کاربران ایرانی از دو روز پیش تاکنون صدها پست و ویدیو درباره شکستن قفل و بندهای بخشهایی از زندان صیدنایا در سوریه را منتشر کردهاند و با شهروندان سوریه همدلی نشان دادهاند.
پویا مظلومی، یکی از کاربران و زندانی سابق سیاسی در صفحه ایکس خود با انتشار تصویری از زندان صیدنایا نوشته است: «وقتی این عکس از زندان صیدنایا رو دیدم پرت شدم به مهر ۱۴۰۱. به اون ۳۵ روز اول تو بند ۲۴۱ اوین که همینجور خیاری ۱۱۰ نفر آدم تو فضای تنگی حبس بودیم. نه درکی از زمان داشتیم و نه از بیرون خبری داشتیم. چشمها بخاطر ندیدن فاصلهی دور آسیب میبینه، رودهها بخاطر عدم تحرک آسیب میبینه. من به شخصه ترجیح میدادم که به انفرادی برم، بلکه برای لحظاتی کمی سکوت و کمی فضای بیشتر برای خواب داشته باشم. نمیدونم تا چند صد توییت میتونم بنویسم و بگم که لحظه به لحظه اسارت چطور گذشت و همین الان حین نوشتن یهو غرق افکار میشم و برام ادامه دادن سخت میشه و لرزیدن دست شروع میشه.»
علی کریمی، یکی از چهرههای فوتبال ایران نیز در اینباره نوشته است: «فیلمهاى زندان صیدنایا رو دیدید!! واى به روزى که درِ زندانهاى ایران باز شود و پرده برافتد!!!!!!!»
بسیاری از کاربران پرسیدهاند که آیا روزی فرا خواهد رسید که بتوانند قفل درهای زندانهای اوین و دیگر زندانهای مخفی جمهوری اسلامی را باز کنند و زندانیان سیاسی را آزاد کنند.
«سلاخخانه انسانی»
آسوشتیدپرس در گزارش تازه خود گفته است که دهها هزار نفر بعد از سقوط دولت اسد از سراسر سوریه به زندان صیدنایا رفتند تا شاید بتوانند بستگانشان را در این زندان بیابند، اما بعد از دو یا سه روز تلاش، بسیاری از آنها ناامید شدند، چراکه اثری از زنده بودن بستگانشان در آنجا نیافتند.
این رسانه به نقل از یک سرباز سابق ارتش بازداشتشده در این زندان گزارش داده است که مسئولین زندان روزانه از طریق بلندگو، نام صدها نفر از زندانیان را صدا میزدند و آنها را برای اعدام فرامیخواندند.
براساس این گزارش، تخمین زده میشود که از سال ۲۰۱۱ حدود ۱۵۰هزار نفر در سوریه بازداشت یا ناپدید شدهاند، و از این تعداد دهها هزار نفر به صیدنایا منتقل شدند.
پیش از این عفو بینالملل در گزارشی زندان صیدنایا را «سلاخخانه انسانی» معرفی کرده بود. این نهاد حقوق بشری در سال ۲۰۱۷ اعلام کرد که به طور تخمینی دههزار تا بیستهزار نفر در آن زمان «از هر بخش جامعه» در این زندان، عملا برای «کشته شدن و نابودی» در نظر گرفته شده بودند.
داریوش معمار، خبرنگار نیز با انتشار ویدیویی نوشته است: «مردم کتابهایی در زندان صیدنایای سوریه پیدا کردهاند که اسامی ۲۹ هزار مخالف اعدامشده در این سیاهچاله وحشت در آن به ثبت رسیده است. مردم به دنبال نام نزدیکانشان در این کتابها میگردند، خاطره اعدامهای دهه شصت و کشتار زندانیان سیاسی در سال ۶۷ برایم زنده شد.»
ویکتوریا آزاد، فعال سیاسی نیز با اشاره به اعدام زندانیان در صیدنایا افزوده است: «این زندان که با شرکت مشاوره سپاه و برگرفته از تجربه زندان اوین در سال ۱۹۸۷ در دل کوه قاسیون ساخته شد، شاهدی بر رفتار خانواده اسد و جمهوری اسلامی با مردم سوریه است. جالب است که جمهوری اسلامی همیشه شعار میداد «در کنار ملت سوریه است.»
اسماعیل سلمانپور، فعال حقوق بشر نیز با اشاره به آزادی بند زنان در صیدنایا نوشته است: «داستانهای زندان صیدیانا به تنهایی برای شرمندگی تمام مدافعان بقای اسد (به هر بهانهای) در تمام این سالها کافی است. زنی که در ۱۹ سالگی بازداشتشده و حالا که در ۳۲ سالگی از زندان آزاد میشود، مادر کودکان زیادی است که پدرشان مشخص نیست.»
داوود رمضانی، دیگر کاربر ایرانی نیز معتقد است: «اینکه هنوز به هزاران زندانی طبقات زیرین زندان مخوف صیدنایا راه دسترسی نیست. برخی از زندانیان با بیش از ۴۰ سال حبس نمیدانند، موبایل چیست و حتی بشار اسد را نمیشناسند، باورکردنی نیست، اما باور نکردنیتر دههامیلیارد دلار ثروت ملی ماست که برای حفظ این جنایتکار قرون وسطایی هزینه شد.»
در تصاویر و ویدیوهایی که تاکنون از زندان صیدنایا منتشر شده، زندانیانی را نشان میدهد که بر اثر شکنجههای غیرانسانی دچار سوءتغذیه و فروپاشی روانی شدهاند. همچنین اتاقهایی که برای اعدام زندانیان و هزاران لباس و کفشهای باقیمانده از زندانیان اعدامی در آن به چشم میخورد. در یکی از ویدیوها، تعدادی از مردان میگویند در روزی که قرار بود آنها اعدام شوند، رژیم اسد سقوط کرد، درهای زندان به روی آنها گشوده شد و آنها توانستند به زندگی بازگردند.
گفته میشود که بسیاری از زندانیان در صیدنایا به دلیل مخالفتهای سیاسی یا برخی انتقادها از وضعیت سوریه برای سالها زندانی شده بودند و برخی بخشهای مخفی این زندان که هنوز زندانیان در آنجا حضور دارند، هنوز پیدا نشده است.