Search
Asset 2

چگونه فالون گونگ در دهه ۱۹۹۰ گسترش یافت و چین را متحول کرد

۱۳ مه، روز جهانی فالون دافا است. روشی که در سال ۱۹۹۲ توسط آقای لی هنگجی در چین به عموم مردم معرفی شد.
(Minghui)

روز گذشته، ۱۳ مه، روز جهانی فالون دافا بود. در این مقاله نگاهی اجمالی به این تمرین خواهیم داشت که در سطح جهان گسترش یافته و زندگی ده‌ها میلیون نفر را متحول کرده است.

در خلأ معنویِ ناشی از حکمرانی طولانی کمونیست‌های خداناباور، باوری در سرزمین چین شکوفا شد تا این خلأ را پر کند. این باور در سال‌های بعدی الهام‌بخشِ ده‌ها میلیون نفر از دنبال‌کنندگان خود شد.

این باور در زمانی کوتاه دهان‌به‌دهان در اقصی نقاط کشور گسترش یافت و ظرف مدت یک دهه بالغ بر ۱۰۰ میلیون دنبال‌کننده پیدا کرد.

این ماجرا از یک کلاس درس ساده در یکی از شهرهای شمال شرقی چین آغاز شد.

آقای لی هُنگجی از شمال شرقی چین در روز ۱۳ مه ۱۹۹۲ در سالن اجتماعات دبیرستان به پشت تریبون رفت تا برای جمعیتی در حدود ۱۸۰ نفر سخنرانی کند. سالروز تولد ۴۱ سالگی‌اش بود؛ روزی که اکنون در سراسر جهان به‌عنوان روز جهانی فالون دافا شناخته می‌شود. به هرکدام از حضار کتابچه‌ای ۱۲ صفحه‌ای داده بود که عنوان «فالون گونگ» بر آن نقش بسته بود. این کتابچه شامل تصاویری ساده از تمرینات مراقبه بود. آقای لی هنگجی پس از این سخنرانی تا ۹ روز به نمایش آن حرکات با جزئیات دقیق پرداخت و سعی کرد که شکل صحیح تمرینات را به همه نشان دهد.

برخلاف بیشتر اساتید چی‌کونگ و مقامات بلندپایه وقت، آقای لی از روی کاغذ سخنرانی نمی‌کرد و فقط یک تکه کاغذ کوچک با چند یادداشت با خود داشت که گاهی در طول صحبت‌های طولانی خود به آن نگاه می‌کرد.

حضار عمدتاً از علاقه‌مندان قدیمی چی‌کونگ بودند که در کلاس‌های مختلف با اساتید گوناگون شرکت کرده بودند، اما آقای لی از نظر آن‌ها فرد متفاوتی بود. او به‌جای تمرکز بر انرژی‌درمانی، به زبان ساده از مفاهیم معنوی سخن می‌گفت و به سؤالاتی پاسخ می‌داد که خیلی‌ها سال‌ها در جست‌و‌جوی پاسخ‌شان بودند.

تعداد درخواست‌ها برای سخنرانی او خیلی زود سر به فلک کشید. آقای لی به مدت ۲ سال به سراسر کشور سفر کرد و برای بیش از ۶۰ هزار نفر ۵۶ همایش برگزار کرد. حضار حرف‌های او را دهان‌به‌دهان اشاعه دادند و چند سال بعد تقریباً ۱ نفر از هر ۱۳ نفر در کشورِ ۱.۳ میلیارد نفری چین مشغولِ انجام این تمرین بودند.

«چیزی که به دنبال آن بودم»

لیو یاچین، مسئول تسهیلات یک بانک دولتی، در ژوئیه ۱۹۹۴ در یکی از آخرین همایش‌های آقای لی حضور یافت. او برای حضور در این همایش ۷ ساعت از دالیان تا چانگچون در راه بود.

لیو در طول کلاس به‌قدری هیجان‌زده بود که وقتی چیزی گفته می‌شد که توجهش را جلب می‌کرد، به ران دوستش که کنارش نشسته بود مشت می‌زد.

او به اپک تایمز گفت: «حس می‌کردم این همان چیزی است که دنبالش بودم.»

لیو که در ۴۰ سالگی مادر شده بود، با مشکلات مختلفی در رابطه با سلامتی‌اش دست‌و‌پنجه نرم می‌کرد و خیلی زود خسته می‌شد. اما پس از سخنرانی روز سوم با دوستش تصمیم گرفت که از تراموا استفاده نکنند. آن‌ها نیم ساعت پیاده‌روی کردند تا به خانه‌شان برسند. لیو گفت از آن روز به بعد حس می‌کرد آدمِ دیگری شده است. دیگر خبری از خستگی مزمن نبود و مشکل کیسه صفرا و معده‌اش به‌طور کامل برطرف شده بود.

در سال ۱۹۹۸ از حدود ۴۴ هزار تمرین‌کننده فالون گونگ در نقاط مختلف چین نظرسنجی شد. ۹۵ تا ۹۹ درصد از پاسخ‌دهندگان گزارش دادند که بعد از انجام تمرینات با بهبود وضع سلامتی خود مواجه شدند. تمرین‌کنندگان گفتند که این باور علاوه بر سلامت جسمانی به آن‌ها کمک کرد که شخصیت خود را بازسازی کنند.

یک ماه پس از آن‌که لیو در همایش‌ها شرکت کرد، جین چنگ‌چوانِ ۲۰ ساله، به‌عنوان یک چینی کره‌ای‌تبار، به همراه حدود ۴ هزار نفر دیگر در همایشی در یانبیان در شرق چانگچون- محل زندگی بزرگ‌ترین جامعه کره‌ای‌تبارهای چین- حضور پیدا کرد.

تعالیم آقای لی که می‌گفت «ذهن و ماده یکی هستند» در ذهن جین نقش بستند. جین گفت: «اگر ذهن و ماده یکی باشند، منطقی است که دنیای درونیِ  افراد بر دنیای بیرونی‌شان اثر بگذارد.»

در تعالیم فالون گونگ که بر پایه حقیقت، نیک‌خواهی و بردباری بنا شده‌اند، بر خویشتن‌اندیشی و درون‌نگری تأکید شده است. براساس این تعالیم، نباید دستاوردهای مادی را جدی گرفت.

جین بعدها صاحب یک فروشگاه لوازم تحریر شد و با این رویکرد توانست اعتماد تأمین‌کننده‌اش را جلب کند.

او اجناس خود را از طریق یک عمده‌فروش تهیه می‌کرد که تا آن‌جا ۱ ساعت با قطار فاصله بود. روزی پس از بازگشت به خانه متوجه شد که مبلغ ۳۵۰ یوآن را از قلم انداخته که در آن زمان از حقوق ماهانه یک فرد معمولی در چین بیشتر بود. چینی‌ها هنوز با پول نقد کار می‌کردند. از این‌رو، فروشنده با توجه به حجم زیاد فروش روزانه خود از این موضوع بی‌خبر بود و به‌هیچ‌عنوان نیز نمی‌توانست کسری پرداختی‌ها را به جین نسبت دهد.

وقتی جین باقی‌مانده پول را در خرید بعدی خود پرداخت کرد، تأمین‌کننده شوکه شد. جین به خاطر آورد که صاحب عمده‌فروشی می‌گفت: «این روزها آدمی مثل شما پیدا نمی‌شود.»

از آن پس هربار که عمده‌فروش اجناس جدید می‌آورد، حواسش بود که جین زودتر از همه به آن‌ها دسترسی پیدا کند.

محبوبیت فزاینده

آقای لی با رفتارش به همه درس می‌داد. ده‌ها نفر از کسانی که در همایش‌های او شرکت کرده بودند، می‌گفتند او فرد مهربان و متواضعی است و شخصیتی کاریزماتیک دارد.

اویانگ یان، از پکن، در سال ۱۹۹۳ دختر ۶ ساله‌اش را به یکی از همایش‌های محلی لی برد. به خاطر داشت که وقتی آقای لی وارد سالن شد، دخترش با خوشحالی گفته بود که «این عمو را دوست دارد.»

دخترش به تشخیص پزشک بیش‌فعال بود و معمولاً در کلاس درس آرام و قرار نداشت، اما در طول سخنرانی آرام نشسته بود. مدتی گذشت و آن‌ها یک روز در شلوغیِ مترو به آقای لی و دختر کوچکش برخوردند. پیش از آن‌که اویانگ متوجه شود، دخترش با لبخند به سمت مردی که روی صحنه دیده بود دوید و کنارش نشست.

سخنرانی‌های آقای لی همیشه خیلی زود پر می‌شد. گاهی برگزارکنندگان مجبور می‌شدند از بخش‌های دیگر سالن استفاده کنند تا جوابگوی جمعیت باشند. در اکسپوی سلامتی ۱۰ روزه‌ای که در دسامبر ۱۹۹۳ در پکن برگزار شده بود، یکی از داوطلبان به نام می روی‌جینگ به اپک تایمز گفت که مردم دسته‌دسته به سمت غرفه فالون گونگ می‌رفتند.

آقای لی به‌رغم شهرت روزافزون از محبوبیت خود سوءاستفاده نمی‌کرد. هزینه ناچیزی بابت کل همایش‌ها می‌گرفت که حدوداً ۱۰ دلار یا کمتر بود و به کسانی که برای بار دوم شرکت می‌کردند، ۵۰ درصد تخفیف می‌داد. دریافتی او حتی کفافِ  هزینه برگزاری همایش‌ها را نمی‌داد. با این‌حال، بعضاً درآمد حاصل از همایش‌ها را به سازمان‌های خیریه و آسیب‌دیدگان بلایای طبیعی مانند سیل اهدا می‌کرد.

چیزی که حضار به خاطر می‌آوردند، این بود که آقای لی زندگی ساده‌ای داشت.

افراد زیادی که در جریان تورهای سخنرانی با آقای لی سفر می‌کردند، به خاطر داشتند که او فقط نودل می‌خورد. یکی از این افراد یی هائو نام داشت که یک پلیس بازنشسته بود. او گفت که معمولاً نودل را با ارزان‌ترین سوسیس‌ها می‌خوردند.

یی هائو به خاطر آورد که آقای لی لباس‌های خود را با دست می‌شست و آن‌ها را در طول شب در معرض هوا خشک می‌کرد. می، به‌عنوان یک دستیار داوطلب، به خاطر داشت که فرسودگی لباس‌ها و کفش‌های آقای لی کاملاً مشهود بود، اما نمی‌شد «ذره‌ای خاک» روی آن‌ها پیدا کرد.

به گفته می، آقای لی همیشه لبخندی مطبوع بر لب داشت. وقت‌شناس بود و بعضاً برای جبران زمان سفر از وعده‌های غذایی چشم‌پوشی می‌کرد. اگر از می چیزی می‌خواست، از او می‌پرسید: «آیا می‌توانی انجامش دهی؟ مشکلی نداری؟»

می گفت که از رفتار آقای لی یاد گرفت که صدای بلند و تند و تیز خود را کنترل کند و با لحن آرام‌تری با دیگران حرف بزند.

ژانگ ارپینگ، که در سفر آمریکا از آقای لی میزبانی کرد، یادآور شد که او فقط با یک کیف دستی کوچک برای برگزاری همایش به این کشور آمده بود. آقای لی از ژانگ درخواست نخ و سوزن کرده بود تا پارگی لباس‌هایش را بدوزد.

شروعی تازه

هان لیان‌شیانگ در روزی بهاری در سال ۱۹۹۳ افرادی را دید که در پارکِ کنار خانه‌اش نشسته و دست‌های خود را به‌مانند حالت مراقبه رو به بالا گرفته بودند.

بی‌آن‌که بداند ماجرا از چه قرار است، دست‌هایش را بالا برد و حرکات آن‌ها را تقلید کرد. ناگهان حس کرد دست‌هایش گرم شده‌اند. چند هفته بعد به همراه پسر نوجوانش، هو یانگ، در سالن ورزشی جیزه در دالیان بودند؛ همان جایی که جهان‌بینی لیو، مسئول تسهیلات بانک، متحول شده بود.

از روز دوم دیگر خبری از گفت‌وگوهای بی‌هدف بین حاضران نبود. هیچ‌کسی دیگری را برای نشستن روی یک صندلی بهتر هل نمی‌داد. حاضران وسایل ارزشمندی را که پیدا می‌کردند، به مسئولان تحویل می‌دانند تا فردا به صاحبش بازگردانده شود. هان و هو نیز بلیت‌های ردیف جلوی خود را به کسانی دادند که از راه دور آمده بودند.

هو گفت از این‌که در ایام جوانی با فالون گونگ آشنا شده خوشحال است.

او در ۱۵ سالگی مدام دعوا می‌کرد و با بچه‌هایی نشست و برخاست داشت که برای خریدن سیگار دزدی می‌کردند. هان مطمئن بود که اگر اوضاع به همان منوال پیش می‌رفت، پسرش درنهایت سر از زندان در می‌آورد.

هو گفت ارزش‌های نهفته در دلِ تمرینات به‌رغم سابقه رفتاری او خیلی زود در وجودش نهادینه شدند. خانواده‌اش از این تغییر شگفت‌زده بودند و از ادب و دقتِ نظری صحبت می‌کردند که پیش‌تر در او ندیده بودند. بی‌آن‌که کسی چیزی بگوید، کارهای خانه را انجام می‌داد، به همسایه‌ها سلام می‌کرد و وسایل سنگین آن‌ها را با خوش‌رویی تا طبقات بالا می‌برد.

او به اپک تایمز گفت: «انگار همه‌چیز از اول شروع شده بود.»

لیوی سلطه‌جو نیز از شکل‌گیری تغییرات مشابه در شخصیت خود خبر داد.

او پیش‌تر برای رسیدن به خواسته‌های خود داد و فریاد می‌کرد و نظرات مخالف را در خانه تحمل نمی‌کرد. بعد از آن‌که با فالون گونگ آشنا شد، هربار که عصبی می‌شد، همسرش به او یادآوری می‌کرد که به اصول «حقیقت، نیک‌خواهی و بردباری» پایبند بماند و او بلافاصله احساساتش را کنترل می‌کرد.

او به اپک تایمز گفت: «دیگر نمی‌توانم به دیگران دستور بدهم. باید به حرف دیگران هم گوش کنم.»

در کتاب «جوآن فالون» که مجموعه سخنرانی‌های آقای لی است و به کتابی پرفروش در چین تبدیل شده است، آقای لی از داشتن قلبی مملو از مهربانی می‌گوید که در مواجهه با تعارضات ناگهانی مانند سپر بلا عمل می‌کند.

جرج میائو در سال ۱۹۹۴ در سفر با قطار از گوانگژو در جنوب شرقی چین با چنین آزمایشی مواجه شد.

خواهرش در حضور خانواده و دوستان میائو به انتقاد از نحوه مدیریت کارخانه چاپ و بسته‌بندی او پرداخت. میائو که احساس شرمندگی می‌کرد، با لحنی تند پاسخ داد، اما کمی بعد خودش را کنترل کرد و فهمید که فارغ از شیوه بیان باید به محتوای حرف‌های خواهرش توجه می‌کرد. آن‌ها خیلی زود آشتی کردند.

میائو به اپک تایمز گفت: «عمل بازاندیشی اکنون به حدی عادی شده که به نفس کشیدن شباهت دارد. چیز متمایزی  نیست و به سبک زندگی‌ام تبدیل شده است.»

نقطه عطف

خبر این تمرین و مزایای آن به سرعت برق و باد پخش شد.

وانگ یوگوآنگ، از اهالی شمالی‌ترین شهر چین، هاربین، گفت که بیش از ۱۰۰ نفر از اعضای خانواده‌اش پس از او به تمرینات فالون گونگ روی آوردند.

در پارکی عمومی درحوالی خانه‌اش یک بلندگو قرار داد تا موسیقی تمرین فالون گونگ را پخش کند. در عرض یک ماه صدها نفر هر صبح به او ملحق می‌شدند و مراقبه می‌کردند. گروه او آن‌قدر بزرگ شد که اعضای آن به دو گروه تقسیم شدند.

اوضاع در نقاط دیگر هم به همین شکل بود.

در پایتخت چین صدها مکان برای تمرین فالون گونگ وجود داشت. به گفته اویانگ و می، اگر صبح‌های آخر هفته در پکن قدم می‌زدید، صدها نفر را می‌دیدید که در پارک‌ها و میدان‌های عمومی مشغولِ انجام تمرینات فالون گونگ هستند.

اویانگ گفت که در سراسر خیابان چانگ‌آن، که از معابر اصلی پکن بود، صحنه‌ای چنان دیدنی پدید می‌آمد که «هروقت اتوبوس‌ها از آن‌جا عبور می‌کردند، مسافران از پنجره‌ها به بیرون چشم می‌دوختند.»

مقامات حزب کمونیست چین در آغاز مردم را به انجام این تمرین تشویق می‌کردند. سفارت چین در فرانسه در سال ۱۹۹۵ از آقای لی دعوت کرد تا به پاریس برود و درباره این تمرین سخنرانی کند. او نخستین همایش ۷ روزه فالون گونگ را در فرانسه برگزار کرد.

رسانه دولتی دالیان دیلی در سال ۱۹۹۷ گزارشی درباره شن لیجیان، از تمرین‌کنندگان فالون گونگ، منتشر کرد. او بیش از ۷۰ سال سن داشت و با هزینه شخصی خود در یک روستای محلی در عرض یک سال چهار جاده احداث کرد. یانگ‌چنگ ایونینگ نیوز در نوامبر ۱۹۹۸ گزارشی مفصل از محل تمرین فالون گونگ منتشر کرد که ۵ هزار نفر در آن حضور داشتند. این روزنامه در صفحه اول خود تصاویری از یک کودک ۲ ساله و یک سالمند ۹۳ ساله را در حال تمرین منتشر کرد.

این گزارش مثبت که در سال ۱۹۹۸ منتشر شد، یکی از آخرین گزارشات این‌چنینی در چین بود.

مقامات بلندپایه حزب کمونیست با نگرانی به محبوبیت و نفوذ روزافزون فالون گونگ چشم می‌دوختند. جین، تمرین‌کننده کره‌ای‌تبار فالون گونگ، حرف‌های یک منبع دولتی درباره بازدید جیانگ زمین، رهبر وقت حزب کمونیست، از یک شهر سیل‌زده را به خاطر آورد. جیانگ در جریان این بازدید داوطلبانی را دید که سخت مشغول کار بودند. ابتدا تصور کرد که آن‌ها اعضای حزب کمونیست هستند، اما وقتی فهمید که آن‌ها جزو تمرین‌کنندگان فالون گونگ بودند، چهره‌اش درهم رفت. این ماجرا در کتاب «پلیدی افسارگسیخته: حکومت فاسد جیانگ زمین در چین» نیز آمده است. اپک تایمز این کتاب را در سال ۲۰۱۲ به زبان چینی منتشر کرد.

مأموران پلیس در آوریل سال ۱۹۹۹ در شهر بزرگ تیانجین در نزدیکی پکن ده‌ها نفر از تمرین‌کنندگان فالون گونگ را که خواستار حذف مقاله انتقادی یک مجله دولتی بودند، مورد ضرب‌وشتم قرار دادند و بازداشت کردند.

تمرین‌کنندگان فالون گونگ در تیانجین برای پیگیری پرونده بازداشتی‌ها به مقامات شهر مراجعه کردند. خبر بازداشت‌ها به دیگر تمرین‌کنندگان  فالون گونگ در سایر نقاط کشور رسید و آن‌ها نیز برای اعتراض به مسئولان محلی خود مراجعه کردند. اما همه با یک پاسخ مواجه شدند: برای بیان خواسته خود باید به پکن بروید.

ده‌هزار نفر از نقاط مختلف چین به پکن رفتند. این تجمع مسالمت‌آمیز که درحوالی مقر رهبری حزب کمونیست چین، ژونگ‌نان‌های، برگزار شد، به «اعتراضات ۲۵ آوریل» معروف است. بعد از آن‌که مقامات قولِ آزادی بازداشتی‌ها را دادند و گفتند که آن‌ها می‌توانند با آزادی کامل به تمرینات خود بپردازند، تمرین‌کنندگان متفرق شدند.

اما مقامات هرگز به قول خود عمل نکردند. جیانگ زمین سه ماه بعد کارزار سرکوب بی‌رحمانه تمرین‌کنندگان را کلید زد که تا امروز ادامه داشته است.

شهروندان طی ۲۶ سال گذشته تنها به دلیل پایبندی به باورشان، به زندان و اردوگاه‌های کار اجباری فرستاده شده‌اند و بسیاری از آن‌ها تحت شکنجه قرار گرفته و شماری از آن‌ها نیز جان خود را از دست داده‌اند.

می در زندان به بیماری گال مبتلا شد و زخم گوارشی گرفت و سه‌چهارم معده‌اش را بر اثر این آسیب‌ها از دست داد. او درنهایت توانست از چین فرار کند و اکنون در نیویورک زندگی می‌کند.

آقای لی از سال ۲۰۰۰ تاکنون چهار مرتبه نامزد دریافت جایزه صلح نوبل شده است. بیش از ۲۵ عضو پارلمان اروپا نیز او را شایسته دریافت جایزه ساخاروف دانستند. این جایزه به افرادی تعلق می‌گیرد که زندگی‌شان را وقف حقوق بشر و آزادی اندیشه کرده‌اند.

مقامات کشورهای مختلف جهان هر سال در روز ۱۳ مه برای گرامی‌داشت روز جهانی فالون دافا- سالگرد معرفی فالون گونگ- بیانیه می‌دهند. آن‌ها از این فرصت بهره می‌گیرند تا نقص ادامه‌دارِ حقوق اساسی پیروان این باور در چین را محکوم کنند.

پت رایان، نماینده دموکرات نیویورک، در ویدئویی که به مناسبت این روز در اختیار اپک تایمز گذاشت، گفت اکنون بهترین زمان ممکن است که خبر تصویب لایحه دوحزبی حفاظت از فالون گونگ را که خودش به مجلس برده بود اعلام کند. این لایحه با هدف «پاسخگو کردن حزب کمونیست چین بابت جرم فاحش برداشت اعضای بدن و دیگر مصادیق نقض حقوق بشر» تنظیم شده است.

او گفت: «شخصاً به تلاش برای تصویب این لایحه در سنا ادامه خواهم داد تا آقای رئیس‌جمهور آن را امضا کنند. من همیشه برای حفاظت از آزادی مذهبی مردم در حوزه انتخابی‌ام مبارزه خواهم کرد.»

در قطعنامه‌ای که در ماه ژانویه در سناى نیویورک به تصویب رسید، نمایندگان به این نکته اشاره کردند که فالون گونگ بیش از ۳ هزار جایزه دریافت کرده است.

در این قطعنامه آمده است: «فالون دافا برای چینی‌ها منبعی از قدرت در برابر ظلم و ستم است. میلیون‌ها نفر در سراسر جهان با فالون گونگ به سلامتی بهتر و آسایش بیشتر دست پیدا کرده‌اند.»

اخبار بیشتر

عضویت در خبرنامه اپک تایمز فارسی