نویسنده: پیتر منزیس، روزنامهنگار کهنهکار
اکنون که محدودیت آییننامهای مجلس کانادا که چندین هفته جلوی پیشرفت کارها را گرفته بود برداشته شده، کاناداییها باید منتظر باشند تا قانون برخورد با آزادی بیان در فضای مجازی در کانون توجه قرار بگیرد.
این یعنی افرادی که از اظهارات دیگران در شبکههای اجتماعی آزرده میشوند، به مجموعه ابزارهای جدیدی مجهز خواهند شد تا به وسیله آن افرادی را که معتقدند حرفهای دردسرساز میزنند، ساکت کنند. شرکتهای فناوری از جمله متا، تیکتاک، یوتیوب، تروث سوشال، ایکس و بلواسکای نیز درصورتیکه امکان انتشار مطالب دردسرساز را فراهم کنند، با جریمههای هنگفت کمیسیون امنیت دیجیتال جدید مواجه خواهند شد.
بدین ترتیب، شرکت متا بهرغم آنکه در حذف محتوا سختگیرانه عمل میکند، باید در حذف مطالب و تعلیق یا ممنوعیت کاربران- مانند کاری که حدود چهار سال پیش با دونالد ترامپ، رئیسجمهور آینده آمریکا، کردند- با دقت بیشتری عمل کند.
اگر این اقدام نسل جوان را از آسیب مصون نگهدارد، دستکم شاید بتوان کن نیت خوبی پشت آن است و بسیاری از کاناداییها از این بخش استقبال خواهند کرد. اما چنانکه اخیراً متوجه شدم، تعداد حامیان دولت در مجازات کسانی که مطالبشان از نظر دولت و دیگران مردود است، کم هم نیست.
پرونده آلیسون پیرسون، مقالهنویس دیلی تلگراف، را به عنوان نمونه در نظر بگیرید. پلیس از توئیت قدیمی او که یک سال پیش آن را منتشر کرده بود مطلع شد و در ۱۰ نوامبر به خانه او مراجعه کرد.
پست مورد نظر شامل تصویری از مردانی با پرچم پاکستان بود که پیرسون به اشتباه آنها را حامیان فلسطین معرفی کرده و «یهودستیز» خوانده بود. از آنجا که مأموران پلیس نیز به آنها ملحق شده بودند، پیرسون آنها را به دلیل جانبداری از حامیان فلسطین به باد انتقاد گرفته بود. وقتی پیرسون متوجه اشتباه خود شد، پست مورد نظر را حذف کرد.
با اینحال، این مسئله باعث نشد که پلیس محلی قضیه را پیگیری نکند. پلیس بریتانیا، که در رابطه با نظارت بر گفتار پنج سری قانون دارد، بعد از ارزیابی جرم بالقوه نفرتپراکنی- که اصطلاحی انتزاعی است- از پیگیری پرونده صرفنظر کرد.
برای آنکه شدت مجازات محکمههای انگلستان را به شما نشان دهم، ماجرای یک زن میانسال و بدون سوءپیشینه را برایتان تعریف میکنم. در ۲۹ جولای ۲۰۲۴، در حملهای با چاقو به یک کارگاه رقص و یوگا در ساوتپورت بریتانیا، سه دختر بچه کشته و ده نفر زخمی شدند. مهاجم ۱۷ ساله دستگیر و به اتهام قتل، تلاش برای قتل و جرایم تروریستی متهم شد.
زنی به نام جولی سوئینی به دلیل عصبانیت از حادثه ساوثپورت که به کشته شدن چند دختر کوچک منجر شد، در پستی در فیسبوک خواستار آن شده بود که مسجد محلی به همراه تمام افرادی که در آن هستند منفجر شود و به همین دلیل به ۱۸ ماه زندان محکوم شد.
مطلبی که منتشر شد، از نظر دادگاه هولناک و غیرموجه بود. اما با اینکه متهم خیلی زود از اظهارات هولناک خود پشیمان شد و پست را حذف کرد، دادگاه در حکم او هیچ تخفیفی قائل نشد.
چیزی که بعداً توجهم را جلب کرد، واکنش برخی از کاربران بود که در بخش نظرات و در ایکس میگفتند که زیر سؤال بردن مجازات سنگین خانم سوئینی- که کسی هم به «توصیه» هولناک او عمل نکرده بود- نیز نفرتانگیز است.
پیش خودم گفتم در آن مقطع که یکی از رهبران سابق انجمن آزادیهای مدنی استان بریتیش کلمبیای کانادا، به دلیل عصبانیت از خبر کشف گورهای دستهجمعی در مدارس شبانهروزی، در توئیتر خواستار به آتش کشیدن کلیساها شده بود، این مردم کجا بودند. او از مجازات بیبهره نماند و پیش از استعفا از ریاست انجمن با موجی از انتقادات مواجه شد که با «نژادپرستی غیرموجه، زنستیزی و آزار و اذیتهای جسمی و روحی» همراه بودند.
درحالیکه مردم توصیه او را جدی گرفتند و کلیساها را به آتش کشیدند و همچنان به آتش میکشند، پلیس کانادا به خانه او مراجعه نکرد و فرد مذکور همچنان به کنشگری خود ادامه میدهد. شانس با او یار بود. او بابت ادبیات نسنجیده خود شغلش را از دست داد و با واکنش جامعه مدنی مواجه شد، اما همچنان آزاد است.
آزادی بیان ولنگارانه است. گاهی چهره زشتی دارد و بسختی میتوان آن را تاب آورد. افرادی که از آن سوءاستفاده میکنند، سزاوار سختگیری و تبعات شغلی هستند. هر حق و حقوقی مسئولیتها و تبعاتی به همراه دارد. اما اگر این اظهارنظر در انگلستان مطرح میشد، احتمالاً او را به زندان میانداختند.
مشخصاً بخشی از جامعه کانادا با ورود پلیس به حیطه اقدامات غیرمسئولانه و خشمگینانه موافق است. اگر اینطور نبود، دولت فدرال قانون آسیبهای فضای مجازی را تصویب نمیکرد. این قانون در حال حاضر به چند آییننامه مجزا تبدیل شده، اما دراصل برای حذف مطالب، اعطای اختیار به پلیس برای جلوگیری پیشدستانه از گفتار و اعطای اختیارات جدید به کمیسیون حقوق بشر فدرال برای جریمه خاطیان تا سقف ۲۰ هزار دلار طراحی شده بود.
آزادی بیان میتواند آسیبزا و بعضاً نفرتانگیز باشد. گفتار ابزار قدرتمندی است و به لحاظ تاریخی ثابت شده که میتواند مردم را در برابر یکدیگر قرار دهد.
از آزادی بیان در راه خیر و برای ساقط کردن شماری از دیکتاتورها نیز استفاده شده است. خیلیها از آزادی بیان برای القای زیبایی، ایمان و شجاعت بهره بردهاند. درباره وینستون چرچیل نیز گفته میشود که «زبان انگلیسی را بسیج کرد و آن را به میدان نبرد فرستاد.»
با همه معایب، نمیتوانم از این فکر خلاص شوم که افرادی که میخواهند آزادی بیان ما را در کانادا سرکوب کنند، خطرناکتر از افرادی هستند که از آن سوءاستفاده میکنند.
دیدگاه ارائهشده در این مقاله نقطه نظر نویسنده بوده و لزوماً منعکسکننده دیدگاه اپک تایمز نیست.
درباره نویسنده: پیتر منزیس از همکاران ارشد مؤسسه مکدونالد-لوریر، روزنامهنگاری صاحبعنوان و معاون سابق کمیسیون رادیو تلویزیون و مخابرات کانادا بوده است.