Search
Asset 2

درامر استرلینگ کمپل از دو دهه خاطراتش با دیوید بووی می‌‌‌‏گوید

درامر استرلینگ کمپل از دو دهه خاطراتش با دیوید بووی می‌‌‌‏گوید

نیویورک- سال ۱۹۷۸ بود. ۱۴ ساله بودم و چند سالی می‌‌‌‏شد که درام می‌‌‌‏زدم. روزی به‌‌‌‏طور اتفاقی که در‌‌‌‏حال قدم زدن در لابی آپارتمانمان بودم با درامری به‌‌‌‏نام «دنیس دیویس» که کیف سنجی در دستش بود، برخوردم. من هیچ کدام از نوازندگان حرفه‌‌‌‏ای را نمی‌‌‌‏شناختم؛ برای همین به‌‌‌‏سادگی پرسیدم: «کجا می‌‌‌‏روی؟»

استرلینگ کمپل، نیویورک، ۱۲ ژانویه ۲۰۱۶. (Benjamin Chasteen/Epoch Times)
استرلینگ کمپل، نیویورک، ۱۲ ژانویه ۲۰۱۶. (Benjamin Chasteen/Epoch Times)

هنگامی که دنیس گفت: «امشب در مدیسون اسکوئر گاردن اجرا دارم» شوکه شدم و حتی وقتی در ادامه گفت، «با دیوید بووی اجرا دارم. می‎خواهی تو هم بیایی؟» بیش‌‌‌‏تر شوکه شدم و او به من یک بلیط داد.

در آن زمان، من فقط یکی‌‌‌‏از آهنگ‌‌‌‏های دیوید بووی به‌‌‌‏نام Fame را می‌‌‌‏شناختم و آهنگ‌‌‌‏هایی که دنیس دیویس با او ضبط کرده بود هنوز بخشی‌‌‌‏از زبان موسیقیایی‌‌‌‏ام نشده بود.

بدون هیچ ایده و پیش‌‌‌‏زمینه‌‌‌‏ای به آن‌‌‌‏جا رفتم و این شروع همکاری من با دیوید بووی شد.

فضا تاریک شد و دیوید به‌‌‌‏روی صحنه آمد. برنامه برخلاف تصورم با انفجاری بزرگ شروع نشد بلکه با قطعه‌‌‌‏ای جدی و تأمل‌‌‌‏بر‌‌‌‏انگیز به‌‌‌‏نام Warszawa از آلبوم Low آغاز شد.

دیوید قادر بود ظرافت و زیبایی شهری یعنی موسیقی سول و R&B را با نوع اروپایی آن یعنی موسیقی ناموزون معنوی کلاسیک و الکترونیک پیوند زند. اجرای گروه بسیار شگفت‌‌‌‏انگیز بود و بسیار با هم هماهنگ بودند. دنیس دیویس درام می‌‌‌‏نواخت.

این تجربه‌‌‌‏ای جادویی و نقطه عطفی در زندگی‌‌‌‏ام شد؛ زیرا آن شب تصمیم گرفتم تا زندگی‌‌‌‏ام را وقف موسیقی کنم.

دهه ۱۹۸۰

موسیقی از دهه ۷۰ میلادی و سه‌‌‌‏گانه دیوید بووی (۱۹۷۹-۱۹۷۷) یعنی Low، Heroes، Lodger بسیار تغییر کرد و تأثیر به‌‌‌‏سزایی بر صدا و موسیقی دهه ۸۰ میلادی گذاشت.

دوران پر جنب‌‌‌‏و‌‌‌‏جوش و شلوغی بود. هیپ‌‌‌‏هاپ، موسیقی رقص و جنبش عاشقانه جدیدی ظهور کرد و دیوید هم، هم‌‌‌‏راستا با آن حرکت می‌‌‌‏کرد. در سال ۱۹۸۰، وی Scary Monsters را منتشر کرد و آهنگ Let’s Dance در سال ۱۹۸۳ در سراسر جهان جزء برترین آهنگ‌‌‌‏ها شد. دیوید برای ساخت این آهنگ از «نیل راجرز»، عضو گروه «دیسکو شیک» کمک گرفت. نیل کسی بود که بعدها من را به دیوید معرفی کرد.

آغاز سحر و جادو

درامر استرلینگ کمپل در نیویورک، ۱۲ ژانویه ۲۰۱۶. کمپل با هنرمندان بزرگی هم‏چون دیوید بووی، دورن دورن، گوستاو سراتی و سیدنی لاپر همکاری کرده است. (Benjamin Chasteen/Epoch Times)
درامر استرلینگ کمپل در نیویورک، ۱۲ ژانویه ۲۰۱۶. کمپل با هنرمندان بزرگی هم‏چون دیوید بووی، دورن دورن، گوستاو سراتی و سیدنی لاپر همکاری کرده است. (Benjamin Chasteen/Epoch Times)

اولین ملاقاتم با دیوید بسیار فوق‌‌‌‏العاده بود. بالاخره قهرمانم را می‌‌‌‏توانستم ببینم. او بسیار ترغیب‌‌‌‏کننده بود و لبخند می‌‌‌‏زد؛ به‌‌‌‏نظر می‌‌‌‏رسید که شروع ساخت آلبوم جدید او را هیجان‌‌‌‏زده کرده بود. او دموی آهنگ‌‌‌‏های جدید را نواخت که بسیار ساده بود. دیوید نمی‌‌‌‏دانست که من در‌‌‌‏واقع شاگرد دنیس دیویس بودم. من هم موسیقی دیوید و هم درام‌‌‌‏زنی دنیس را مطالعه کرده بودم.

دیوید و دنیس از نتیجه راضی بودند.

دیوید برای من مثل یک دانشگاه بود. بخشی‌‌‌‏از نبوغ دیوید توانایی عجیب او در شناخت افراد با‌‌‌‏استعداد بود- نه‌‌‌‏تنها موسیقی‌‌‌‏دانان بلکه تهیه‌‌‌‏کنندگان، طراحان مد، فیلم‌‌‌‏سازان، طراحان هنری، عکاسان و هر کس دیگر.

زمانی‌‌‌‏که دنیس در اواخر دهه ۷۰، درامر دیوید بود، «زاک آلفورد»، «پوجی بل» و من اطراف دنیس بودیم و بنابراین ما هم وارد دنیای او شدیم. بنابراین به‌‌‌‏گونه‌‌‌‏ای مثل یک خانواده شده بودیم و هنوز هم بعد از ۴۰ سال با آن‌‌‌‏ها در‌‌‌‏ارتباطم. در‌‌‌‏واقع بودن با دیوید مثل این بود که وارد انجمن برادری و خواهری می‌‌‌‏شدی.

چند سال پس‌‌‌‏از ضبط Black Tie White Noise، دیوید با من تماس گرفت و از من پرسید که برای ساخت یک آلبوم جدید به‌‌‌‏نام Outside وقت دارم یا نه و من قبول کردم.

حدود سال ۱۹۹۴، من عضو ثابت گروه Soul Asylum شدم و نمی‌‌‌‏دانستم که دیوید برنامه دارد تا تور Outside را راه بیاندازد.

خیلی زود بعد از آن، دیوید با من تماس گرفت که آن‌‌‌‏ها چنین تصمیمی دارند و از من خواست که آن‌‌‌‏ها را در این تور همراهی کنم. این رویای من بود اما به‌‌‌‏خاطر تعهد به گروه Soul Asylum درخواست او را رد کردم؛ در‌‌‌‏عوض، به او زاک آلفورد را پیشنهاد دادم؛ دوست کودکی‌‌‌‏ام و درامری بزرگ.

همکاری با زاک خوب پیش رفت به‌‌‌‏طوری که او در ساخت آلبوم بعدی به‌‌‌‏نام Earthing و تور آن نیز شرکت داشت.

گروه دیوید بووی در اواسط دهه ۹۰: (از چپ به راست) مایک گارسون، گیل ان دورسی، دیوید بووی، زکریا آلفورد، ریوز گاربلز. (Frank Ockenfels)
گروه دیوید بووی در اواسط دهه ۹۰: (از چپ به راست) مایک گارسون، گیل ان دورسی، دیوید بووی، زکریا آلفورد، ریوز گاربلز. (Frank Ockenfels)


همکاری دوم

در اواخر دهه ۹۰، دیوید مجدداً با من تماس گرفت تا در ساخت آلبوم Hours با او همکاری کنم. شنیدن صدای او و دعوت من به همکاری برایم فوق‌‌‌‏العاده بود.

تور بزرگ دیوید یک تور واقع‌‌‌‏نما بود. درواقع یکی‌‌‌‏از بهترین تورهای مورد علاقه‌‌‌‏ام بود. بسیاری از کارهای او را کاور کردیم و اگر ذهنم یاریم دهد بیش‌‌‌‏از ۵۰ آهنگ را حاضر کردیم. در سراسر جهان اجرا کردیم و بسیار خندیدیم. قطعاً این قوی‌‌‌‏ترین خاطره‌‌‌‏ای است که از دیوید در ذهنم مانده است- او بسیار شوخ‌‌‌‏طبع بود.

استرلینگ کمپل و دیوید بووی در‏حال بررسی صدا پیش‏از آغاز اجرا در سال ۲۰۰۲. (Mark Plati)
استرلینگ کمپل و دیوید بووی در‏حال بررسی صدا پیش‏از آغاز اجرا در سال ۲۰۰۲. (Mark Plati)

همیشه سعی می‌‌‌‏کردیم هنگام رفتم به‌‌‌‏روی صحنه هم‌‌‌‏دیگر را بخندانیم. شبی در «وگاس» در‌‌‌‏حال اجرای آخرین آهنگ به‌‌‌‏نام Ziggy Stardust بودیم. در لحظه پایانی آهنگ، مکث کوتاهی وجود داشت که دیوید پیش‌‌‌‏از پایان کار گروه، به‌‌‌‏تنهایی آواز می‌‌‌‏خواند. این مکث به من فرصت کوتاهی داد که از پشت درام بلند شوم و در‌‌‌‏کنار دیوید بایستم. هنگامی که گروه دوباره شروع به نواختن کرد، من در کنار او ایستاده بودم و یکی از اعضای گروه بخش من را به‌‌‌‏عهده گرفت. دیوید نگاهی به من و نگاهی به درام انداخت و شکه شد. این یکی‌‌‌‏از زمان‌‌‌‏هایی بود که کل گروه او را دست انداخته بودند.

شش سال گذشت و یک روز دوباره دیوید با من تماس گرفت. از آخرین باری که همدیگر را دیده بودیم زمانی طولانی گذشته بود. حالم را پرسید و سئوال کرد که آیا می‌‌‌‏تواند به دیدنم بیاد. من شکه شدم جواب دادم «البته».

دیدارمان بسیار فوق‌‌‌‏العاده بود. دیوید به من پیشنهاد همکاری در آلبوم بعدی او یعنی The Next Day را داد.

اسطوره

این آخرین باری بود که دیوید را دیدم. با هم در‎ارتباط بودیم اما نه خیلی زیاد. سپس خبر آمد که آهنگ جدیدی از او منتشر می‌‌‌‏شود. هنگامی که آهنگش منتشر شد به او ایمیل زدم و آخرین کلمات او به من این بود: «ممنونم استرلینگ» و بعد از آن از دنیا رفت.

اکنون او یک اسطوره است و تنها چیزی که از او برایم مانده خاطراتش است.

دیوید در نوع خود مرد اصیلی بود. او بشردوست بود. به خیلی چیزها اهمیت می‌‌‌‏داد. مسائل حقوق بشر برایش مهم بودند و به آن‌‌‌‏چه که در دنیا درحال روی دادن بود اهمیت می‌‌‌‏داد. او اهل مطالعه بود و بسیار کتاب می‌‌‌‏خواند.

در سال ۲۰۰۲، من به چین رفتم تا در تظاهراتی علیه نسل‌‌‌‏کشی فالون گونگ (یا فالون دافا)، یک روش باستانی مدیتیشن چینی که من آن را تمرین می‌‌‌‏کنم، شرکت کنم. در‌‌‌‏نهایت آن‌‌‌‏جا بازداشت و از آن کشور اخراج شدم.

در طول دو هفته اقامتم در چین، یک هفته آن را در بازداشت پلیس چین بودم و هفته بعد از آن من به‌‌‌‏همراه دیوید در خانه تبت در تالار کارنگی اجرا کردیم. تمرین‌‌‌‏ها را از‌‌‌‏دست دادم اما خودم را به کنسرت رساندم.

دیوید بووی و استرلینگ کمپل در سانفرانسیسکو، ۲۰۰۲. بر روی درام کمپل، کلمات حقیقت، نیک‏خواهی و بردباری، اصول روش معنوی فالون دافا که کمپل آن را تمرین می‏کند، نقش بسته است. (Mark Jeremy/CC BY-SA)
دیوید بووی و استرلینگ کمپل در سانفرانسیسکو، ۲۰۰۲. بر روی درام کمپل، کلمات حقیقت، نیک‏خواهی و بردباری، اصول روش معنوی فالون دافا که کمپل آن را تمرین می‏کند، نقش بسته است. (Mark Jeremy/CC BY-SA)

داستان‌‌‌‏های زیادی وجود دارند. کسانی که در حلقه دیوید بودند، همراه‌‌‌‏با او یک ماجراجویی «فرودو بیگینز» را آغاز می‌‌‌‏کردند. من ۲۵ سال را در صنعت موسیقی بوده‌‌‌‏ام که بیش‌‌‌‏تر آن را با او در‌‌‌‏حال ساخت موسیقی بودم.

دیوید به من و دیگر نوازندگان اجازه می‌‌‌‏داد خودمان باشیم. او به‌‌‌‏ندرت به ما می‌‌‌‏گفت چگونه بنوازیم. این بر‌‌‌‏عهده خودمان بود تا خلاق باشیم. او به اعتقادات من احترام می‌‌‌‏گذاشت و از همه می‌‌‌‏خواست تا خودشان را بیان کنند. در‌‌‌‏واقع همکاری من با دیوید افتخاری بود که برای همیشه آن را گرامی می‌‌‌‏دارم.

اخبار بیشتر

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

عضویت در خبرنامه اپک تایمز فارسی