نوشته: علی رمضانیان
در روزهای اخیر، موضوع رابطه بین ایران و چین با حواشی مواجه شده و این سوال را مطرح کردهاست که ارزش و اعتبار هرکدام، برای دیگری چیست؟
برای پاسخ به این سوال، باید به نوع رابطه دو کشور توجه کرد. برای ایران، چین مهمترین وارد کننده کالاست و در ردیف نخست قرار دارد. اما سوال اصلی این است که ایران برای چین، دارای چه اهمیتی است؟ برای درک بهتر، ابتدا به نوع تعامل تجاری و ملموس بین ایران و چین میتوان پرداخت.
ایران به چین، نفت و فراوردههای نفتی، محصولات خام معدنی مانند سنگ آهن، سیمان، ماهی، زعفران، خشکبار و صیفیجات و سبزیجات خشک صادر میکند. ارزش این صادرات این مواد خام، در هشت ماهه منتهی به ۳۱ آگوست سال ۲۰۲۲ معادل چهار میلیارد و ۹۴۶ میلیون دلار بود.
در مقابل، در همین دوره، صادرات چین به ایران، معادل شش میلیارد و ۲۱۴ میلیون دلار بوده که نسبت به دوره مشابه در سال قبل حدود ۲۵ درصد رشد داشت. در واقع تراز تجاری بین ایران و چین مبلغ یک میلیارد و ۲۶۸ میلیون دلار به نفع چین بود. تفاوت دیگر در روابط بین ایران و چین، قطعات صنعتی و ماشین آلات، لوازم جانبی اتومبیل، تلفن همراه و قطعات و لوازم جانبی موبایل، کامپیوتر و لوازم جانبی کامپیوتر، مواد شیمیایی، قطعات ساختمانی، لوازم خانگی، قطعات و لوازم پلاستیکی، لوازم خیاطی، وسایل لوازم روشنایی، پیچ و مهره، پارچه و لباس و دیگر لوازم صنعتی ریز و درشت است. در واقع، چین از ایران مواد اولیه و کامودیتی وارد میکند، اما ایران از چین محصولات صنعتی وارد میکند که به دلیل بی رویه بودن واردات، صنایع ایران ویران شدهاند.
اما فارغ از این تعامل آشکار بین ایران و چین، باید به وارد دیگری نیز اشاره کرد که در اسناد گمرک، بانکها و غیره ثبت نمیشود. این تعامل محرمانه بین ایران و چین سبب حساسیتهای زیادی در بین ایرانیان شده است چرا که ظاهرا این تعامل یک طرفه بوده و چین در ایران دست به اقداماتی زده که حکومت ایران ترجیح میدهد در مورد آن صحبتی به میان نیاورد. در این مقاله قرار نیست از قراردادهای محرمانه ، راز گشایی کنیم، بلکه در صدد بررسی نفع این قراردادها برای هرکدام از طرفین هستیم.
داستان برای چین روشن است. چین برای در اختیار داشتن یک بازار مفت در حوزه نفت و انرژی و دیگر کامودیتیها تلاش میکند که با ایران تعامل کند.
اما مساله ایران کاملا متفاوت است. نگاه به شرق جمهوری اسلامی، سبب شده است تا اقتصاد ایران به چین و امنیت به روسیه وابسته شود. وابستگی اقتصادی ایران به چین به حدی شده است که در تمامی صنایع ایران شاهد حضور کالای بنجل و بیکیفیت چینی هستیم که در نهایت سبب نابودی بخش بزرگی از صنایع ایران شده است.
اما موضوع مهمتر، قراردادهای پنهان جمهوری اسلامی با چین است. محرمانگی قرادادها سبب شده است تا میزان وابستگی و مبالغ مورد مبادله مشخص نشود.
مهمترین قراردادی که سبب جنجال زیاد در ایران شد، معروف به قرارداد ۲۵ ساله است.
نیویورک تایمز در جولای ۲۰۲۰ فاش کرد که برنامه و قرارداد ۲۵ ساله همکاریهای مشترک ایران و چین یا به اختصار سند همکاری ایران و چین یک توافق سیاسی، استراتژیک و اقتصادی با جنبههای پنهان میان نظام جمهوری اسلامی ایران و جمهوری خلق چین برای سرمایهگذاری در صنعت نفت ایران، شرکت ملی صادرات گاز ایران، شرکت ملی صنایع پتروشیمی ایران، زیرساختهای ایران و همکاری نظامی، امنیتی، فرهنگی و قضایی است. ظاهرا نخستین بار این قرارداد توسط احمدی نژاد رییس جمهوری اسبق جمهوری اسلامی افشاگری شد که بعد از تارنمای پترولیوم اکونومیست از برخی از جزییات آن پرده برداشت.
عمق فاجعه به حدی بود که یک نماینده مجلس گفته بود که جزیره کیش به چین واگذار شده و دولت روحانی باید در مورد آن توضیح دهد. او تاکید کرده بود که «مذاکراتی از سوی دولت در حال انجام بود که جزیره کیش به مدت ۲۵ سال به چینیها واگذار شود.» صحبت از قرارداد ۴۰۰ میلیارد دلاری است که طی ۲۵ سال باید برآورده شود.
بخشهای غیرعلنی و امنیتی این قرارداد موجب نگرانی بسیاری از شهروندان ایرانی شده است. طهماسب مظاهری، رئیس کل اسبق بانک مرکزی در گفتوگو با اقتصادنیوز درباره این داراییها گفت: «ارز ما در اختیار دولت چین است. قرارداد داریم که بلوکه نیست، اما از بلوکه شدن بدتر است. پس گرفتن این پول به راحتی امکانپذیر نیست و باید یک سری کالا با کیفیت پایین و قیمت بالا از چین وارد کنیم.» او در همین مصاحبه به ضربه مهلکی اشاره میکند که محصولات چینی به تولید و صنایع داخلی ایران وارد میکنند.
اما مهمترین مساله ای که برای شهروندان ایرانی نگران گننده است ، نحوه تعامل چین با شرکای ضعیف است .معروف است که چین در قرارداد با کشورهای آفریقایی و آسیایی ، غارتگرانه رفتار کرده است.
سریلانکا، بنگلادش، کشورهای آفریقایی و ضعیف آسیایی زیادی در دام تلههای غارتگرانه چین افتادند. در بنگلادش شرکت بندرساز چینی برای متقاعد کردن وزیر بنگلادشی ۱۰۰ هزار دلار به وزیر ساختمان این کشور رشوه داده تا قرارداد منعقد شود. یک دوجین از کشورهای دنیا حداقل ۲۰ درصد تولید ناخالص خود را به چین بدهکار هستند. کشورهایی همچون جیبوتی، تونگا، مالدیو، جمهوری کنگو، قزاقستان، کامبوج، نیجر، لائوس، زامبیا، سومائو، وانوآتو و مغولستان از جمله این کشورها هستند. در دو دهه اخیر چین تبدیل به بزرگترین وامدهنده به کشورهای جهان شده است و در مجموع ۱۵۰۰ میلیارد دلار وام مستقیم و اعتبار در اختیار بیش از ۱۵۰ کشور جهان قرار داده است.
روابط ایران با چین در هفتههای اخیر با پیچیدگی خاصی مواجه شدهاست؛ تاجایی که بسیاری معتقدند که دیگر چین مانند گذشته تمایلی ندارد که با ایران تعامل کند. اوج این مساله، اظهار نظر چین در خصوص جزایر سه گانه ایران و هبه کردن آن به عربها شدت گرفته است.
در این رابطه، عباس اخوندی، وزیر راه و شهرسازی دولت روحانی در کانال تلگرامی خود در خصوص عهدشکنی چین در قراداد با ایران مواردی را مطرح کرد. عباس آخوندی در کانال تلگرامی خود نوشت: « پروژه برقی کردن راه آهن تهران-مشهد را با هدف سرعت ۲۰۰ کیلومتر در ساعت و با ظرفیت حدود ۴۰ میلیون مسافر در سال با مبلغی در حدود دو میلیارد دلار قطعی کردم. در سفری که آقای شی جین پینگ به تهران داشت، تنها قراردادی که امضا شد، همین یک قرارداد بود که خود او هم قبل از سفرش به تهران بر آن تاکید کرده بود که میخواهم این قرارداد در حضور من امضا شود. دقت کنید، قرار داد. نه یادداشت تفاهم. قرارداد یعنی همه مذاکرات در باره مسیر، مشخصات فنی، قیمت و جزئیات به نتجه رسیده و همه چیز قطعی شده و دو طرف متعهد به اجرای پروژه شده بودند.»
آخوندی در ادامه نوشت: «پس از آن ما میبایست ۱۵ درصد مبلغ پروژه را به صندوق پروژه تودیع کنیم. علیرغم تنگنای ارزی دولت، با هماهنگی مجلس شورای اسلامی، بلا فاصله این کار انجام شد و امروز که این مطلب را مینویسم، این مبلغ در صندوق پروژه موجود است. یعنی چیزی در حدود ۳۰۰ میلیون دلار. برای شروع فعالیت، طرف چینی میبایست یک ضمانتنامه پیشپرداخت به طرف ایرانی میداد تا قرارداد فعال گردد. ضمانتنامه پیشپرداخت کمترین ریسک را دارد. چون در برابر آن، طرف قرارداد کل مبلغ را برداشت میکند. از آن تاریخ تا کنون، هنوز چینیها این ضمانتنامه را در اختیار طرف ایرانی قرار ندادهاند و قراداد امضا شده متوقف است.»
عباس آخوندی مورد دیگری از بد عهدی چین در خصوص کریدور دریای عمان-بندر گوادر تا چین و کنار گذاشتن عمدی ایران خبر داد.
این مسائل نشان میدهد که چین در مواردی در ایران حضور دارد که اولا برای چین در مجامع بینالمللی موجب دردسر نشود و از طرف دیگر در حوزههای امنیتی و محرمانه حضور دارد تا سبب حساسیتهای بینالمللی علیه چین نشود.
پترولیوم اکونومیست که رسانهای تحلیلی در حوزه انرژی است نوشته بود که این سرمایهگذاری همراه با تخفیف در خرید نفت بود، در اجرای طرحهای توسعه به چین اولویت میداد و امکان حضور پنج هزار نیروی امنیتی چین در خاک ایران را فراهم میکرد.
این مساله سبب خشم بسیاری از ایرانیان شد و بسیاری این را تعبیر به قرارداد ترکمنچای کردهاند که بخشهایی از ایران از آن جدا و سیاستمداران ایرانی در این خیانت بیشترین نقش را داشتند. حضور سربازان چین در حتی به واکنش نمایندگان مجلس که اغلب افرد انتخاب حکومت هستند، مواجه شد. نکته مهم دیگر به نوشته این نشریه، اعطای تخفیف ۳۲ درصدی به چین بابت خرید نفت، گاز و محصولات پتروشیمی و حتی دوسال حق دیگرکرد در پرداخت است. در حقیقت اگر این قرارداد ۴۰۰ میلیارد دلار است که ۲۸۰ میلیارد آن به نفت و انرژی و محصولات پتروشیمی با تخفیف ۳۲ درصدی اختصاص دارد، پس قرارداد حوزه نفتی خود بالغ بر ۳۷۰ میلیارد دلار است که با تخفیف به رقم ۲۸۰ میلیارد دلار رسیده است و رقم قرارداد بسیار بیشتر از ۴۰۰ میلیارد دلار است.
فارغ از اهمیت این قرارداد چرا چین تا کنون اقدام خاصی در خصوص این قرارداد نکرده است؟ چرا به قول عباس آخوندی چین در اجرای تعهدات در قابل ایران، عهدشکنی کرده و ایران را تبدیل به کارت بازی کرده است؟ چرا در گفت و گو با کشورهای دیگر، اولین قربانی، ایران است. چه چیزی از جمهوری اسلامی یک کارت بازی ساخته است؟ چرا کشورهای دیگر منطقه این قابلی را برای چین نداشتند که تبدیل به کارت بازی بیارزشی برای چین شوند؟
حسین راغفر اقتصاددان نهادگرای ایرانی در خصوص رفتار چین با ایران معتقد است: « چین مثل بقیه کشورهای دیگر از تحریمهای ایران بیشترین نفع را کسب کرده است. در تمام تصمیمات ضدایرانی در کنار غرب ایستاده و چین مثل اروپا، روسیه، کره جنوبی، ترکیه و بسیاری دیگر از کشورها به این دلیل از برجام دفاع میکند که دهها میلیارد دلار منابع ما در این کشور به بهانه تحریم آمریکا بلوکه شده است و از نگهداری آنها از ما بهره هم دریافت میکنند و تنها بخشهایی از آنها را به صورت کالاهای مصرفی منتقل میکند و هنوز مبالغ قابلتوجهی نزد آنها بلوکه شده است و از آنها برای رونق اقتصادی خود استفاده میکند.»
از طرف دیگر حدود ۳۰ میلیارد دلار از پولهای جمهوری اسلامی در چین به دلیل تحریم مسدود مانده و چین اعلام کرده اگر ایران این دلارها را نیاز دارد ، از چین وام بگیرد و حتی یک سنت از دلارهای یاران را پس نمیدهد ، نکته عجیب این است که چرا تسهیلات ایران از چین مشمول تحریم نمیشود، اما آزاد کردن دلارهای مسدودی ایران مشمول تحریم میشود؟
در همین رابطه، مسعود دانشمند، فعال اقتصادی و عضو اسبق اتاق بازرگانی ایران چندی پیش گفته بود که چین ایران را یک مشتری ضعیف و بیمقدار میداند و هر وقت اراده کند با این مشتری نه چندان مهم قطع رابطه میکند.
او تسریح کرده بود: «خروج چین از کنسرسیوم فاز ۱۱ پارس جنوبی به حدی بود که فقط به نفع قطر شده و عدم برداشت ایران از این میدان مشترک به نفع کشور مقابل تمام شد. همچنین چین قرارداد میدان آزادگان شمالی را بدون هیچ علت و حتی توضیحی به ایران ترک کرد و ایران را دچار بحران در این حوزه کرد. دانشمند نکته دیگری نیز دارد. او می گوید: چین برای بازگشت دلارهای نفتی بلوکه شده ایران در چین، حتی پس از اتمام دوره تحریم قبلی، همراهی نکرد و اعلام کرد که آن را به یوان پرداخت میکند. حتی وقتی درخواست کردیم که یوآن را به دلار بازگردان، مطالبه ۱۵ درصد تفاوت قیمت کرده و از ایران خسارت دریافت کرد.»
با این وجود چرا ایران با چین قرارداد میبندد و حتی مخالفان ایرانی را محاکمه میکند تا جایی که مسئولین نشریه تجارت فردا را بخاطر انعکاس گزارشی در خصوص قراداد ۲۵ ساله احضار و تهدید کرد؟
پاسخ آن شاید ساده نباشد و در ایده لوژی جمهوری اسلامی، بیکفایتی سیاستمداران ایرانی و حتی فساد این افراد نهفته است، اما نکتهای که بسیار روشن است اینکه ایران، برای چین هیچ ارزشی جز یک کارت بازی نداشته و هیچ جایی در سیاست خارجی چین و حتی اقتصاد ۱۶ هزار تریلون دلاری چین نداشته و نخواهد داشت. چینی که خود از برخی از مشکلات رنج میبرد، چگونه میتواند با یدک کشیدن ایران به دنبال خود، با غرب گلاویز شود؟
نوشته: علی رمضانیان
نظرات بیان شده در این مقاله نظرات نویسنده است و لزوماً منعکس کننده نظرات اپک تایمز نیست.