کنراد بلک، نویسنده پیش کسوت کانادایی
طبیعتاً مناقشات زیادی بر سر رویکرد دونالد ترامپ در حوزه سیاست خارجی وجود داشته است. همه به راحتی فراموش کردهاند که تا قبل از روی کار آمدن دوباره او بهعنوان رئیسجمهور ایالات متحده، کسی بهطور جدی درباره صلح اوکراین صحبت نمیکرد. روند بازگشت گروگانهای غزه نیز از آن زمان تاکنون سرعت گرفته و خشونت به حداقل رسیده، اگرچه اسرائیل- طبق توافق- بهطور کامل از غزه عقبنشینی نکرده است.
ترامپ بهصراحت اعلام کرده که ایرانِ هستهای را تحمل نخواهد کرد و ضمن ابراز تمایل برای مذاکره و اطمینان از اینکه ایران چنین اقدامی نخواهد کرد، تصریح کرده که آمادگی دارد تا با مداخله نظامی جلوی این کشور را بگیرد. بهرغم اظهارات تند خامنهای در روز ۸ مارس مبنی بر عدم مذاکره مستقیم با ایالات متحده، جمهوری اسلامی تردید ندارد که ترامپ به وعده خود عمل میکند و اگر هم بخواهد که با واسطه مذاکره کند، تغییری در فرجام کار رخ نمیدهد و حکومت ایران از شر این بیآبرویی رها نخواهد شد.
در مورد اوکراین تنها سه روز طول کشید تا زلنسکی، پس از آن گفتوگوی ناگوار در کاخ سفید، بگوید که دوست داشت قرارداد مواد معدنی را امضا کند؛ قراردادی که امضای آن کییف، مونیخ و واشینگتن را مشغولِ خود کرده است. با توجه به اینکه عضویت در ناتو مستلزم موافقت همه کشورهای عضو است و عضویت اوکراین با مخالفت شماری از کشورهای اروپایی از جمله آلمان و مجارستان روبهرو شده، ترامپ با بیان اینکه عضویت اوکراین در ناتو باید تا یک مدت نامعلوم به تعویق بیافتد، سختگیری زیادی در رابطه با اوکراین نداشته است.
در عینحال، ترامپ با اعمال سختگیری بیشتر در قبال تحریمهای روسیه که در دولت قبلی سست و ناکارآمد بودند، روندی را آغاز کرده تا پوتین را پای میز مذاکره بکشاند. ترامپ تنها کسی است که میتواند با هردو طرف به توافق برسد. اوکراین بدون کمک آمریکا نمیتواند به جنگیدن ادامه دهد و اگر آمریکا تسلیحاتی را در اختیار اوکراین بگذارد که مردم روسیه را مثل مردم اوکراین- به واسطه تجاوز طولانی و بیحساب و کتاب روسیه به این کشور- با ویرانیِ جنگ آشنا کند، این امکان وجود دارد که مناقشه بهسرعت به نقطهای برسد که روسیه دیگر قادر به تحمل تبعات آن نباشد.
تا جایی که میتوان از اظهارنظرهای عمومی ترامپ و دیگران استنباط کرد، روسیه اکثر فتوحات خود را در اوکراین حفظ خواهد کرد، اما مشروعیت و حاکمیت اوکراین را در مرزهای جدید خود به رسمیت خواهد شناخت. نیروهای حافظ صلح ناتو از جمله از فرانسه و بریتانیا در اوکراین حضور دائمی خواهند داشت و اگر حملهای به ایندو کشور صورت بگیرد، فرانسه و بریتانیا- دو قدرت هستهای و متحد نزدیک آمریکا، که رهبرانشان نیز دو هفته پیش در واشینگتن بر این موضوع تأکید کردند- میتوانند به ماده ۵ توافق ناتو عمل کرده و از آمریکا درخواست کمک نظامی مستقیم کنند.
براساس قرارداد راهبردی مواد معدنی، آمریکا نیروهای پرشمار و متخصص خود را در اوکراین مستقر خواهد کرد. چنانکه ترامپ در سخنان تند ماه گذشته خود در اتاق بیضی گفت، این اقدام بهتنهایی متضمن امنیت اوکراین خواهد بود.
چنین توافقی مستلزم به رسمیت شناختن مشروعیت اوکراین بهعنوان یک کشور مستقل است، نه ارائه همان ضمانتهای نخنما و منسوخ امنیتی که در سال ۱۹۹۴ باعث شد اوکراین، بلاروس و قزاقستان به شکل داوطلبانه از سلاحهای هستهای خود- که آنها را از اتحاد جماهیر شوروی به ارث برده بودند- دست بکشند. از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱، دولت روسیه از روی عمد در به رسمیت شناختن حاکمیت ۱۴ جمهوری سابق اتحاد جماهیر شوروی مبهم و دوپهلو عمل کرده است.
کرملین همچنان نفوذ گستردهای در بعضی از جمهوریهای مسلمان آسیا دارد و عملاً به شکل مؤثر بلاروس را کنترل میکند. روسیه دو استان را با توسل به زور از گرجستان گرفته و عملاً از عضویت این کشور در ناتو جلوگیری کرده است. مولداوی جزو مناطق مناقشهبرانگیز سیاسی است که متناوباً به دنبال اتحاد با رومانی بوده است. پوتین همچنان در پی ارعاب لتونی، لیتوانی و استونی است. اقلیت روسی قابلتوجهی در لتونی و استونی سکونت دارند، اما با توجه به اینکه هرسه کشور عضو ناتو هستند و نیروهای ناتو در آنها استقرار یافتهاند، شرایط بسیار پیچیدهتر است.
ما به راحتی این قضیه را فراموش میکنیم، زیرا مدتها است که روسیه را از روی عادت بهعنوان یکی از قدرتهای بزرگ جهان در نظر میگیریم که تولید ناخالص داخلی آن کمتر از حتی کانادا است. روسیه جزو تولیدکنندگان خبره تسلیحات پیشرفته است- اگرچه به پای آمریکا نمیرسد- اما کشور ضعیفی است که با اعتیاد به الکل دستوپنجه نرم میکند و تلاش آن برای خنثی کردن پیروزی غرب در جنگ سرد با الحاق دوباره اوکراین به ناکامی مفتضحانهای منجر شده است. روسیه بالغ بر ۷۵۰ هزار تلفات داشته و کار پوتین به جایی رسیده که از جمهوری اسلامی و مزدوران کره شمالی اسلحه میگیرد. این مسئله و همچنین رویگردانی ارتش مزدور واگنر در سال ۲۰۲۳ و حرکت آنها به سمت مسکو- که با حمایت مردم همراه بود- روسیه را صرفنظر از زرادخانه هستهای این کشور بهعنوان یک قدرت نظامیِ نهچندان کارآمد به تصویر کشیده است.
جدا از سرافکندگی نیروهای مسلح روسیه، به نظر میرسد که تجاوزگری پوتین و بیحوصلگی ترامپ درنهایت اروپای غربی را بر آن داشت که توجه بیشتری به امور دفاعی خود نشان دهد. این مسئله را باید شکستی جدی برای کرملین دانست. ترامپ مطمئناً در مسیر درستی حرکت میکند و احتمالاً صلح مطلوبی در آینده نزدیک حاصل خواهد شد.
پیشبینی اینکه در خاورمیانه چه اتفاقی رخ خواهد داد، بیش از همیشه دشوار است. پیشنهاد ترامپ برای به دست گرفتن کنترل غزه و بازسازی منطقه، نظامیزدایی و انتقال بیشتر ساکنان آن میتواند منشأ راهحلی پایدار برای این معضل خاورمیانه باشد. مشکل اصلی زمانی پدید آمد که انگلیسیها- بهرغم آنکه کنترل منطقه به دست ترکیه بود- در سال ۱۹۱۷ وعده تشکیل سرزمین یهودی در فلسطین را دادند و گفتند که این امر حقوق اعراب را نقض نمیکند. همواره از راهحل دوکشوری صحبت شده است، اما توافق اسرائیل با کسانی که موجودیت این کشور را بهعنوان یک سرزمین یهودی به رسمیت نمیشناسند، به امری محال تبدیل شده است.
فلسطینیها میتوانستند طی ۲۰ سال گذشته کشور خودشان را داشته باشند، اما تصمیم گرفتند که روی راهحل تککشوری پافشاری کنند که بهموجب آن باید یهودیان را از منطقه بیرون بیاندازند، سرکوبشان کنند و یا جانشان را بگیرند.
در این بین، قدرتهای عربی علاقه چندانی به فلسطینیها ندارند و صرفاً برای منحرف کردن افکار مردمان عرب از حکمرانی نامطلوب خود به این قضیه دامن میزنند. اما ظهور جمهوری اسلامی بهعنوان یک ستیزهجویِ ضد کشورهای عربی، شرایط خوبی را برای صلح اعراب و اسرائیل مهیا کرده است. شاید بتوان با تشکیل یک کشور فلسطینی متشکل از غزه یا بخش محدودی از کرانه باختری و بخشهای فلسطینینشین اردن و لبنان به صلح دست پیدا کرد. دستکم تحرکاتی وجود دارد و توافق عربستان و اسرائیل نباید دور از دسترس باشد.
رویکرد ترامپ غیرمتعارف است، اما رئیسجمهور آمریکا نقش بسزایی در این موارد داشته است.
دیدگاه ارائهشده در این مقاله نقطه نظر نویسنده بوده و لزوماً منعکسکننده دیدگاه اپک تایمز نیست.
درباره نویسنده: کنراد بلک به مدت ۴۰ سال از برجستهترین سرمایهگذاران کانادا بوده و جزو پیشگامان انتشار روزنامه در جهان است. او مؤلف زندگینامه فرانکلین دی. روزولت و ریچارد نیکسون و اخیراً «دونالد جی. ترامپ: رئیسجمهوری که مثل هیچکس نیست» است که نسخه جدید آن به تازگی منتشر شده است. شما میتوانید کنراد بلک را به همراه بیل بنت و ویکتور دیویس هانسن در پادکست اسکالرز اند سنس دنبال کنید.