Search
Asset 2

۵ واکنش سیاسی ترامپ به تهدیدات حزب کمونیست چین چه می‌‌‌‏تواند باشد؟

شی جین پینگ با تهدید ترامپ تنش‌ها را افزایش داد. ترامپ با فروپاشی دیوار آتش چین، مصادره دارایی‌ها و معرفی حزب کمونیست به‌عنوان سازمان تروریستی پاسخ خواهد داد.
گشت‌زنی مقامات امنیتی در بیرون تالار بزرگ خلق در آستانه برگزاری جشن ۷۵ سالگی حزب کمونیست چین، پکن، ۳۰ سپتامبر ۲۰۲۴. (Adek Berry/AFP via Getty Images)

نویسنده: آندرس کور، کارشناس ارشد علوم سیاسی

شی جین‌پینگ، رهبر چین، در ۷ نوامبر به دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور منتخب آمریکا، گفت که اگر این کشور در مقابل چین بایستد، شکست خواهد خورد. این وزارت امور خارجه چین بود که پیام رهبر حزب کمونیست را مخابره کرد، پس این تهدید صرفاً به حوزه تجارت و از جمله طرح ترامپ برای اعمال تعرفه‌های ۶۰ درصدی بر کالاهای چینی محدود نمی‌شود. این تهدید ضمنی احتمالاً با وضعیت تایوان، دریای جنوبی چین و بسیاری از نقاط دیگر هم ارتباط دارد.

ترامپ از آن دست افرادی نیست که این تهدیدات را بی‌اهمیت تلقی کند. به نظر می‌رسد که تهدید شی به واکنشی تهاجمی‌تر از جانب رئیس‌جمهور جدید آمریکا منجر شود که اکثریت مجلس سنا، اکثریت مجلس نمایندگان، حمایت دادگاه عالی و بازار سهام پررونق کشور را پشت خود می‌بیند. متحدان آمریکا در اروپا، خاورمیانه و آسیا پرشمار و قدرتمند هستند.

از سوی دیگر، شی در داخل کشور با مشکلات اقتصادی دست‌و‌پنجه نرم می‌کند که برای نمونه می‌توان به بحران بدهی در سطح دولت‌های محلی، افول بازار مسکن، بیکاری، رکود اقتصادی، فرار سرمایه و سقوط بازار سهام اشاره کرد. نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی تحت فشار شدید اسرائیل قرار دارند، روسیه در تلاش است که مناطق اشغالی اوکراین را حفظ کند و به سربازان بی‌تجربه کره شمالی تکیه کرده که انتظار می‌رود با شکست مواجه شوند.

از این‌رو، شی آزادی عمل چندانی ندارد که بخواهد روابط خود را با رئیس‌جمهور جدید آمریکا با تهدید پیش ببرد. اما او دست به چنین کاری زده و در راستای منافع خود پیشنهاد «همکاری» داده است. ترامپ در حال حاضر از معاون منتخب خود، جی‌دی ونس، که جزو منتقدان سرسخت چین محسوب می‌شود، مشاوره می‌گیرد تا شدیدتر از قبل با حزب کمونیست چین مقابله کند.

در ادامه از پنج سیاستی می‌گوییم که در پاسخ به تهدید چین قابل اجرا هستند.

اول آن‌که باید فایروال یا دیوار آتش بزرگ چین را فروبریزید که مردم عادی چین را از اقدامات ناخوشایندی که حزب کمونیست چین مرتکب می‌شود- از نسل‌کشی اویغورها و تمرین‌کننندگان فالون گونگ گرفته تا نقشه فاجعه‌بار حمله به تایوان- بی‌خبر نگه‌می‎دارد.

اگر مردم چین می‌فهمیدند که حزب کمونیست چه زیان بزرگی به کشورشان وارد می‌کند، شاید تمایل بیشتری به دموکراتیزه کردن کشورشان پیدا می‌کردند که می‌توانست این کشور را به‌جای دشمن به متحد آمریکا تبدیل کند.

دوم آن‌که آمریکا می‌‌‌‏تواند دارایی‌های جهانی چین را به‌ازای تریلیون‌ها دلار خسارتی که این کشور در دهه‌های اخیر به دارایی‌هایی آمریکایی‌ها و مردم بسیاری از کشور‌‌‌‏های دیگر وارد کرده مصادره کند. این خسارات شامل تریلیون‌ها دلار هزینه همه‌گیری کووید-۱۹، تریلیون‌ها دلار سرقت مالکیت معنوی و تریلیون‌ها دلار هزینه دفاعی در مناطقی مانند دریای جنوبی چین می‌شوند. دریافت این خسارت‌ها مستلزم مصادره دارایی‌های جهانی چین، لغو بدهی‌های آمریکا به این کشور و توقیف ناوگان حمل‌ونقل جهانی چین یا اعمال تعرفه خواهد بود.

با توجه به این‌که چین از قوانین دریاها تبعیت نمی‌کند، دلیلی ندارد که به این کشور اجازه داده شود از مزایای آب‌های آزاد استفاده کند. ارتش آمریکا هنوز توانایی انجام این اقدامات را دارد. با این‌حال، در آینده نزدیک که ارتش چین گسترش می‌یابد و پیشرفته‌تر می‌شود، این فرصت‌ها از دست می‌روند. آن‌گاه هیچ چیزی نمی‌تواند مانع از آن شود که حزب کمونیست همین رویه را در قبال آمریکا در پیش نگیرد و کارهایی را که اکنون با اقلیت‌های خود می‌کند، در مواجهه با ما انجام دهد.

سوم آن‌که آمریکا می‌‌‌‏تواند به متحدان نزدیک خود کمک کند تا توان بازدارندگی هسته‌ای خود را به دست آورند و در اطراف کشورشان یک حائل محافظ ایجاد کنند. چین از «محور شرارت» متشکل از روسیه، ایران و کره شمالی حمایت می‌کند تا در اروپا و خاورمیانه بجنگند؛ اقدامی که ذخایر دفاعی آمریکا از جمله گلوله‌های توپخانه و تجهیزات دفاع موشکی این کشور را تخلیه می‌کند. اگر این روند ادامه پیدا کند، آمریکا دیگر چیزی برای دفاع از کشور یا متحدان و شرکای خود از جمله تایوان، ژاپن، کره جنوبی، استرالیا، آلمان، لهستان و اوکراین نخواهد داشت.

براساس پیشنهاد ترامپ در سال ۲۰۱۶ که درخصوص ژاپن و کره جنوبی مطرح شده بود، برخی از این متحدان می‌توانند با تسلیحات هسته‌ای خود بازدارندگی بهتری در قبال رژیم چین و محور شرارت داشه باشند. این رویکرد اعتبار بازدارندگی متحدان ما را بالا می‌برد و سطح خطر را برای آمریکا به حداقل می‌رساند.

چهارم این‌که باید در نظر داشته باشید که حمله در بسیاری از موارد بهترین دفاع است و ترامپ این مسئله را بهتر از هرکسی می‌داند. رژیم چین در سراسر جهان با کشورها سرشاخ شده تا در زمینه اقتصادی بسرعت از همه پیشی بگیرد و بتواند از نفوذ اقتصادی جهانی خود برای اعمال سلطه سیاسی در سازمان ملل یا اتحادیه اروپا و برای مقابله با دولت‌های آتی آمریکا استفاده کند.

قبل از این‌که چنین روزی- شاید ده‌ها سال بعد- از راه برسد، می‌توانیم تهدید حزب کمونیست چین را در نطفه خفه کنیم. این کار به‌طور پنهانی از طریق فضای سایبری و از جمله با استفاده از نیروی فضایی ترامپ و کاهش دارایی‌های فضایی و دریایی ارتش آزادی‌بخش خلق چین قابل انجام است. با توجه به پیشرفت سریع فناوری‌های چین، زمان زیادی برای اتخاذ تدابیر دفاعی این‌چنینی باقی نمانده است.

پنجم آن‌که آمریکا باید حزب کمونیست چین را به‌طور رسمی به‌‌عنوان یک سازمان تروریستی بین‌المللی معرفی کند. شاید خیلی‌ها تصور کنند که این اقدام و دیگر پیشنهادات مذکور افراطی باشند، اما درک عمیق خاستگاه، قدرت گرفتن و رویکرد کنونی این حزب نشان می‌دهد که این اقدامات متأسفانه برازنده‌اش هستند. در زمینه قدرت گرفتن و سقوط امپراتوری‌ها و نظام‌های ائتلافی در طول تاریخ، نهادهایی اعم از سازمان‌های تروریستی که نتواسته‌اند در مواجهه با تهدیدات دشمن قدرتمند از موقعیت برتر خود استفاده کنند، از جایگاه غالب، پایدار و ظاهراً نفوذناپذیرِ خود به زیر کشیده شدند.

به این دلیل و دلایل دیگر، حزب کمونیست چین یک تهدید است و کاملاً با ارزش‌ها و منافع کشورهای دموکراتیک مغایرت دارد.

از آن‌جا که حزب کمونیست چین قوانین بازی اکثر کشورهای دنیا را رعایت نمی‌کند، چنان‌که از سال‌های قبل از ۱۹۴۹ تاکنون رفتار کرده‌ایم، دلیلی ندارد که غرب رفتار محترمانه‌ای با این حزب داشته باشد. غرب تمام سعی خود را کرد که شرایط یکسانی برای رقابت با چین ایجاد. اما آن‌همه رفتار دوستانه به شکست انجامید و اکنون حزب کمونیست چین عملاً با عدم همکاری در زمینه مبازره با مواد مخدر، سالانه جان ده‌ها هزار نفر را در آمریکا می‌گیرد. ترامپ در مواجهه با حزب کمونیست چین از هوش و تجربه سیاسی و تجاری خود استفاده کرد و پیشنهاد تعرفه ۶۰ درصدی و دیگر راهبردها را داد که نشان می‌دهد او دقیقاً از مهارت‌ها و هوش لازم برای مقابله با حزب کمونیست چین و کسب پیروزی در این تقابل برخوردار است.

دیدگاه ارائه‌شده در این مقاله نقطه نظر نویسنده بوده و لزوماً منعکس‌کننده دیدگاه اپک تایمز نیست.

آندرس کور دارای مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد علوم سیاسی از دانشگاه ییل (۲۰۰۱) و مدرک دکترای دولتی از دانشگاه هاروارد (۲۰۰۸) است. او از مدیران شرکت تحلیلی کور و ناشر مجله ریسک سیاسی است و تحقیقات گسترده‌ای در آمریکای شمالی، اروپا و آسیا انجام داده است. «تمرکز قدرت: نهادینه‌سازی، سلسله‌مراتب و هژمونی» (۲۰۲۱) و «قدرت‌های بزرگ، راهبردهای بزرگ: بازی جدید در دریای چین جنوبی» (۲۰۱۸) آخرین کتاب‌های او هستند.

اخبار بیشتر

عضویت در خبرنامه اپک تایمز فارسی