولی نخواهد بود. ستارههای ثور مه ارغوانی را به یپش میبردند که به من میگفت حکیم سوار بر ارابهای میآید که گاوهای نر آن را میکشانند. اگر امروز، که قداست و سیمای فوقالعاده و تعالیبخش شما را دیدهام، مرا در باب پرورش نصیحت کنید، بیاندازه سپاسگزارتان خواهم بود.»
پیرمرد از دیدن خلوص نیت یین و همچنین دل مهربان و رفتار محترمانه او خشنود شد. لبخند زد. «تو مرا شناختی، ای مرد پیر. من نیز از وجود تو آگاه بودم. حال راه رستگاری را نشانت میدهم.» یین خوشحال شد و به حکیم تعظیم کرد.
وقتی نام حکیم پیر را پرسید، حکیم گفت:«نامهای زیادی دارم. در حال حاضر، نام خانوادگیام لی است و نام کوچکم بو یانگ. مردم مرا لائو دن میخوانند.» یین عود و اسفند دود کرد؛ تعظیم کرد و بهطور کامل آداب تقدیر از لائوتسه را بهعنوان معلم خویش، ادا کرد. تسه عنوانی محترمانه است که بهجای نام افراد به کار میرود.
لائوتسه برای مدت کوتاهی در گذرگاه هانگو اتراق کرد؛ تنها بهاندازهای که چیزی را بنویسد که توضیح و توصیفش دشوار است و خودش نام تائو را بر آن نهاد. او در این کتاب، دیدگاهش را در باب هستی، آدمی و جامعه بیان کرده است. او یک نوشته دستنویس و ۵۰۰۰ کلمهای بهنام دائو د جینگ به یین شی داد. یین شی از دستورات لائوتسه برای پرورش ذهن و بدن خود پیروی کرد، آموزههای مکتب تائو را در مدیریت کشور و در راستای منفعترسانی به جهان ترویج داد و در کار پرورش موفق شد. نسلهای بعد، از او با عنوان یین، انسان واقعی تقدیر میکردند.
کنفوسیوس و مریدانش
کنفوسیوس (حدود ۴۷۹–۵۵۱ سال قبل از میلاد) متفکر، فیلسوف و آموزگار مشهوری بود. طبق افسانهها، او ۳۰۰۰ شاگرد داشت که ۷۲ نفرشان مریدانی بودند که بهدقت از او پیروی میکردند. کنفوسیوس آموزههای خودش را اعمال میکرد. دنبالهروی از حقیقت، آرمانها و درستکاری و همچنین شایستگی، مهربانی، فروتنی، ادب، وفاداری و مراقبت او از مردم عادی، موجب الهامبخشی به شاگردان و نسلهای بعدیاش شده است.
شاگردان کنفوسیوس احترام زیادی به او میگذاشتند؛ مانند پدر خود با او رفتار میکردند، تصمیمات او را مانند تصمیمات خود عملی میکردند و والاترین هدف از نظرشان این بود که خود را به انسانهای گرامی و محترم متعهد سازند. یان هویی، شاگرد او، «راضی بود که فقیر بماند ولی بر پیروی از تائو تمرکز کند»، خود را پرورش دهد و سختگیرانه دنبالهرو آموزههای کنفوسیوس باشد.
شاگرد دیگری بهنام می زیجیان، با نواختن یک ساز زهی، القای فضیلت با موسیقی هارمونیک و تشویق مردم به تشکیل خانواده و سختکوشی، نظم و قانون را حفظ میکرد. شاگرد دیگری به نام تسه شیا، منتخب مکالمات کنفوسیوس را جمعآوری میکرد، آموزش را ترویج میداد و با مهربانی به راهنمایی مردم میپرداخت.
شاگردان کنفوسیوس در سفری سخت و طولانی به دنبال او رفتند تا آموزههای او را در کشورهای مختلف گسترش دهند. وقتی دیگران به معلم خود افترا میزدند، آنها از او دفاع میکردند و شخصیت محترم او را حفظ میکردند. تسه گونگ با متانت ناآگاهی متخطیان را ناشی از کاستی خود میدانست. زِنگ کان کنفوسیوس را بهعنوان فردی با فضایل متعدد ستایش میکرد؛ «فردی چنان پاک که گویی امواج جزر و مد از رودخانهای عظیم که خورشید پاییزی بر آن میتابد او را شستهاند؛ و مقدس، همچون این هستی بیکران.» او سیاستهای بیخطری را که کنفوسیوس موعظه میکرد، اجرا مینمود. از او نقل شده است که:
«یک دانشمند باید قدرت و عزم راسخ داشته باشد زیرا مسئولیتهای سنگینی را بر عهده و سفری طولانی در پیش دارد. اگر هدفش اجرای سیاستهای بیخطر در سرتاسر کشور باشد، آیا مسئولیتهای او سنگین نخواهد بود؟ آیا اگر بخواهد عدالت را تا ابد حفظ کند، سفر او طولانی نخواهد بود؟
تایزونگ، امپراتور تانگ
تایزونگ، امپراتور تانگ (سال ۶۴۹–۵۹۹ میلادی) در تاریخ چین یک فرمانروای دانا شناخته میشد. او توجه ویژهای به آموزش و پرورش داشت و برای شاهزادگانی چون لی گانگ، ژانگ ژوانسو، وی ژنگ و وانگ گوی که همه انسانهای بسیار بافضیلت و محترمی بودند، با دقت معلمانی را برمیگزید.
یک بار، لی گانگ از ناحیه پا دچار مشکلی شد که راه رفتن برایش غیرممکن شد. دربار سلطنتی قوانین سختگیرانهای علیه سوار شدن مقامات بر کالسکههایی داشت که بر دوش مردان حمل میشد. از مقامات انتظار میرفت که با مراعات زیاد راه بروند.
وقتی امپراتور تایزونگ از مشکلات پای لی گانگ باخبر شد، دستور داد که لی گانگ امتیاز سوار شدن بر کالسکه را در دربار امپراتوری داشته باشد. وی همچنین به شاهزاده خود دستور داد تا هنگامی که معلم به دربار رسید، به او سلام کند.
در موقعیتی دیگر، دریافت که چهارمین پسرش، لی تای، به معلم خود، ونگ گوی، ادای احترام نمیکند. در برابر ونگ گوی از پسرش انتقاد کرد: «دفعه بعد که معلمت را دیدی، باید به همان میزان که به من احترام میگذاری، به او نیز ادای احترام کنی. کوچکترین سرپیچیای مجاز نیست.» از آن زمان به بعد، لی تای نسبت به معلش محترم و مودب شد. وضعیت درسیاش نیز پیشرفت کرد. قوانین خانوادگی و سختگیرانه امپراتور تایزونگ همه شاهزادگان را وامیداشت که به معلمان خود احترام بگذارند و برای آموزههایی که به آنها انتقال داده میشد ارزش قائل شوند.
امپراتور تایزونگ فرمانی صادر کرد که در آن آمده بود:«من مطالعه تطبیقی دقیقی درباره امپراتورها و پادشاهان حکیم انجام دادهام.
بدون استثنا، همگی معلمان فوقالعادهای داشتند. امپراتور زرد از تای دیان، ژوانکسو از لو تو، یائو از یین شو، شان از وو چنگ ژائو، تانگ از وی زیبو، ون، پادشاه دودمان ژو، از زیتسی، و وو، پادشاه دودمان ژو، از گوئو شو فراگرفت.
«… اگر کسی فراگیری نکند، راهی برای درک اصولی که از دوران باستان دهان به دهان نقل شده است، ندارد. هیچ انسانی وجود ندارد که فاقد چنین درکی باشد و همچنان بتواند بر کشور حکومت و صلح را حفظ کند.»
او دستور داد تا پسرانش به همان میزان که به او احترام میگذاشتند، به معلمانشان نیز ادای احترام کنند. علاوه بر این، معلمان را تشویق میکرد تا نقایص شاهزادگان را صراحتاً بیان کنند.
توانایی معلمان در انجام مسئولیتهای بزرگ خود تا حد زیادی بهدلیل درک، حمایت و تشویق امپراتور تایزونگ بود.
هنگامی که پسر نهم، لی ژی، به عنوان ولیعهد منصوب شد، امپراتور تایزونگ قوانین سختگیرانهتری برای او وضع کرد. او میبایست هر زمان که معلم یا پدرش صحبت میکرد میایستاد، کلماتشان را به خاطر میسپارد و پس از آن ابراز قدردانی میکرد.
ضربالمثلی قدیمی وجود دارد که میگوید:«کسی که یک روز معلم شما باشد تا آخر عمر پدر شما است.» داستانهایی از مردمان قدیم که به معلمان خود احترام میگذاشتند و برای فضایلی که معلمانشان تداعی میکردند ارزش قائل میشدند، بهصورت روایاتی الهامبخش دهان به دهان نقل شده است. آن دسته از مردمان این روزگار که اخلاقمندند و کسانی که به آرمانهای والا پایبندند، چنین داستانهای را تحسین میکنند. همه اینها با احترام به معلمان و تکریم فضایل آغاز شد.
حکمای باستان به معلمانی که تائو را به آنها میآموختند، احترام میگذاشتند.
مطالب دیگر:
حزب کمونیست چین به منظور انتشار پروپاگاندا از فرهنگ سنتی چین سوءاستفاده میکند
داستان های کهن چینی: ازدواج تقدیر آسمانی است
رژیم چین با صدور حکم سنگین برای یک شهروند کانادایی، اعتراض بینالمللی را برانگیخت