به روایت برخی از اهالی ادبیات و هنر در ایران، حسین گلگلاب، شاعر «ای ایران» در یکی از روزهای پایانی مردادماه سال ۱۲۷۶ شمسی زاده شد و دوستداران او در دو روز گذشته، زادروز خالق اثر «ای ایران» را در شبکههای اجتماعی یادآوری کردهاند.
«ای ایران» یک دهه بعد از رسمی شدن نام ایران
شاید اگر او امروز زنده بود، خود را برای هشتادسالگی سرایش این اثر آماده میکرد، او این شعر را در زمانی سرود که شاهد اشغال ایران توسط متفقین در بحبوحه جنگ جهانی دوم بود. این سرود اولین بار بر روی کاغذ دستنویسی که به نظر میرسد به دستخط حسین گلگلاب باشد، نوشته شد؛ در حالیکه شاعر، تاریخ سرایش این شعر را مهرماه ۱۳۲۳ نوشته بود. بهعبارتی تاریخ خلق این اثر ماندگار یک دهه بعد از تغییر نام پرشیا به ایران صورت گرفت.
رضاشاه در دوره حکومتش نام «ایران» را جایگزین «پرشیا» کرد. پیش از این، کشوری با جغرافیای سیاسی به نام «ایران» در نقشههای بینالمللی وجود نداشت.
به روایت رسانههای داخلی ایران در ۲۷ مهرماه همان سال، سرود «ای ایران» با صدای استاد غلامحسین بنان و آهنگسازی استاد روحالله خالقی در دبستان نظامی در آواز دشتی، یکی از آوازهای موسیقایی قدیمی ایران اجرا شد. اجرای این سرود با استقبال وزارت فرهنگ و مقامات عالی ایران همراه بود و قرار شد که بعد از ضبط صدا، هر روز از رادیو تهران پخش شود.
از آن زمان تاکنون جامعه ایران در طول نسلهای متوالی با این سرود از میان فرازونشیبهای تاریخ ایران گذشتهاند.
میلاد کیایی، یکی از چهرههای موسیقایی ایران در مراسم بزرگداشت یاد حسین گلگلاب در فرهنگسرای آیینه اراک گفت: «پس از انقلاب این همه آهنگ ساخته شده که نام ایران در آن هست، اما هیچ کدام از این آهنگها، ای ایران و مرز پرگهر نشد…این سرود جایگاه خاصی در قلب و روح ما ایرانیها دارد؛ زیرا روزگاری که این آهنگ ساخته شد، بوی عشق و امید میداد.»
به گفته او «در طول تاریخ فرهنگسازان و فرهنگپروران میزبانان تاریخ بودند و در طول تاریخ همواره سیاستمداران و سیاستبازان مهمانان تاریخ بودند.»
بعد از انقلاب و در سال ۱۳۶۸، ناصر تقوایی فیلمی سینمایی به نام «ای ایران» ساخت که محتوای سیاسی داشت که به نحوی شعر «ای ایران» را به انقلاب ۵۷ پیوند زده و در متن شعر، کلمه «خون» را جایگزین «جان» کرده بود. این فیلم برخلاف انتظار او مورد توجه قرار نگرفت.
حسین گلگلاب، از دارالفنون تا دانشگاه تهران
حسین گلگلاب درباره زندگیاش نوشت: «تولدم در ۱۷ ربیعالاول ۱۳۱۴ قمری در تهران اتفاق افتاد، ولی در سجل احوالم که چند سال بعد گرفته شده ۱۲۷۴هجری شمسی نوشته شده که مقارن با ۱۳۱۲ قمری میشود، یعنی دو سال اضافه نوشتهاند.»
او فرزند مهدی مصورالملک از نقاشان و عکاسان برجسته دوره قاجار بود که به گفته هما گلگلاب، نقاشی مصورالملک هنوز هم در کاخ گلستان موجود است. حسین گلگلاب، عکاسی را از پدرش آموخت. به گفته هما گلگلاب، پدرش (حسین گلگلاب) در سال ۱۳۰۳ اولین عکس رنگی در ایران را گرفت و چاپ کرد. او بعد از اتمام تحصیلات متوسطه، در سال ۱۳۰۱ در مدرسه عالی حقوق تحصیل کرد و در سال ۱۳۰۷ مسئولیت تحقیقات علمی گیاهشناسی را برعهده گرفت.
هومن ظریف، روزنامهنگار در بخشی از مستند زندگی حسین گلگلاب به نقل از او در شرح احوالاتش آورده است: «پروگرام مدرسه متوسطه به تازگی تدوین شده بود، دیپلم متوسطه گرفتم، در آن موقع کار کم بود. در اداره مالیه چند ماهی به کار مشغول بودم. روزی مدیر دارالفنون مرا خواست و گفت یک محل معلمی در مدرسه داریم که ماهی ۴۰ تومان برای درس ریاضی میدهد، قبول کردم و به مدرسه دارالفنون رفتم.»
«در سال ۱۳۱۳ قانون تاسیس دانشگاه به تصویب رسید و قرار شد کسانی که در اسفند ۱۳۱۳ در مدارس عالی مشغول به تحصیل بودند، اگر درجه دکترا دارند، استاد شوند وگرنه جزوهای بنویسند که از هیاتی بگذرد و به آنها دکترا داده شود، من هم به اضافه ۵ نفر دیگر جزوهای تهیه کردم که از شورا گذشت و مرا با رتبه ده استادی در دانشگاه پذیرفتند و دارالمعلمین به ریاست دکتر صدیق در نگارستان دایر شد. در آنجا منتقل شدم و معاون دکتر صدیق شدم. دروس طبیعی بخصوص گیاهشناسی به من واگذار شد. در سال ۱۳۰۳ مرحوم کلنل علی وزیری، مدرسه عالی موسیقی را تاسیس کرد که من هم شبها به آنجا میرفتم و در موسیقی که قبلا آشنا بودم، آشناتر شدم.»
«در سال ۱۳۱۳ انجمنی به نام فرهنگستان زبان فارسی تاسیس شد که ۲۴ نفر عضو داشت و قرار شد که برای مطالعه در کارهای آن مرا به اروپا بفرستند. من صرفنظر کردم و ریاست دبیرخانه فرهنگستان را که در مدرسه سپهسالار بود به رایگان پذیرفتم و تا چهار سال در آن باقی بودم. پس از ۱۳۲۰ چند رئیس فرهنگستان عوض شد.»
معادلسازی فارسی برای رشته گیاهشناسی
او در زمانی که در فرهنگستان زبان فارسی، مسئول بود، معادلهای فارسی برای واژگان و اصطلاحاتی پیشنهاد کرد که تاکنون در علم گیاهشناسی مورد استفاده قرار میگیرد.
زندهیاد پرویز شهریاری، از چهرههای علمی ایران در اینباره در مستند زندگی حسین گلگلاب گفت که واژههایی مثل پرچم، گلبرگ، بازدانگان، نهان دانگان، کلاله، مادگی که در گیاهشناسی استفاده میشود، واژههایی است که استاد گلگلاب، معادلسازی فارسی کرد.
هما گلگلاب، در مستند زندگی پدرش با اشاره به تخصص او به عنوان یک گیاهشناس و استاد سابق دانشگاه تهران گفته است: «پَرِسیاوشان، گیاه مورد علاقه پدر بود، از بچگی یادم است که همیشه یک بوته پَرِسیاوشان روی میز پدر بود. به همین جهت ما و بخصوص من عادت کردم که همیشه یک گلدان پَرِسیاوشان در منزل داشته باشم. با دیدن این گیاه خاطرات پدرم و زندگیمان در نظرم میآید.»
براساس اسطورهشناسی، گیاهی که از خون سیاوش فرزند کیکاووس شاه از خاک رویید، پَرِسیاوشان نامیده شده است.
در کتاب فرهنگ اساطیر و اشارات داستانی آمده است که بیست و هشتمین از سی لحن موسیقی قدیمی باربد «کین سیاوش» نام دارد. سی لحن باربد، یکی از ترتیبهای اجرای آهنگها در موسیقی سنتی ایران بود.
براساس اطلاعات منابع دانشگاهی، آثار متعدد چاپی در قالب کتابها و مقالات از حسین گل گلاب در زمینههای گیاهشناسی، حیوانشناسی، جغرافیا دارد و همچنین با داشتن مهارت در نویسندگی و موسیقی، آثار متعدد در شعر، موسیقی، اپرا و تئاتر از خود به یادگار گذاشته است. علاوه بر شعر «ای ایران»، سرود «آذر آبادگان» او که به مناسبت اشغال آذربایجان توسط شوروی و «داعیه تجزیهطلبانه» حزب دموکرات خلق آذربایجان سروده بود، نیز به یکی از سرودهای ماندگار ایران تبدیل شده است.
حسین گلگلاب در سن ۸۶ سالگی مشغول تدوین فرهنگنامه و بیولوژی و گیاهان ایران بود، اما قبل از این که تدوین این فرهنگنامه را به پایان برساند، در ۲۲ اسفند ۱۳۶۳ شمسی درگذشت.