
در مقالات پیشین اشاره کوتاهی بر نظریه تشابه داشتیم و گفتیم که انسانها در تلاش اند تا نقاط تشابه زیادی نسبت به یکدیگر ایجاد کنند. آقای هایدر (Heider) نیز از اندیشمندانی است که معتقد است: انسانها قویا محتاج یک تعادل روانی هستند. وی میگوید: «انسانها میخواهند که باورها، نگرشها و ارزشهای آنان، سازگار با دیگران بوده و با آنها منطبق باشند».
این آرزوی تعادل، ما را بر آن می دارد تا در مورد شخصی که ما او را دوست میداریم، این خواست پدید آید که از او، این انتظار را داشته باشیم که نگرشها و باورهای ما را بپذیرد و یا اینکه نگرشها و باورهای خود را با آنچه که ما داریم، تطبیق دهد و همانند ما فکر کند، بر عکس زمانیکه ما کسی را دوست نداریم، از نظر روانی در وضعیتی راحت تر قرار میگیریم، که بفهمیم این اشخاص، نگرشها و باورها و ارزشهای متفاوتی با ما دارند.
زمانی که بدانیم نزدیکانمان با ما همرای و همعقیده هستند، خوشنود میشویم و این خوشنودی در مورد مخالفان، زمانی است که متوجه میشویم که آنان با نظرات و ایده های ما نظر مشابهی ندارند.
ادراک انسانی، گزینشگر است. یعنی اینکه همواره سعی میکنیم به طور گزینشی فراگرد ارتباطی خودمان را سر و سامان بدهیم. در اغلب موارد، ما تحت تاثیر عوامل متعددی قرار میگیریم و غالبا در چنین شرایطی، آن گونه عمل میکنیم که از ما انتظار میرود، یعنی گاهی اوقات بر خلاف اعتقاداتمان، سعی میکنیم به خاطر حفظ ارتباط و یا موقعیت خود و به گونهای عمل کنیم که دیگران از ما انتظار آن را دارند.
این خصلتی است ما در فرهنگ خودمان بسیار با آن مواجه هستیم و اصطلاحا اخلاق ناپسندیده «دو رویی» و یا «دو دوزه بازی» و … را به این گونه رفتارها، نسبت می دهیم. و صد البته که گاهی نیز راه افراط و تفریط را بر میگزینیم.
یکی از اندیشمندان (نیو کمپ) معتقد است که فقط نگرشهای یکسان نیست که بر جاذبه ما بر کسی یا کسانی، اثر میگذارد، بلکه زمینه های مشترک، تجربههای یکسان، ارزشهای یکسان و … نیز اثرگذار هستند. چرا که تجربه نشان داده است که تنها «تشابه» به جاذبه منتهی نمیشود و داشتن نگرش یکسان به تنهایی کافی نیست بلکه علاوه بر این تشابهها، به میزان نکات مورد توافق، اهمیت موضوعات مورد توافق روابط دو طرفه و سایر عوامل نیز باید توجه شود.
اغلب زوجهای جوان، اختلاف نظرهای زیادی دارند، اما با وجود این اختلاف نظرها، زندگیشان با مشکل عمدهای روبرو نمیشوند. اختلاف بزرگ، زمانی بروز می کند که یک مسئله بزرگی در زندگی آنان به طور ویژه و برجسته رخ میدهد.
این موضوع مهم، عدم پای بندی به تعهدات، خواستن و داشتن یک کودک، خیانت به یکدیگر، و مسائلی نظیر آن است که گاهی منجر به جدایی میشود.
برخی از جوانان کم تجربه با بروز کوچکترین تعارضات در روابط خانوادگی، تصمیمات عجولانهای اتخاذ میکنند و یا با حرکات کودکانه و حساب نشدهای، به گونهای رفتار میکنند که شرایط رفع تعارضات کوچک را از بین میبرند و یا دست به خشونت زده، زندگی خود و خانواده همسرشان را با مشکلات بزرگی مواجه میسازند.
ادامه دارد…
دکتر مجید مجدنیا دارای مدرک دکترای تخصصی ارتباطات، کارشناس علوم اجتماعی دانشگاه علامه طبابایی، مدرس، مترجم و پژوهشگر علوم ارتباطات هستند. وی ۲۰ سال تجربه مدیریت در حوزه آموزش و پژوهش در سیستم بانکی و ۱۵ سال تجربه تدریس در دانشگاههای ایران را داراست.
در مقالات دیگر از دکتر مجید مجدنیا به بحث ارتباطات بیشتر خواهیم پرداخت.
وبسایت ایشان: www.majdnia.ir
اپکتایمز در ۳۵ کشور و به ۲۱ زبان منتشر میشود.