
گرمایش جهانی، آلودگیهای زیستمحیطی، بحران انرژی و کاهش ذخایر سوختهای فسیلی، همه و همه ضرورت استفاده گسترده از انرژیهای تجدیدپذیر در هزاره سوم را نشان میدهد. گسترش استفاده از این دست انرژیها میتواند روند نگرانکننده تغییر اقلیم را کاهش دهد و راه حلی است برای پایان بحران انرژی. با این حال علیرغم وجود منابع غنی انرژیهای تجدید پذیر در ایران، درعمل بهره چندانی از این انرژیها نبردهایم.
از همین رو گفتگویی داریم با آقای دکتر علیرضا کنی، از استادان دانشگاه با مدرک دکتری مهندسی انرژی و از اعضای مرکز تحقیقات و مطالعات محیطزیست و انرژی.
جناب آقای دکتر جایگاه انرژیهای تجدیدپذیر در ایران را چطور میبینید و ایران از این لحاظ با سایر کشورها چقدر فاصله دارد.
کشورمان از نظر وجود منابع انرژیهای تجدیدپذیر، به مانند سایر انواع انرژی، بسیار غنی است و وضعیت ممتاز و قابل توجهی دارد. اما متأسفانه در بهرهبرداری و استفاده از چنین منابعی بسیار ضعیف عمل کردهایم.
انرژیهای خورشیدی، باد، زمین گرمایی، برق آبی و زیستتوده جزء مهمترین انرژیهای تجدیدپذیر به حساب میآیند. وجود حدود ۳۰۰ روز آفتابی در سال، وجود پتانسیل حدود ۱۰۰ گیگاوات تولید برق از انرژی باد و قرار داشتن ایران جزء ۶ کشور نخست دارنده منابع زمینگرمایی نشان دهنده جایگاه مناسب کشور در بخش انرژیهای نو و تجدیدپذیر میباشد. البته به علت اقلیم نیمه خشک ایران و وجود خشکسالی و همچنین رشد پدیده بیابانزایی در کشور که به علت بهره برداری نامناسب از منابع اتفاق افتاده است، در زمینه منابع مربوط به سایر انواع انرژیهای تجدیدپذیر وضعیت چندان مطلوبی نداریم.
علیرغم بهرهمندی از منابع قابل توجه، تولید انرژی از منابع تجدیدپذیر در سال گذشته، تنها کمتر از نیمدرصد کل انرژی تولید شده در کشور را شامل شده است. این ارقام با آمار و استانداردهای جهانی و حتی با اهداف کلان و بلندمدت برنامهریزان کشورمان نیز فاصله بسیاری دارد.
در سالهای اخیر استفاده از انرژی خورشیدی به ویژه برای تامین گرمایش آب مصرفی در برخی ساختمانهای مسکونی و اداری پیشرفتهایی داشته است و در بخش روستایی، تا پایان سال ۹۱، حدود ۲۷ روستای کمتر از ۲۵۰ خانوار از طریق سیستم فتوولتائیک برقرسانی شدهاند.
ظرفیت کنونی نصب شده توربینهای بادی در کشور حدود ۱۲۰ مگاوات میباشد و این در حالی است که مطابق با برنامه پنجم توسعه می بایست ۴۵۰۰ مگاوات توربین بادی به بهره برداری میرسید.
چه موانعی موجب شده که ایران در بهره گیری از این انرژیها اینقدر ضعیف عمل کند و به گفته شما تنها نیم درصد از تولید انرژی کشور در سال گذشته از این طریق حاصل شود؟
چند عامل باعث شده است که سرعت پیشرفت پروژه های انرژی های نو مطلوب نباشد. اولین عامل عدم تامین مالی پروژهها است. به عنوان مثال در مورد نیروگاه زمینگرمایی مشکینشهر، به علت فراهم نشدن بودجه کافی و توقف عملیات حفاری، ظرفیت نیروگاه از ۵۰ مگاوات در هر فاز به ۲۰ مگاوات تغییر یافت. دومین عامل برنامهریزی نادرست در خصوص نحوه به کارگیری انرژیهای نو به عنوان سوخت جایگزین بوده است.
برای نمونه این امکان وجود داشت که از انرژیهای نو به عنوان سیستمهای کمکی انرژیهای متداول استفاده شود و به این شکل از یک سود مصرف سوختهای متداول را کاهش داد و از سویی دیگر هزینه های سرمایه گذاری اولیه طرحها را کاهش دهیم. اما به بهانه استقلال از شبکه، رقم طرحها افزایش یافته و در عمل غیرقابل اجرا شده است.
علت دیگر، عدم وجود زیرساخت لازم جهت بهره برداری از سیستمهای به روز و با کارایی بالاتر در مقایسه با سیستمهای قدیمی است. مثلا میدانیم که بهرهبرداری از نیروگاههای بادی در ابعاد بزرگ، میتواند قیمت تمام شده توان نصب شده را از حدود ۱۳۰۰ تا ۱۴۰۰ دلار برحسب کیلووات به حدود۷۰۰ تا ۸۰۰ دلار کاهش دهد، اما فقدان تجهیزات لازم برای نصب و راهاندازی توربینهای با ظرفیت بیش از ۵/۲ مگاوات در کشور باعث میشود در عمل قادر به استفاده از توربینهای جدیدتر نبوده و یا برای نصب آن مجبور به واردات و اجاره تجهیزات مورد نیاز با صرف هزینههای هنگفت شویم.
عامل دیگر، غیرقابل اتکا بودن مطالعات تئوری انجام شده در حوزه انرژیهای نو، در غیاب وجود نمونههای کافی واقعی و نصب شده در کشور میباشد که باعث میشود ریسک انجام پروژهها بیشتر از میزان متعارف آن گردد. مثلا در منطقهای ضریب استحصال انرژی از باد را تا ۴۵ درصد تخمین زدهاند اما با توجه به اینکه در عمل نیروگاه مشابهی در آن منطقه جهت تائید اینگونه تخمینها وجود ندارد، هرگونه سرمایهگذاری در این خصوص ریسکهای خاص خود را دارد.
با این تفاسیر آیا از نظر اقتصادی در مقایسه با سوخت های فسیلی استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر به صرفه است؟
در حال حاضر حتی در کشورهای صاحب تکنولوژی نظیر آلمان، برای استفاده از سیستمهای انرژیهای نو یارانه پرداخت میشود و این بدین معنا است که پیشرفت فنآوری در این حوزه هنوز نتوانسته بدون حمایتهای لازم، از نظر اقتصادی با سوختهای رایج رقابت کند.
مثلا هماکنون تولید برق از طریق نیروگاههای حرارتی کمتر از ۵۰۰ دلار به ازای هر کیلووات تمام می شود. در حالیکه این رقم در خصوص نیروگا های بادی بیش از ۱۰۰۰ دلار و در مورد نیروگاههای خورشیدی بیش از ۱۵۰۰ دلار است.
البته این ارقام به شیوه طراحی پروژهها هم بستگی دارد و با انجام طراحیهای هوشمندانه و همچنین محاسبه هزینههای زیستمحیطی و اجتماعی مربوطه، در امکانسنجی پروژهها، میتوان ادعا نمود اعداد فوق بیشتر به هم نزدیک بشوند. توسعه و پیشرفت فنآوری در حوزه انرژیهای نو در سالیان آتی میتواند استفاده از این نوع انرژیها را مقرون به صرفه نماید.
چه پیشنهادی برای بهبود وضع جاری دارید؟
در کوتاه مدت و میان مدت، بخشی از اقدامات به حمایتهای کلان و دولتی جهت تسهیل و اقتصادی شدن پروژه ها بر میگردد. این اقدامات تا حدودی انجام شده است. مثلا قیمت خرید تضمینی برق حاصل از انرژیها نو از حدود ۱۳۰ تومان به ازای هرکیلووات ساعت در سال ۱۳۹۰ به ۴۷۵ تومان افزایش یافته است. اما سیاستهای حمایتی دولتها در این حوزه همواره لااقل یک قدم از شرایط روز کشور عقب بودهاند و نتوانستند اثربخشی لازم را داشته باشند.
همچنین، تدوین دستورالعملهای کارشناسی جهت تعریف، اجرا، بهره برداری و نظارت بر پروژههای انرژیهای نو در بخشهای مختلف شهری و روستایی در زیر بخشهایی نظیر خانگی- تجاری، صنعتی، کشاورزی و نیروگاهی از اهمیت ویژهای برخوردار است.
فقدان دستورالعملهای لازم، زمینه را برای سودجویی و ورود شرکتها و افراد غیرمسئول فراهم نموده و دیدگاه عمومی نسبت به اجرای موفق و ثمربخش استفاده از انرژیهای نو در کشور را با تردید مواجه میسازد. در کنار حمایتهای دولتی، بخش خصوصی میبایست خود به فکر طرحی نو در حوزه انرژیهای نو باشد تا بتواند طرحهای پیشنهادی را از نظر فنی و اقتصادی توجیه پذیر و اجرا نماید.
کاهش هزینه سرمایه گذاری اولیه طرحها میتواند مهمترین گام در اجرای پروژهها باشد. این کار ممکن است از طرق مختلف قابل وصول باشد. برخی تجهیزات دست دوم نصب شده در کشورهای توسعه یافته که صرفا به علت تغیر فن آوری کمتر از یک سال مورد بهرهبرداری قرار گرفتهاند، با قیمتی در حدود یک هفتم تجهیزات روز قابل خریداری و انتقال می باشند. با توجه به اینکه سرعت جهانی پیشرفت فن آوری در حوزه انرژیهای نو در مقایسه با بسیاری از حوزه های دیگر خیلی بالا نیست، استفاده از تجهیزاتی که از نظر فنآوری یک یا دو مرحله عقبتر از فنآوریهای روز هستند تهدیدی در اجرای پروژه ها به حساب نمیآیند.
علاوه بر این، همانطور که گفته شد، به علت فقدان اطلاعات قابل اتکا در برآورد فنی و اقتصادی طرحهای انرژیهای نو، اجرای پروژهها با تجهیزات کم بازدهتر ولی ارزانتر میتواند ضمن کاهش ریسک پروژه، کارفرمایان و پیمانکاران را به تدریج در معرض اطلاعات واقعی و قابل اطمینان قرار داده و زمینه را برای توسعه فازهای جدید بر مبنای استفاده از تجهیزات به روز مطابق با آخرین فن آوری های رایج کمک کند.
در بلند مدت، سرمایه گذاری و انتقال دانش فن آوری جهت تولید مقرون به صرفه داخلی از الزاماتی است که آینده استفاده از انرژی های نو در کشور به آن گره خورده است. حمایت صنایع از تحقیقات و پژوهش های مرتبط در این حوزه یکی از مهمترین اقدامات لازم است.
ایران در سال ۱۳۹۱ به عضویت آژانس بین المللی انرژیهای یتجدیدپذیر درآمد. این عضویت چه پیامدهای برای کشور داشته است؟
نتایج این عضویت مثبت است. در ازای این عضویت، آژانس موظف است کشورهای عضو را در راستای تحقق اولویتها و منافع ملی در دستیابی همزمان به فنآوریهای انرژیهای تجدیدپذیر و افزایش بهرهوری انرژی یاری نماید. این موضوع به ویژه در شرایط تحریمهای فعلی میتواند برای کشور امیدبخش باشد. البته لازم است ساز و کار لازم جهت بهرهمندی از امکانات آژانس در داخل کشور فراهم شود.
نقش دانشگاه را در این حوزه چطور ارزیابی می کنید . آیا رشتههای تحصیلی موجود و فارغالتحصیلان در عمل و اجرا نیز مفید بوده اند، یا اینکه این مباحث در چاچوب کلاس درس باقی میماند؟
رشته انرژیهای نو یکی از گرایشهای رشته مهندسی انرژی به حساب میآید که چند سالی است در کشور پایهگذاری شده است. دانشگاه صنعتی شریف و واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی را میتوان از نظر قدمت در این حوزه پیشرو دانست. اما متاسفانه این رشته در میان رشتههای دانشگاهی در نقاط مختلف کشور هنوز جایگاه خود را پیدا نکرده و صرفاً به عنوان گرایشی در یکی از زیر مجموعههای مهندسی مکانیک یا مهندسی برق و فیزیک به آن پرداخته شده است.
هر چند در واقع مهندسی انرژی تلفیقی از تخصصهای مذکور و حتی سایر رشتهها نظیر اقتصاد و مدیریت میباشد، اما تبیین جایگاه این رشته به صورت یک رشته مستقل دانشگاهی می تواند در پیشرفت کمی و کیفی آن نقش مهمی داشته باشد. همچنین افزایش برگزاری کارگاههای آموزشی در خصوص مسائل مرتبط با این حوزه و به کارگیری اساتید داخلی و بینالمللی مجرب در کنار سیستم رایج دانشگاهی و آموزشی یکی از الزامات مهم در این حوزه محسوب می شود.
جناب آقای دکتر از وقت و فرصتی که برای این مصاحبه صرف کردید بسیار ممنونیم و امیدواریم در آینده نیز از دانش شما استفاده کنیم.
من هم از شما سپاسگذارم.
اپکتایمز در ۳۵ کشور و به ۲۱ زبان منتشر میشود.