Search
Asset 2

چرا اروپا باید قدرت نظامی‌اش را در اوکراین افزایش دهد و دست آمریکا را برای آسیا-اقیانوسیه باز بگذارد

نشست وزرای دفاع کشورهای عضو اتحادیه اروپا درباره صلح اوکراین بدون نتیجه به پایان رسید.
(چپ به راست) یولیا سویردنکو، معاون نخست‌وزیر و وزیر اقتصاد اوکراین، و ژان نوئل بارو، اریک لومبارد، و لوران سن‌مارتین، از وزرای دولت فرانسه؛ پاریس، فرانسه، ۷ مارس ۲۰۲۵. (Bastien Ohier/Hans Lucas via AFP via Getty Images)

نویسنده: کارل شوستر

نشست وزرای دفاع کشورهای عضو اتحادیه اروپا درباره صلح اوکراین بدون نتیجه به پایان رسید.

رهبران بریتانیا و فرانسه امیدوار بودند که این نشست توانایی و تمایل اروپا برای اقدام در قبال اوکراین بدون نیاز به مداخله آمریکا را به رخ بکشد. متأسفانه همگی متوجه چیزی شدند که بسیاری از آمریکایی‌ها از مدت‌ها پیش نسبت به آن تردید داشتند؛ این‌که تعهدات رهبران اروپا و کاری که مایل به انجام آن هستند، زمین تا آسمان تفاوت دارد.

«ائتلاف مشتاقان» اوکراین از هم فروپاشیده، زیرا اعضای به اصطلاح مشتاق، بیشتر به دنبال مشارکت نمادین بودند و تمایلی به اقدام جدی نداشتند. آن‌ها خواهان این بودند که نیروهای خود را از خطر دور نگه‌دارند.

در تعهد سربازان بریتانیایی و فرانسوی برای ورود به مناطق خطرناک و صیانت از صلح تردیدی نیست، اما چنان‌که در افغانستان اتفاق افتاد، اکثر کشورهای اروپای غربی سطح فعالیت خود را به حضور افسران ستادی در مقر فرماندهی و محافظت از پادگان‌ها در مناطق کم‌خطر محدود می‌کنند.

قواعد درگیری آن‌ها حتی مانع از این می‌شد که پادگان‌ها را برای پشتیبانی از نیروهای ائتلاف- که تحت حمله قرار داشتند- ترک کنند. امتناع آن‌ها از کمک به دیگر نیروهای ناتو که تحت حمله قرار داشتند، باعث شد که بسیاری از سربازان آمریکایی بگویند که آیساف به‌جای عنوان رسمی خود- «نیروهای بین‌المللی کمک به امنیت افغانستان»- مخفف «آمریکایی‌ها را در حال جنگیدن دیدم» است.

حمایت آمریکا از ناتو زمانی به اوج خود رسید که اعضای پیمان به ماده ۵ منشور خود عمل کردند و برای مبارزه با القاعده و طالبان در افغانستان به آمریکا ملحق شدند. اما همه چیز به‌تدریج شروع به تغییر کرد، زیرا آمریکایی‌ها نیز به‌تدریج با قواعد درگیری محدودکننده یگان‌های عضو ناتو آشنا شدند.

همه دوست داشتند که افسران ستادی خود را به مقر آیساف اعزام کنند، اما وقتی نروژی‌ها عقب‌نشینی کردند، تنها انگلیسی‌ها، فرانسوی‌ها، کانادایی‌ها و هلندی‌ها مایل بودند که برای انجام عملیات جنگی وارد میدان شوند.

دیگران فعالیت‌های خود را به حفاظت از پادگان‌ها محدود کردند. قواعد درگیری مانع از این می‌شد که خارج از محدوده پایگاه خود مستقر شوند، حتی اگر نیروهای دیگر اعضای ناتو درخواست کمک یا پشتیبانی می‌کردند. حتی یکی از اعضای ناتو متهم شد که به نیروهای طالبان پول داده تا دست از سر سربازان بردارند.

فرانسوی‌ها با استقرار یکی از یگان‌های خود به‌جای سربازان یکی دیگر از اعضای ناتو در منطقه تحت سلطه طالبان بهای گزافی پرداختند. رهبران کانادا پس از سال‌ها جنگ و فداکاری به انتقاد از کشورهایی پرداختند که نتوانستند به وظایف خود عمل کنند و عملیات نظامی‌شان را به حداقل رساندند.

مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه، در صحبت از تشکیل یک نیروی دفاعی کارآمد اروپایی با رهبری فرانسه جدی است. از روزی که شارل دوگل نیروهای آمریکا و ناتو را در سال ۱۹۶۴ از کشور بیرون انداخت و فرانسه را از ترکیب نظامی ناتو خارج کرد، گرفتن جای آمریکا در امور امنیتی اروپا جزو اهداف سیاسی فرانسه بوده است.

با این‌حال، مکرون باید این واقعیت را بپذیرد که گرفتن جای آمریکا به منزله تقبل بار مالی و نظامی این پیمان است. همتایان اروپایی مکرون به دادن تعهدات ریاکارانه که هرگز قصد انجام آن‌ها را ندارند معروف هستند.

آیا او می‌تواند آن‌ها را مجاب کند که این الگوی ۳۰ ساله را کنار بگذارند و به تعهدات‌شان عمل کنند؟ اگرنه، نیروهای حافظ صلح اروپا در اوکراین-اگر اصلاً پابرجا بمانند- همانند نیروهای حافظ صلح در جنوب لبنان ناکارآمد خواهند بود.

خطراتی که آمریکا با آن‌ها روبه‌رو است، بیش از خطرات اوکراین است. آمریکا دیگر منابع و اراده سیاسی لازم را برای تقبل هزینه‌های دفاعی اروپا ندارد؛ آن هم در شرایطی که جمهوری خلق چین درحال گسترش و نوسازی نیروهای نظامی خود و دامن زدن به تجاوزات سرزمینی علیه متحدان و منافع غرب در منطقه هند-آرام است.

استدلالی که آمریکا برای کمک به اروپا داشت، سال‌ها پیش کنار گذاشته شد. بازیابی اروپا فراتر از ویرانی‌های جنگ جهانی دوم بوده است. درواقع، مجموع تولید ناخالص داخلی کشورهای عضو اتحادیه اروپا از آمریکا بیشتر است. با این‌حال، تنها کشورهای اروپایی شرقی بودجه و تعهدات دفاعی خود را افزایش داده‌اند. بسیاری دیگر قول داده‌اند که به این تعهد عمل می‌کنند، اما برای توجیه عدم پایبندی به تعهدات خود بهانه‌تراشی کرده‌اند. هدف آن‌ها همیشه به سال بعد مؤکول می‌شود.

اروپا باید بیشتر به امور دفاعی خود توجه کند. آمریکا با کشور دیگری (چین) به مشکل خورده است؛ در منطقه‌ای دور از اروپا که برای آمریکا منافع اقتصادی و سیاسی قابل‌ملاحظه‌ای به همراه دارد.

اروپا نمی‌تواند کمک چندانی به دفاع از آسیا-اقیانوسیه بکند. اما اگر اروپایی‌ها تعهد بیشتری به دفاع از سرزمین‌های خود داشته باشند، منابع آمریکا برای حفاظت از منافع این کشور در نقاط دوردست آزاد خواهد شد.

دیدگاه ارائه‌شده در این مقاله نقطه نظر نویسنده بوده و لزوماً منعکس‌کننده دیدگاه اپک تایمز نیست.

درباره نویسنده: کارل شوستر از اساتید گروه تاریخ، علوم انسانی و مطالعات بین‌المللی در کالج هنرهای آزاد در دانشگاه هاوایی پسیفیک است.

اخبار بیشتر

عضویت در خبرنامه اپک تایمز فارسی