«نه میتوان بخشید و نه میتوان فراموش کرد. تنها میتوان زندگی را با این داغ ادامه داد!»
اینها جملات دختری است به نام یاسمینکا که برادرش را در نسلکشی سربرنیتسا از دست داده است. یاسمینکا میگوید: «همیشه امیدوار بودم برادرم زنده باشد، اما سرانجام صلیب سرخ خبر داد که او کشته شده و در گوری دسته جمعی دفن شده است». بیش از ۲۰ سال از پایان جنگ بوسنی میگذرد. به علت سرشت و طبیعت جنگ، ترمیم آسیبها و جراحات عمیق آن و رسیدن به صلح و آشتی بین اقوام به زمانی طولانی نیاز دارد. جنگ بوسنی و هرزگوین خونبارترین جنگ اروپا پس از جنگ جهانی بود. اکنون نزدیک به دو دهه از آن جنگ میگذرد. هرچند که زندگی در این سرزمین خوش آب و هوا به آرامی جریان دارد و سارایوو هنوز هم با مساجدی زیبا و محلههایی قدیمی میزبان گردشگران است، اما کابوس نسلکشی هولناک صربها هنوز هم مانند یک زخم در ذهن و روح مردم باقی مانده و دور شدن از آن گذشته غمبار برایشان سخت است. از طرفی وضعیت نابسامان اقتصادی و ناپایداری سیاسی موجب شده است که روند بازسازی و توسعه این کشور به کندی پیش رود و رهبران بوسنی همچنان پشت درهای بسته اتحادیه اروپا باقی بمانند.
با نگاه به آمار منتشر شده از سوی صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی مشاهده میشود که طی سالهای اخیر بوسنی وهرزگوین از نظر رتبه اقتصادی و تولید ناخالص داخلی، حول و حوش رده صدم کشورهای جهان نوسان داشته یعنی در مرتبهای که کشورهایی نظیر هندوراس، نپال، افغانستان و… قرار دارند. بوسنی وهرزگوین در میان جمهوریهای یوگسلاوی سابق یکی از جمهوریهای فقیر محسوب میشد. جنگ باعث شد همان اقتصاد ضعیف هم زمینگیر شود و بسیاری از زیرساختها از بین برود. با گذشت دو دهه سال از پایان جنگ، بوسنی هنوز نتوانسته به شاخصهای مطلوب اقتصادی دست پیدا کند. به طوری که طبق اعلام سازمان ملل، این کشور در بهترین حالت ممکن توانسته است به شرایط قبل از استقلال خود از یوگسلاوی در سال ۱۹۹۲ برگردد. بوسنی از جهت اقتصادی تحت حمایت جدی هیچ کشور قدرتمندی نیست و خود نیز توانایی ایجاد تحول در اقتصاد کشور را ندارد. پیامد این اقتصاد بیمار برای مردم بحران بیکاری، سطح پایین رفاه اجتماعی و درآمدهایی اندک است.
از طرفی وضعیت نامناسب اقتصادی در کنار نابسامانی سیاسی همگی باعث میشود که شرکتهای بزرگ به صورت گستردهای در این کشور سرمایهگذاری نکنند. تولیدات کم کارخانهها و رکود صنایع باعث شده است که سارایوو تنها به وامهای صندوق بینالمللی پول امیدوار باشد. هماکنون معادن، کشاورزی، دامداری و جنگلداری مهم ترین فرصتهای اقتصادی بوسنی است و بخش عمده صادرات این کشور از این طریق حاصل میشود. به طوری که معادن بوسنی ذخایری از سنگ آهن، زغال سنگ، مس، سرب و طلا را در دل خود دارند و درههای زیبای «ساوا» و «درینا» مرکز تولیدات کشاورزی این سرزمین است. اتحادیه اروپا از رهبران بوسنی خواسته است درصدد اصلاحاتی در سطح معیارهای اروپایی باشند و برای مهار بحران بیکاری فکری کنند. درمقابل سران بوسنی نیز برای توسعه و پیشرفت، عضویت در اتحادیه اروپا را در دستور کار خود قرار دادهاند. هرچند این اقتصاد ضعیف خود مانعی برای پیوستن بوسنی به اتحادیه اروپا است.
با گذشت نزدیک به دو دهه از پایان جنگ هنوز هم پیمان دیتون بر ساختار سیاسی بوسنی و هرزگوین حاکم است. این پیمان در ماه نوامبر ۱۹۹۵ در پایگاه هوایی دیتون آمریکا بین رهبران درگیر در جنگ، با هدف پایان دادن به خونبارترین جنگ اروپا پس از جنگ جهانی دوم به امضا رسید. توافق صلح دیتون مرزهای بینالمللی بوسنی وهرزگوین را ابقا کرد و یک دولت مشترک چندقومیتی دموکراتیک ایجاد کرد که با هدایت سیاست خارجی، دیپلماتیک و مالی تقویت میشد.
مشکلات اقتصادی، هویت سه قومی (مسلمان، کروات و صرب) و عدم تفاهم بین مقامات آن در روند اداره کشور از مهمترین مسایلی به شمار میروند که موانع پیش روی این کشور را برای عضویت در اتحادیه اروپا چند برابر کرده است. بوسنی و هرزگوین در حال حاضر از دو جمهوری فدراسیون بوسنی و هرزگوین که در آن دو هویت کروات و بوشنیاک (مسلمان) عضو هستند و جمهوری صربسکا که اکثریت ساکنین آن صرب هستند، تشکیل شده است.
در مارس ۲۰۱۰ پارلمان صربستان قطعنامهای را تصویب کرده که در آن به خاطر کشتار مسلمانان بوسنی در جریان حمله شبه نظامیان صرب بوسنی به شهر سربرنیتسا در سال ۱۹۹۵ عذرخواهی شده است. بوسنی و مسلمانان صربستان از این قطعنامه به خاطر نام نبردن از کشتار سربرنیتسا به عنوان نسلکشی انتقاد کردهاند. تاکنون چندتن از مقامهای صرب بوسنی به خاطر نقش داشتن در کشتار سربرنیتسا در دادگاه بین المللی لاهه محکوم شدهاند اما نه مردم منطقه، نه خانواده قربانیان و نه نهادهای حقوق بشر هیچ کدام از روند این دادگاهها راضی نبودهاند. چرا که همیشه لابیگری قدرتهای سیاسی و تاثیر افراد پرنفوذ بر روند اینگونه دادگاهها سایه میاندازد.
افق روشن گردشگری پس از دوران جنگ
در بوسنی آنچه گردشگران را بیش از هر چیزی به خود جلب می کند اماکن و آثار به جا مانده از جنگ است. اما گرایش گردشگران به سال های جنگ برای مردم بوسنی چندان خوشایند نیست چراکه زخم جنگ هنوز بر روح و روان مردم تازه است. «سمسودین دزکو» مدیر دفتر توریسم بوسنی میگوید: «صحبت درباره جنگ جهانی و آثار آن که مربوط به ۵۰ یا ۶۰ سال پیش است، بسیار آسانتر از شرح وقایع مربوط به دو دهه پیش است». گردشگران اغلب به دیدن تونلی میروند که در دوران جنگ تنها مسیر فرار مردم بیدفاع سارایوو بود.
این گذرگاه که به نام «تونل سارایوو» شناخته شده است، همانند تونل «کوچی» در ویتنام یا موزه «آنه فرانک هاوس» در آمستردام در زمان جنگ نقش مهمی در نجات و ادامه حیات مردم داشته است. رویترز میگوید: «مردم سارایوو معتقدند این تونل در زمان محاصره سارایوو که بیش از هزار روز طول کشید، تنها مسیر فرار مردم بی دفاع بوسنی بود. به همین دلیل اکنون باید به عنوان نمادی از یک جنگ نابرابر و ظالمانه حفظ شود». تونل سارایوو به یک موزه کوچک ختم میشود. موزهای محقر و ساده که آثاری به جا مانده از ادوات جنگی و عکسهای دوران جنگ را به نمایش میگذارد. این موزه اکنون توسط خانوادهای اداره میشود که زمانی خود در آن مکان زندگی میکردند. تونل و موزه هیچ کدام وضعیت خوبی ندارند. اما اقتصاد ضعیف باعث شده به اجرای چنین طرحهایی اهمیتی داده نشود. یورونیوز هم از وضع بد موزه ملی بوسنی وهرزگوین در ساریوو به دلیل کمبود منابع مالی، میگوید. قدمت این موزه به قرن نوزدهم باز میگردد و آثار تاریخی باارزشی از منطقه بالکان را در خود جای داده است. این موزه حتی در زمان جنگ نیز به کار خود ادامه میداد.
سربرنیتسا مقصد دیگری برای گردشگران در بوسنی است. این مکان جایی است که در ماه ژوییه ۱۹۹۵ یکی از تکاندهندهترین نسلکشیهای تاریخ در آن روی داد. نزدیک به هشت هزار مرد و پسر بوسنیایی طی کمتر از یک هفته به دست صربها قتل عام و در گورهای دستهجمعی دفن شدند.
کشف اجساد از گورهای دسته جمعی در اطراف سربرنیتسا ادامه دارد و تاکنون بیش از ۶۰ گور دسته جمعی کشف شده است. جز گردشگرانی که برای دیدن آثار جنگ به این مکان میآیند، هر ساله بازماندگان قربانیان از مناطق مختلف برای ادای احترام و گرامیداشت از دست رفتگانشان به این محل رهسپار میشوند.
در بوسنی گردشگران فقط به سراغ آثار جنگ نمیروند، امروزه محله های قدیمی سارایوو میزبان مردمی است که راهی بازارهای سنتی و خیابان های قدیمی این شهر میشوند. بسیاری از آنها ساکنان کشورهای همسایه نظیر اسلوونی، کرواسی، مقدونیه و… هستند.
در این بازارهای قدیمی صنایع دستی نظیر فرش دستباف، آثار مسگری، لباس و کلاههای سنتی دوران عثمانی عرضه می شود. مجموعه زیبای «غازی خسرو بیگ» و «مسجد شاه علی پاشا» نمونه فاخری از آثار به جا مانده از دوران عثمانی هستند. ایندیپندنت طی گزارشی از یکی از این بازدیدها با گردشگری به نام مارتین گفت وگو میکند. او اهل اسلوونی است و میگوید: «پسرانم باید درباره سرزمین آبا و اجدادی خود بدانند. برای آنها این سفر مثل یک کشف است و برای من و همسرم کشف دوباره یوگسلاوی سابق.» زیجاد جوسوفویچ ۴۵ ساله یکی از راهنمایان تور است. وی میگوید: «اینجا مردم زیاد از جنگ صحبت نمیکنند. آنها بیشتر از شغلشان و رکود اقتصادی میگویند.»
در اواخر سال ۲۰۱۰ اتحادیه اروپا عضویت بوسنی و هرزگوین را در پیمان شینگن پذیرفت. این عضویت افق روشنی در صنعت گردشگری این کشور است، چراکه به این شکل گردشگران بسیاری بدون مشکل روادید وارد خاک این کشور خواهند شد.
چهارراه فرهنگی شرق و غرب
بالکان میعادگاه و مرکز تلاقی فرهنگهای اروپایی و آسیایی است و کشور بوسنی و هرزگوین در قلب این چهارراه فرهنگی قرار دارد، به همین دلیل است که سارایوو زمانی از نظر همزیستی ادیان مختف «بیت المقدس اروپا» نامیده می شد. حساسیت و شکنندگی ثبات در بالکان نیز به همین نکته باز میگردد که این شبهجزیره خاستگاه مللی گوناگون با فرهنگها، رسوم و اعتقادات مختلف است.
هرچند حاکمیت ۵۰ ساله کمونیسم در این کشور بسیاری از بنیان های اجتماعی و فرهنگی را دگرگون کرده است، اما یوگسلاوی اصولاً در طبقهبندی حکومتی در میان رژیمهای کمونیستی متعارف قرار نمیگرفت و فرهنگ های گوناگون هر کدام مسیر خود را پیمودهاند.
امپراتوری عثمانی در قرن چهاردهم میلادی بالکان را تصرف کرد. با حضور عثمانیها فرهنگ و تمدن شرقی و اسلامی به این منطقه راه پیدا کرد. تاسیس شهر سارایوو به عثمانیها نسبت داده شده است. حمله مغول به ایران باعث شد شاعران و صوفیان بزرگی مانند مولوی به آسیای صغیر سفر کنند و در نتیجه تاثیر فرهنگی گستردهای بر مردم بالکان گذاشتند.
تنها در کتابخانه «غازی خسرو بیگ» در میان ۱۵ هزار نسخه خطی موجود بیش از ۶۰ نسخه دیوان حافظ، ۴۰ نسخه پندنامه عطار و دهها نسخه خطی فارسی به چشم میخورد که دست روزگار آنها را از آتش جنگهای خانمان سوز حفظ کرده است.
متاسفانه یکی از غنیترین گنجینهها از دست نوشتههای شرقی متعلق به انستیتو خاورشناسی سارایوو که دارای هفت هزار نسخه خطی بود بر اثر بمباران صربها به طور کامل از میان رفت. در حال حاضر هنوز صدها واژه اصیل فارسی در زبان بوسنیایی و حتی زبان صربی و کرواتی به کار میرود.* گذر زمان بر تن رنجور سنت غبار فرسودگی و زوال مینشاند. امروزه در کنار آن فرهنگ سنتی، خیابانهای سارایوو میزبان فرهنگ مدرن و رنگارنگ اروپای غربی شده است.
رستورانهای شیک، سالنهای کنسرت و بیلبوردهای تبلیغاتی که تصاویری از مدهای لباس و انواع عطر و ادکلن بر آن نقش بسته، صحنههایی است که در بسیاری از مناطق سارایوو به چشم میخورد. هر چند فشار اقتصادی و معضل بیکاری وجود دارد، اما هیچ کدام از اینها مانع گرایش جوانان بوسنیایی به سمت مدهای اروپای غربی نمیشود.
در سال ۲۰۱۰ «آنجلینا جولی» بازیگر سرشناس هالیوود برای ساخت فیلمی با مضمون زنان قربانیان جنگ بوسنی به این کشور سفر کرد. همچنین در سال ۲۰۰۸ فیلم سینمایی «برف» که محصول مشترکی از ایران و بوسنی بود روی پرده رفت.
پیتر سورنسون، نماینده ویژه اتحادیه اروپا در امور بوسنی، میگوید که در جریان جنگ، اعتماد و روابط مردم این کشور به راحتی از بین رفت. سارایوو زمانی به شهر دوستیها و فوتبال مشهور بود. با تاملی بیشتر در اوضاع مسلمانان بوسنی پی میبریم که آنها سالها است که از زیادهخواهی اقوام دیگر رنج میبرند. بسیاری از مشکلاتی که در بوسنی وجود داشته و هماکنون نیز ادامه دارد، ریشه در ژئوپلیتیک، موقعیت خاص بالکان و نیز ترکیب قومیتی این منطقه دارد.
بیدلیل نیست که سارایوو را «بیت المقدس اروپا» نامیدهاند. شاید اگر این مردم در هر جای دیگری از این کره خاکی می زیستند مجبور نبودند در سرزمین مادری خود امنیت، آزادی و رفاه را از بیگانگان طلب کنند و همانند آنچه در دیتون روی داد سرنوشتشان در دستان دیگران رقم نمیخورد.
* در این مورد تحقیقات بسیاری وجود دارد، از جمله پایاننامه کارشناسی ارشد الویر موسیج با عنوان «سابقه حضور زبان و ادبیات فارسی در بوسنی و هرزگوین» که در مهرماه ۱۳۸۱ در دانشگاه تربیت مدرس تهران ارائه شده است.
اپکتایمز در ۳۵ کشورو به ۲۱ زبان منتشر میشود.