روز نهم نوامبر، مصادف با سیامین سالگرد سقوط دیوار برلین بود که منجر به اتحاد آلمان غربی و شرقی شد. این پرده آهنین، که جهان را به دو بخش جهان آزاد و بلوک کمونیستی تقسیم کرده بود، در نهایت با کمک مردم ساکن آلمان شرقی که در آن زمان توسط یک رژیم کمونیستی اداره میشد، برچیده شد.
در نهم نوامبر ۱۹۸۹، رژیم کمونیستی آلمان شرقی با روبرو شدن با ناآرامیهای داخلی، تصمیم گرفت مقررات منع سفر بین آلمان شرقی و غربی را لغو کند. این تصمیم در یک کنفرانس مطبوعاتی که در همان روز توسط سخنگوی دفتر سیاسی کمونیست، گونتر شابوفسکی اعلام شد.
این خبر در آن شب در آلمان غربی و آلمان شرقی از تلویزیون پخش شد که آلمانیهای شرقی را ترغیب به هجوم به دیوار کردند و خواستار آن شدند که مرزبانان بلافاصله دروازه ها را باز کنند. پس از گذشت حدود سه ساعت، نگهبانان تسلیم شدند و اجازه دادند جمعیت آلمانیهای شرقی بدون بررسی هویت از دروازهها عبور کنند.
آنها پس از عبور از دروازهها، توسط آلمانیهای غربی که آنها نیز در کنار آنها از دیوار جمع شده بودند برای جشن گرفتن با خوشحالی پذیرایی شدند. برخی از مردم ابزارهایی را برای تخریب دیوار همراه داشتند. بنابراین چندین گذرگاه مرزی غیررسمی در داخل دیوار ایجاد کردند.
چرا دیوار برلین ساخته شد
دیوار برلین در ماه اوت ۱۹۶۱ ساخته شد تا از خروج و فرار مداوم پناهندگان از آلمان شرقی تحت کنترل شوروی کمونیستی به غرب برلین که در تلاش برای دستیابی به شرایط بهتر زندگی و آزادی در دنیای آزاد غربی بودند جلوگیری کند.
برلین در انتهای جنگ جهانی دوم به چهار منطقه اشغالی توسط متفقین تقسیم شده بود. نیمه شرقی متعلق به شوروی بود و نیمه غربی به مناطق آمریکایی، بریتانیایی و فرانسوی تقسیم شده بود که توسط منطقه مربوط به شوروی احاطه شده بود. شوروی، «آلمان شرقی» را تاسیس کرد و در آن سو، آمریکا، بریتانیا و فرانسه «آلمان غربی» را شکل دادند.
با حاکم شدن کمونیستها در آلمان شرقی شرایط اقتصادی و اجتماعی رو به وخامت گذاشت و نارضایتی مردم را در پی داشت. آغاز جنگ سرد شروع کشمکش بین شوروی و دولتهای غربی بود و در نهایت مرز بین آلمان شرقی و آلمان غربی بسته شد. با این حال شهروندان برلین هنوز آزاد بودند تا بین قسمتهای شرقی و غربی شهر تردد کنند. بین سالهای ۱۹۴۰ تا ۱۹۶۱، بیش از ۴ میلیون نفر از آلمان شرقی و برلین شرقی به سمت آلمان غربی مهاجرت کردند.
این امر موجب نارضایتی دولت آلمان شرقی و اتحاد جماهیر شوروی شد. این مهاجرتها و از دست دادن نیروهای کار، آلمان شرقی را در معرض فروپاشی اقتصادی قرار داد.
روز ۱۲ اوت، تعداد ۱۵۷۳ نفر از آلمان شرقی به آلمان غربی پناه بردند. آنها آخرین گروهی بودند که اجازه داشتند آزادانه عبور کنند. شوروی سیم خاردار را گسترش داد و در نهایت بعدازظهر ۱۳ آگوست ، مرز میان شرق و غرب برلین بسته شد.
دو روز بعد، روز ۱۵ آگوست، کار احداث دیوار برلین آغاز شد. دیواری که از آجر و بتن ساخته شد و تکمیل آن دو سال طول کشید. بر بالای دیوار سیم خاردار نصب شد و برجهای مراقبت برای حفاظت و کنترل عبور و مرور ساخته شد.
طول دیوار ۲۸ مایل و ارتفاع آن ۹ فوت بود که با سیم خاردار پوشیده شده بود. نگهبانان مسلح در سمت آلمان شرقی تحت شوروی به هر کسی که سعی داشت از دیوار عبور کند شلیک میکردند. همچنین یک ناحیه ۲۰۰ یاردی مینگذاری شده بود و توسط سگهای پلیس تحت نظارت قرار گرفته بود.
بسیاری از خانوادهها که در مناطق مختلف شهر در دو سوی دیوار زندگی میکردند برای مدت ۲۸ سال از یکدیگر جدا شدند. گروهی از آنها آنقدر زنده نماندند که فروریختن دیوار برلین را شاهد باشند و امکان دیدار دوبارهٔ خانوادههای خود را پیدا کنند.
در ۲۰ سپتامبر ۱۹۶۱، کار ساخت دیوار موازی با فاصلهای در حدود ۹۱ متر آغاز شد. خانههایی که در فاصلهٔ بین این دو حصار قرار داشتند، تخریب شدند و بین دو حصار، محدودهای به وجود آمد که به آن نوار مرگ میگفتند. فاصلهٔ زیاد بین دو حصار این امکان را به نگهبانان میداد تا در صورت لزوم بتوانند به فراریان شلیک کنند.
با وجود این، در طول ۲۸ سال وجود دیوار، یعنی بین سالهای ۱۹۶۱ و ۱۹۸۹، حدود ۵ هزار نفر موفق به فرار شدند. برخی از طریق سیستم فاضلاب فرار کردند. دیگران تونلهایی حفر میکردند که طولانیترین آنها طول ۱۵۲ متر بود و ۵۷ نفر موفق شدند از آن عبور کنند.
شاهد عینی سقوط دیوار برلین
آندژی گوییزدا، از رهبران برجسته مخالف کمونیسم در لهستان، در ۹ نوامبر ۱۹۸۹ در برلین غربی حضور داشت و شاهد فروریختن دیوار بود. او در گفتگو با اپک تایمز تجربیات خود را بازگو کرده است.
گوییزدا در آن زمان از طریق تجزیه و تحلیل توسعه اوضاع سیاسی در اروپا و جهان میدانست که سقوط دیوار برلین قریب الوقوع است و توانست تاریخ آن را با دقت چند روز تخمین بزند.
آندژی گوییزدا چهار روز قبل از سقوط دیوار به برلین غربی رفت و در آنجا منتظر ماند. او پس از تخریب شدن دیوار قطعهای از آن را برای دوستان خود در لهستان سوغاتی آورد. او گفت: خانوادههایی که سالها قادر به دیدن یکدیگر نبودند، دوستان، غریبهها، همه جشن گرفتند.
گوییزدا همچنین برای اپک تایمز عوامل و توالی وقایع منتهی به فروپاشی دیوار برلین و همچنین پیامدهای آن را توضیح داد.
در سال ۱۹۸۶، در دوران جنگ سرد، دبیرکل حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی میخائیل گورباچف، اصول و آموزههای مارکس را رد کرد و سیستم جدیدی را با نام پرسترویکا را پایه ریزی کرد.
پرسترویکا اصطلاحی روسی است که به یک سری از اصلاحات اقتصادی اطلاق میشود. این واژه در لغت به معنای بازسازی است و منظور از آن اصلاحاتی اقتصادی برای بازسازی اقتصاد شوروی بود.
در همان زمان، گورباچف اعلام کرد که شوروی دیگر از طرح و دکترین برژنف پیروی نمیکند و ملل بلوک شرق آزادی تصمیم گرفتن در مسائل خارجی را دارند. به این شکل کشورهای شرق اروپا دیگر از سلطه شوروی کمونیستی خارج شدند. این اتفاق در سال ۱۹۸۹ به ظهور انقلابهایی در اروپای شرقی انجامید که به پیامد آنها تقریباً تمامی دولتهای کمونیست سرنگون شدند. پایان سلطه شوروی بر اروپای شرقی عملاً جنگ سرد را پایان داد.
کمونیسم ناپدید نشده است
در حالی که بسیاری فکر میکنند که سقوط دیوار برلین نشانگر پایان کمونیسم است، اما در واقع کمونیسم با فروپاشی بلوک کمونیستی در اروپای شرقی از بین نرفت.
گوییزدا میگوید در لهستان گرچه نظام کمونیسم فرو پاشید، اما کمونیستها همچنان در بالاترین مقامها قرار گرفتند و به مدیریت لهستان و سایر کشورهای اروپای شرقی ادامه دادند. تنها با تغییر نام حزب کمونیست به حزب سوسیال دموکرات.
مردم در آلمان نیز امروزه نگران هستند که روح مارکس دوباره در این کشور بیدار شود.
ورا لنگسفلد، زندانی سیاسی سابق آلمان شرقی، که یکی از شاهدان سقوط دیوار برلین بود، اظهار داشت که سوسیالیسم در آلمان به دنبال فرصتی برای بازگشت است.
او در گفتگو با اپک تایمز گفت اقتصاد دولتی تحت هدایت رهبران آلمان کمونیسم که در آن زمان آلمان شرقی نامیده میشد فروپاشید، اما امروزه سیاستگذاران مشغول تلاش برای معرفی برنامههای جدید دولت در اقتصاد هستند که فعالیتهای اخیر حزب سوسیال دموکرات آلمان در این راستا بیش از همه به چشم میآید.
در آمریکا نیز دونالد ترامپ، بارها از دموکراتهای این کشور به دلیل پذیرش «سوسیالیسم رادیکال» انتقاد کرده و طیف گستردهای از پیشنهادات دموکراتها از جمله مرزهای آزاد، نظام سلامت برای همه و معامله جدید سبز را محکوم کرده و آنها را «دستور کار افراطی، مخرب، و خطرناک» خوانده است.
او در یک سخنرانی در دوره نخست ریاست جمهوری خود در سازمان ملل گفت که سوسیالیسم و کمونیسم در قرن گذشته باعث مرگ ۱۰۰ میلیون نفر در جهان شدهاند و ظلم وحشیانه علیه مردم در کوبا، نیکاراگوئه و ونزوئلا که تحت سلطه کمونیسم هستند را محکوم کرد.
اکنون که در سی و پنجمین سالگرد فروریختن دیوار برلین هستیم، باید آن دیوار را نمادی از استبداد بدانیم. استبدادی که در آن هر انسانی برچسب «اموال دولتی» میخورد و برای انجام هر عملی تحت کنترل، فرماندهی و انحصار حکومت است.
آزادی در تمام شکلهای خود ارزشمند و قیمتی است. آزادی کلام، آزادی قلم، آزادی اجتماعات، آزادی ادیان، آزادی شغل و حرفه و سرمایهگذاری و فرصتهای اقتصادی، آزادی دیدار و بازدید، آزادی در زندگی، آزادی در رویا و آزادی در هرآنچه که خواست ما است.
تاریخ دیوار برلین و ایدئولوژی کمونیستی در پشت آن به ما یاد میدهد که چطور وجود یا فقدان آزادی، میتواند جهت حرکت ما را تعیین کند. حرکت و پیشرفت به سمت آزادیهای فردی بیشتر و سرمایهداری آزاد یا حرکت به سمت تحت کنترل حاکمیت قرار گرفتن.
دیدگاه ارائهشده در این مقاله نقطه نظر نویسنده بوده و لزوماً منعکسکننده دیدگاه اپک تایمز نیست.