فایننشنال تایمز در گزارشی در خصوص پدیده فرار مغزها از ایران مینویسد تورم بالا، کاهش ارزش پول ملی و افول چشمانداز شغلی، موجب شده است جوانان ایرانی نسبت به آینده خود ناامید شوند.
تعداد دانشجویان ایرانی خارج از کشور در سال ۲۰۲۴ به بالاترین میزان خود رسیده است که این نشان دهنده موج بیسابقه مهاجرت است که باعث میشود به طور پیوسته سرمایه انسانی کشور به تحلیل رود.
با توجه به اینکه توسعه کشور به حفظ و پرورش استعدادها گره خورده است، این روند مهاجرت که منجر به از دست دادن نخبگان آموزشی و متخصصان ماهر میشود چالشی حیاتی را برای ایران ایجاد میکند.
فایننشال تایمز در گزارش خود میافزاید مشکلات و بحرانهای اقتصادی که به علت سالها تحریم تشدید شده است، چشمانداز مالی تیرهای ایجاد کرده است. ناامیدی اجتماعی و بیثباتی سیاسی، با تهدیدهای مستمر درگیریهای منطقهای ترکیب شده است و در مجموع همه این عوامل نه فقط دانشجویان، بلکه کارگران، کارآفرینان و دیگر اقشار را به دنبال فرصتهایی در خارج از کشور سوق داده است.
در حالی که مسعود پزشکیان، رئیس دولت جمهوری اسلامی میگوید که ۸۰ درصد دانشجویان به مهاجرت فکر میکنند، وزیر علوم نیز در واکنش به انکار برخی منابع حکومتی در بحران فرار مغزها اعتراف کرده است که ۲۵ درصد اساتید در چند سال گذشته مهاجرت کردهاند. این درحالی است که آمار نشان میدهد موج تمایل به مهاجرت از دانشجویان به دانشآموزان رسیده است.
در این میان مسئولین کشور صرفاً به ارائه آمار میپردازند و ابراز نگرانی میکنند، بیآنکه در عمل هیچ راهکار جدی و مشخصی برای کند کردن روند مهاجرتها اتخاذ شود.
مصطفی معین، رئیس انجمن ایرانی اخلاق در علوم و فناوری و رئیس همایش مهاجرت نخبگان علمی با ارائه آماری شوکهکننده گفت که فقط ۱۶ درصد از ایرانیها به مهاجرت فکر نمیکنند. به گفته معین، تمایل استادان به مهاجرت ۵۳ درصد، پزشکان و پرستاران ۴۵ درصد، و دانشجویان و دانشآموختگان ۴۰ درصد است.
به نظر میرسد بحران مهاجرت در بخش سلامت و درمان حتی شدیدتر است. به گفته حسینعلی شهریاری، رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس ایران، طی دو سال گذشته، حدود ۱۰ هزار پزشک برای دریافت گواهینامههای معتبر مورد نیاز برخی از کشورهای مقصد اقدام کردهاند.
علی سلحشور سرپرست اداره کل روابط عمومی میگوید در ۸ ماه نخست سال جاری، ۴ هزار و ۵۰۰ نفر دیگر از اعضای کادر درمان برای مهاجرت اقدام کردهاند. ۷ هزار پزشک، پرستار و عضو کادر درمان کشور نیز در سال ۱۴۰۲ برای مهاجرت اقدام کردهاند. به این معنا که ایران طی دو سال اخیر شاهد کوچ ۱۱ هزار و ۵۰۰ عضو کادر درمان بوده است.
به گفته علی سلحشور درآمد پایین، فشار کاری زیاد، عدم امنیت شغلی، کمبود امکانات و تجهیزات و عدم رضایت از شرایط کاری، معضلاتی محسوب میشوند که کادر درمان در ایران با آنها مواجه هستند و در مقابل، امنیت شغلی، درآمد بالاتر، احترام به نیروی انسانی و امکانات بهتر در کشورهای مقصد، عوامل اصلی هستند که انگیزه مهاجرت را در این گروه از جامعه تقویت میکنند. این مقام نظام سلامت و بهداشت کشور میگوید مهاجرت گسترده پزشکان، پرستاران و کادر درمان تهدید جدی برای کیفیت خدمات بهداشتی و درمانی کشور است.
در حالی که فارغ التحصیلان دانشگاه و متخصصان ماهر اساس و بنیان نوآوری و بهرهوری یک کشور را تشکیل میدهند، اما آمار نشان میدهد که منبع استعدادهای ایران با سرعت نگرانکنندهای در حال تخلیه است.
مقاصد انتخاب شده توسط ایرانیان تابعی از واقعیتهای مالی و نیز ژئوپلتیکی هستند. به طوری که ترکیه، به دلیل نزدیک بودن و ویزاهای قابل دسترس در حال حاضر بهترین انتخاب است و پس از آن کانادا به دلیل برنامههای بینالمللی فراگیرش در رتبه دوم قرار میگیرد. پس از آن آلمان و ایتالیا به دلیل بورسیهها و فرصتهای تحقیقاتی در رتبههای سوم و چهارم قرار دارند. پیش از آن برای چندین دهه، ایالات متحده مقصد برتر مهاجرت ایرانیان بود، به طوری که در زمان انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، پنجاه هزار دانشجوی ایرانی در آن کشور در حال تحصیل بودند که این روند به دلیل تشدید محدودیتهای ویزا و روابط تیره سیاسی دو کشور رو به کاهش گذاشت.
روند مهاجرتها پس از وقایع سال ۱۴۰۱ موسوم به انقلاب مهسا و برخوردهای قهری و امنیتی با اساتید و دانشجویان حتی شدت بیشتری گرفت. بسیاری از این دانشجویان اغلب به طور دائم در کشورهای میزبان مقیم میشوند، که منجر به از دست دادن تقریباً دائمی استعدادهای کشور میشود و نتیجه زیانبار آن کمبود متخصصان مهارت است که صنایع کلیدی را دچار مشکل کرده و نوآوری را متوقف و ظرفیت پیشرفت علمی و فناوری را تضعیف میکند.
هجوم پناهجویان افغان از زمان بازگشت طالبان در سال ۲۰۲۱ موضوع خروج ایرانیان را پیچیدهتر کرده است. همچنین برنامههای اخراج حدود دو میلیون کارگر افغان تا مارس ۲۰۲۵ و مهاجرت همزمان ایرانیان، تثبیت بازار کار و مدیریت چالشهای توسعه را دشوارتر میکند.
به نظر نمیرسد حکومت اراده سیاسی لازم برای معکوس کردن این روند را داشته باشد و در فرایند فرار مغزها هیچ نشانهای از کند شدن دیده نمیشود. این فقط یک تراژدی برای ایران نیست. بلکه جامعه جهانی باید این هشدار را دریافت کند که چگونه سیاست مماشات در مقابل یک حکومت سرکوبگر، آینده یک ملت را از بین ببرد.