
«سوری»، واژهای فارسی است که ریشه آن در زبان پهلوی سوریک (surik) است، به معنی سرخ رنگ. سور معنی سرخ میدهد و پسوند «ایک» صفت میباشد. به معنی سرخ رنگ. به این جشن از آن جهت سوری گفتهاند که عنصر اصلی مراسم آن، افروختن آتش سرخ بوده است.
هاشم رضی در کتاب جشنهای ایران باستان (بهمن ۱۳۵۸) معتقد است یک رشته از جشنهای آریایی، جشنهای آتش است. منظور از جشنهای آتش، جشنهایی است که با افروختن آتش جهت سرور و شادمانی آغاز و اعلام میشد. میان یونانیان، رومیان و بعضی ملل دیگر اروپایی، نظایرش با جشنهای آتش ایرانی هنوز باقی است که در ضمن شرح جشن سده، به آنها اشاره شد. در ایران از جمله جشنهای آتش که باقی مانده است، جشن سوری در پایان سال یا همان «چهارشنبه سوری» فعلی است که در قرنهای پس از ورود اعراب به ایران، همچنان برگزار میشده است. در کتاب «تاریخ بخارا» تالیف ابوجعفر نرشحی، به برگزاری جشنی به نام سوری و آتش افروختن در اواخر سال، توسط یکی از شاهان سامانی در میانه سده چهارم هجری اشاره شده است که البته در این میان اشارهای به روز یا شب چهارشنبه نشده است.
اما هنگام اجرای جشن سوری در پایان سال، چه وقت بوده است. آنچه مسلم است چهارشنبه نبوده است. چراکه در تقویم و روزشماری ایرانیان، شنبه و چهارشنبه و آدینه (جمعه) وجود نداشته و چنانکه گذشت هر سال به دوازده ماه بخش میشد، هر ماه درست بی کم و کاست سی روز داشت و هر روزی نامی داشت. پنج روز اضافه را که در انتهای سال قرار میگرفت به پنج نام از سرودههای زرتشت نامیده میشدند که در مجموع پنجه نامیده میشدند.
روزشماری کنونی بر اثر ورود اعراب به ایران باب شد. سالی که این جشن به شکلی گسترده برپا بوده، مصادف با شب چهارشنبه شده و چون در روزشماری تازیان،چهارشنبه روزی نحس و نامبارک محسوب میشده، از آن زمان به بعد چهارشنبه آخر سال را با جشن سوری به شادمانی پرداخته و بدین وسیله میکوشیدند نحوست چنین شب و روزی را منتفی کنند.
منوچهری دامغانی در اشعار خود آورده است که :
چهارشنبه که روز بلا است باده بخور / بسا تکین می خور تا به عافیت بگذرد
از سوی دیگر این پرسش پیش می آید که جشن سوری ایرانیان چگونه میتوانسته زداینده و برطرف کننده بدبختی و نحوست شود. آتش در نظر ایرانیان، مظهر روشنی، پاکی، طراوت، سازندگی، زندگی، سلامت و تندرستی و در نهایت مظهر خداوند است. به همین جهت است که اهریمن مظهر تاریکی و ظلمت و یا تیرگی یا تاریکی مظهر و جلوه گاه اهریمن است. به باور آنان افروختن آتش کنایه از راه یافتن روشنی معرفت در دل است تا آثار اهریمنی و نامبارکی را از میان بردارد. به همین جهت جشن سوری پایان سال را به شب آخرین چهارشنبه سال منتقل کردند تا با طلیعه سال نوع خوش و خرم و شادکام گردند.
از آنجا که به باور پیشینیان آتش مقدس بود، رسومی همچون پریدن از روی آتش، یا گفتن «سرخی تو از من، زردی من از تو» مربوط به روزگارانی است که دیگر ایرانیان مانند نیاکان خود آتش را نماینده فروغ ایزدی نمیدانستند. در کتاب آناهیتا، پنجاه گفتار پورداوود (تهران ۱۳۴۳)، چنین رسومی همچون ناسزاگویی به آتش و توهین آمیز قلمداد شده است.