مسئول کمیته سیاسی جبهه آزادی گفته است که طالبان برای چندمین بار با راهاندازی بازرسیهای خانه به خانه نشان دادهاند که از مردم میترسند و رفتارشان یادآور دوران سرویسهای کمونیستی اکسا و خاد در افغانستان است.
اکسا و خاد نام دو سرویس امنیتی حکومتهای کمونیستی خلق و پرچم در افغانستان است که وظیفه اصلی آنها سرکوب و کشتار مردم بود.
داوود ناجی، روز سهشنبه در صفحه ایکس خود با بیان این مطلب افزوده است: «این اقدام طالبان علاوه بر اینکه ترسشان از مردم را نشان میدهد، ادعای پوشالی تامین امنیت سراسریشان را نیز زیر سوال میبرد.»
به گفته او، «مهاجرت ۸میلیون نفر در سه سال، مملو شدن زندانهای طالبان از مردم عادی، ادامه اعتراضهای مدنی زنان، بستن رسانهها و حتی زندانی کردن لابیگران طرفدار خودشان، بخوبی نشان میدهد که مردم افغانستان طالب را نپذیرفتهاند و این مهمترین عامل ناپایداری رژیم طالبانی است.»
دکتر احسان، یکی از شهروندان افغانستان در صفحه فیسبوک خود در اینباره نوشته است که تلاشی خانه به خانه را حکومت خلقیها در سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۰ انجام میدادند. اکنون طالبان همین کار را ادامه میدهند، پس چه فرقی میان کمونیستها و طالبان در لباس ملا و مولویها وجود دارد؟ به گفته او، کمونیستها به دین و خدا باور نداشتند، اما طالبان شعار دین و خدا میدهند و به خانههای مردم بدون اجازهشان وارد میشوند.
سلیمان صدیقی نیز نوشته است که طالبان مانند کمونیستهای دوران حفیظالله امین خانههای مردم را تلاشی میکنند و با مردم برخورد به شدت خشن دارند و مانند عساکر (سربازان) روسی در دوران تجاوز شوروی به افغانستان رفتار میکنند.
حفیظ الله امین، یکی از مخوفترین رهبران کمونیست افغانستان بود.
صنم دیگر کاربر فیسبوکی نیز گفته است که کمونیستهای سابق و طالبان امروز در واقع هویت کمونیستی دارند.
زندانی به وسعت افغانستان
در سال ۱۹۹۰ استفان کورتوا، نیکلاس ورث، ژان لوئی پنه، آنژی پاکوفسکی، کارل بارتوسک و ژان لوئی مارگولن حاصل سالها تحقیقاتشان درباره کمونیسم در دوره جماهیر شوروی سابق در بلوک شرق را در کتابی هزار صفحهای تحت عنوان «کتاب کمونیسم سیاه» منتشر کردند. بخشی از این کتاب به دوره حکومت کمونیستی در افغانستان و بعد مساله جهاد اسلامی و حمله شوروی اختصاص دارد. آنها شواهد خود را از مدارک و مستندات در بایگانیهای شوروی سابق و کشورهای بلوک شرق جمعآوری کردند.
این نویسندگان کمونیسمپژوه با ارجاع به مستندات شوروی از تبدیل شدن افغانستان به زندان بزرگ برای شهروندانش خبر میدهند، در حالیکه بسیاری از شهروندان افغانستان مخالف ایدئولوژی کمونیسم بودند. زندان پلچرخی کابل عملا به اردوگاه کار اجباری و کشتارگاه تبدیل شد و کمونیستهای افغانستان با کمک مشاوران شوروی، شهروندان را به ظن مخالفت و بدون هیچ محاکمهای به طور گروهی به رگبار میبستند و مجروحان را زنده به گور میکردند یا زنده در آتش میسوزاندند. اموالشان را غارت میکردند. کودکان از سنین هشت سالگی برای آموزش جاسوسی به شوروی فرستاده میشدند.
در این کتاب با استفاده از اسناد تاریخی درباره زنده به گور کردن گروههای مردمی در افغانستان و کشتارهای وسیع دستهجمعی به تفصیل شرح داده شده است. سرپرست زندان پلچرخی کابل که نقش اجراکننده این کشتارها را برعهده داشت، اعلام کرده بود: «ما بیشتر از یک میلیون افغانی را زنده نخواهیم گذاشت و همین تعداد برای ساختن سوسیالیسم کافی است.»