کتاب نه شرح و تفسیر درباره حزب کمونیست چین برای اولین بار در نوامبر سال ۲۰۰۴ منتشر شد که به دنبال آن نسخه انگلیسی کتاب بهسرعت ترجمه گردید. سری مقالات چاپشده در این کتاب باعث شد که بیش از ۱۱۵ میلیون نفر از مردم چین از حزب کمونیست چین و سازمانهای وابسته به آن خارج شوند، و برای تغییر و تحولات در چین، جنبش صلحآمیز بیسابقهای را پدید آورد. ما دراینجا دست به چاپ نسخهای جدید با ویرایشی مجدد زدیم، که به نسخههای صوتی و تصویری آن الحاق شدهاست. این نسخههای صوتی و تصویری توسط رسانههای همکار ما در شبکه تلویزیونی اِن تی دی و شبکه رادیویی صدای امید تولید شد. برای دسترسی به سایر نسخههای نه شرح و تفسیر لطفا به فهرست مطالب مراجعه نمایید- به صورت رایگان.
مقدمه
درطول بیش از ۵ هزار سال، مردم چین در سرزمینی پرورش یافته توسط ”رودخانهی زرد“ و ”رودخانهی یانگتسه“، تمدنی شکوهمند خلق کردند. در طول این سالهای طولانی, سلسلهها آمدند و رفتند و فرهنگ چین روبه فزونی و کاهش گذاشت. داستانهای بینظیر و متأثر کنندهای در صحنهی چین بهنمایش درآمده است.
سال ۱۸۴۰، که عموماً توسط تاریخنویسان بهعنوان آغاز دوران معاصر چین در نظر گرفته شده است، شروع سفر چین را از سنت بهسوی نوینسازی مشخص کرد. تمدن چین ۴ رویداد بزرگ چالش و عکسالعمل را سپری کرد. سهتای اول آنها شامل یورش به پکن توسط نیروی متحد انگلیسی- فرانسوی در اوایل دههی ۱۸۶۰، جنگ چین و ژاپن در سال ۱۸۹۴ ( معروف به ”جنگ جیآوو“) و جنگ روسیه و ژاپن در شمالشرق چین در سال ۱۹۰۶ بود. در برابر این سه رویداد، چین با ”جنبش غربیکردن“ عکسالعمل نشان داد که این مسئله توسط واردات کالاها و مهمات، اصلاحات سازمانی از طریق ”اصلاح در صد روز“ در سال ۱۸۹۸ [۱] و تلاش در زمان پایان سلسلهی اخیر چینگ برای تأسیس حکومتی قانونی و بعداً ”انقلاب شینهای“ (یا ”انقلاب هسینهای“) در سال ۱۹۱۱ [۲]، مشخص شد.
در پایان جنگ جهانی اول, چین علیرغم اینکه فاتح میدان بیرون آمد ولی در میان لیست قویترین و قدرتمندترین نیروهای در آن زمان قرار نگرفت. بسیاری از چینیها معتقد بودند که سه عکسالعمل اول چین با شکست روبرو شده بودند.
از سال ۱۹۴۹، تعداد کشتهشدگان توسط خشونتهای حزب کمونیست چین بیشتر از تعداد کل کشتهشدگان درطول جنگهای بین سالهای ۱۹۲۱ تا ۱۹۴۹ بوده است.
”جنبش چهارم می“ [۳] به چهارمین تلاش برای پاسخ به چالشهای قبلی ختم شده و به غربیکردن تمام عیار فرهنگ چین از طریق جنبش کمونیستی و انقلاب افراطی آن منتهی شد.
این مقاله مربوط است به حاصل آخرین رویداد عکسالعمل در چین، یعنی تأثیر جنبش کمونیست و حزب کمونیست بر تمدن چین. تجزیه و تحلیلهایی ارائه خواهد شد تا روشن کند چه نتایجی بهبار آورده است، خواه آن توسط خود چینیها انتخاب شده باشد یا از خارج به چین تحمیل شده باشد، پس از اینکه چین ۱۶۰ سال از تاریخ خود را پشت سر گذاشته است، نزدیک به یکصد میلیون نفر به مرگهای غیر طبیعی مردهاند و تقریباً تمامی فرهنگ و تمدن سنتی چین نابود شده است.
الف- اتکا به خشونت و ترور برای بدست گرفتن و نگه داشتن قدرت
”کمونیستها کسر شأن خود میدانند که نگرشها و مقاصد خود را مخفی کنند. آنها آشکارا اعلان میکنند که اهداف آنها فقط توسط بهزور براندازی تمامی شرایط اجتماعی موجود کسب میشود“. [۴] این نقل قول برگرفته از پاراگراف پایانی بیانیهی کمونیست، سند اصلی حزب کمونیست میباشد. خشونت، اولین و اصلیترین ابزاری است که حزب کمونیست بهوسیلهی آن قدرت را بهدست آورد. این خصوصیت و ویژگی شخصیتی، به تمام اشکال بعدی حزب از همان زمان تولدشان منتقل شده است.
در حقیقت اولین حزب کمونیست دنیا سالها پس از مرگ کارل مارکس تأسیس شد. یک سال پس از ”انقلاب اکتبر“ در سال ۱۹۱۷, ”حزب کمونیست تماماً روسی (بلشویک)“ (بعدها بهعنوان ”حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی“ معروف شد) بهوجود آمد. این حزب از استفاده از خشونت علیه ”دشمنان طبقاتی“ ناشی شد و از طریق خشونت علیه اعضاء حزب و شهروندان عادی ابقا یافت. در طول پاکسازی حکومت استالین در دههی ۱۹۳۰، حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی به کشتار بیش از ۲۰ میلیون بهاصطلاح جاسوس و خائن و آنهایی که تصور میشد نظرات متفاوتی داشته باشند دست زد.
حزب کمونیست چین (حکچ) در ابتدا بهعنوان شاخهای از حزب کمونیست شوروی در ”سومین [سازمان] انترناسیونال کمونیستی“ شروع کرد. ازاینرو طبیعتاً حس کشتار را به ارث برد. در طول اولین جنگ داخلی بین کمونیست و کومینتانگ چین بین سالهای ۱۹۲۷ و ۱۹۳۶، جمعیت استان جیانگشی از ۲۰ میلیون نفر به ۱۰ میلیون نفر کاهش یافت. خسارت بهبار آمده توسط استفادهی حکچ از خشونت میتواند توسط این جریانات به تنهایی دیده شود.
ممکن است استفاده از خشونت هنگام بهدست آوردن قدرت سیاسی اجتنابناپذیر باشد، اما هرگز رژیمی همانند حکچ که اینقدر مشتاق کشتن باشد نبوده است, بهویژه در طی دوران صلح که شرایط غیر از این است. از سال ۱۹۴۹، تعداد کشتهشدگان توسط خشونتهای حکچ بیشتر از تعداد کل کشتهشدگان درطول جنگهای بین سالهای ۱۹۲۱ تا ۱۹۴۹ بوده است.
یکی از تئوریهایی که کمونیستها بهکار میبرند, داروینیسم اجتماعی است. حزب کمونیست فرضیهی ”رقابت بین گونهها“ی داروین را در ارتباط با روابط انسانی و تاریخ بشر, بهکار میگیرد
نمونهی بسیار خوبی از استفادهی حزب کمونیست از خشونت، حمایت آن از ”خمرهای سرخ کامبوج“ است. در دوران خمرهای سرخ، یکچهارم جمعیت کامبوج شامل اکثریت مهاجران و نژادهای چینی, کشته شدند. چین هنوز هم سد راه جامعهی بینالمللی در به محاکمه کشیدن خمرهای سرخ میشود تا بدین ترتیب نقش جنایتکارانهی حکچ را در قتل عام مخفی نگهدارد.
حکچ ارتباطهای نزدیکی با وحشیانهترین نیروهای مسلح انقلابی دنیا و رژیمهای مستبد دارد. علاوه بر خمرهای سرخ، این مسئله شامل احزاب کمونیستی در اندونزی، فیلیپین، مالزی، ویتنام، میانمار، لائوس و نپال نیز میشود- که همهی آنها تحت حمایت حکچ تأسیس شدند. بسیاری از رهبران این احزاب کمونیستی، چینی هستند؛ برخی از آنها تا امروز هنوز در چین پنهان میشوند.
سایر احزاب کمونیستی برپایهی مائوئستی عبارتند از ”راه درخشان آمریکای جنوبی“ و ”ارتش سرخ“ ژاپن، که فجایع آنها توسط جامعهی جهانی محکوم شده است.
یکی از تئوریهایی که کمونیستها بهکار میبرند, داروینیسم اجتماعی است. حزب کمونیست فرضیهی ”رقابت بین گونهها“ی داروین را در ارتباط با روابط انسانی و تاریخ بشر, بهکار میگیرد, اعتقاد دارد که جدال طبقاتی تنها نیروی جلوبرنده برای توسعهی اجتماعی است. بنابراین، جدال، نخستین ”اعتقاد“ حزب کمونیست شد, ابزاری برای کسب و نگهداشتن کنترل سیاسی. بیانات مشهور مائو بهسادگی این منطق بقای اصلح را آشکار میکند: ”با وجود ۸۰۰ میلیون نفر، چگونه بدون جدال امکانپذیر است؟“
یکی دیگر از بیانات مائو که مشابهاً مشهور است این است که انقلاب فرهنگی باید ”هر هفت یا هشت سال“ اجرا شود. [۵] بهکارگیری مکرر قدرت ابزار مهمی برای حکچ برای نگه داشتن حکومتش در چین میباشد. هدف استفاده از زور ایجاد رعب و وحشت است. هر جدال و جنبشی بهعنوان تمرین رعب و وحشت خدمت کرد بهطوری که مردم چین قلبشان به لرزه افتاد, به رعب و وحشت گردن نهادند و بهتدریج تحت کنترل حکچ به بردگی گرفته شدند.
امروز, تروریسم دشمن اصلی جهان آزاد و متمدن شده است. تمرین تروریسم خشونتآمیز حکچ, به برکت تجهیزات حکومت, در گسترهای وسیع بوده, دوامش طولانیتر و نتایجش نابودکنندهتر بوده است. امروز در قرن بیست و یکم, ما نباید این ویژگی به ارث بردهشدهی حزب کمونیست را فراموش کنیم, زیرا آن قطعاً در سرنوشت حکچ، زمانی در آینده نقشی بسیار حساس را ایفا خواهد کرد.
ب- استفاده از دروغ برای توجیه خشونت
سطح تمدن میتواند توسط درجهی خشونتی که در یک رژیم استفاده میشود مورد سنجش قرار گیرد. با توسل به استفاده از خشونت, رژیمهای کمونیستی آشکارا مرحلهی قهقرایی بزرگی در تمدن بشریت به نمایش گذاشتند. متأسفانه, حزب کمونیست توسط کسانی که معتقد بودند خشونت ابزاری اساسی و اجتنابناپذیر برای توسعهی جامعه میباشد, به عنوان پیشرفتگرایی در نظر گرفته شده است.
این پذیرش خشونت میبایستی به عنوان بهکارگیری بیمانند و ماهرانهی نیرنگ و دروغ توسط حزب کمونیست نگریسته شود که ویژگی موروثی دیگری از حکچ میباشد.
”از دوران جوانی, ما دربارهی ایالات متحده به عنوان کشوری محبوب فکر میکردیم. معتقدیم که این مسئله به خاطر این حقیقت است که ایالات متحده هرگز نه چین را اشغال کرده, نه دست به هیچ حملهای به چین زده است. بهطور بنیادیتر اینکه, مردم چین بهخاطر ویژگی دمکراتیک و روشنفکر بودن مردم ایالات متحده برداشت خوبی از آن دارند.“
این گزیده از سرمقالهای چاپ شده در روزنامهی رسمی حکچ، شینهوا دیلی در ۴ جولای ۱۹۴۷ میباشد. تنها سه سال بعد, حکچ سربازانش را برای جدال با سربازان امریکایی به شمال کره فرستاد و امریکاییها را به عنوان شیطانیترین امپریالیسهای جهان به تصویر کشید. هر فرد چینی کشور چین از خواندن این سرمقاله که بیش از ۵۰ سال پیش نوشته شده متحیر میشود. حکچ تمامی انتشاراتی را که عباراتی نظیر چند سطر اخیر را نقل قول کنند ممنوع اعلام کرده و نسخههای بازنویسی شده را منتشر کرده است.
————————————————————————————————————————————————————-
[۱] اصلاح در صد روز، اصلاحی ۱۰۳ روزه از ۱۱جولای تا ۲۱ سپتامبر ۱۸۹۸ بود. گوآنگشو (Guangxu) امپراتور سلسلهی چینگ (۱۹۰۸- ۱۸۷۵)، دستور یک سری اصلاحات را بههدف ایجاد تغییرات گستردهی اجتماعی و سازمانی صادر کرد. مخالفت با اصلاحات در بین نخبگان محافظهکار حکومتی شدیدتر بود. سیشی (Cixi) همسر بیوهی امپراتور با حمایت محافظهکاران افراطی و حمایت ضمنی فرصتطلب سیاسی یوآن شیکای (Yuan Shikai) در ۲۱ سپتامبر سال ۱۸۹۸ یک کودتا را ترتیب داد و گوانگشوی جوان اصلاحاندیش را وادار به گوشهگیری کرد. سیشی بهعنوان نایبالسلطنه حکومت را در دست گرفت. اصلاح صدروزه با فسخ احکام صادرهی جدید و اعدام شش نفر از سردستههای هواداران اصلاحات به پایان رسید.
[۲] انقلاب شینهای (یا انقلاب هسینهای) برگرفته از نام سال چینی شینهای (۱۹۱۱)، براندازی (۱۰ اکتبر ۱۹۱۱ تا ۱۲ فوریه ۱۹۱۲) سلسلهی حاکم چینگ (Qing) و تأسیس جمهوری چین بود.
[۳] جنبش چهارم ماه می اولین جنبش همگانی در تاریخ نوین چین بود که در ۴ میماه ۱۹۱۹ آغاز شد.
[۴] از http://eserver.org/marx/1848-communist.manifesto/cm4.txt
[۵] نامهی مائو زدانگ به همسرش جیانگ چینگ (Jiang Qing) (1966)
1 دیدگاه دربارهٔ «فصل ۱- حزب کمونیست چیست؟»
جالبه…
من فکر میکردم این کمونیسم شرش فقط دامن مردم پولدار را گرفته
دیدگاهها بسته شدهاند.