نویسنده: مریم نیکپور
قانون کلیدی در شطرنج وجود دارد که میگوید اگر مهره شاه را از دست دادی، باخت را باید بپذیری. بعد از چهار دهه، هنوز هم بسیاری از مردم ایران این پیام معروف سفیر وقت آمریکا به جیمی کارتر را به خاطر دارند که گفته بود: «کار شاه تمام است»
دو ماه بعد از این پیام، طبق اسناد از طبقهبندی خارج شده کاخ سفید، هنوز محمدرضا شاه پهلوی تصمیمی برای خروج از ایران نداشت، اما سفیر آمریکا به روشهای مختلف تلاش داشت تا وی را از ایران خارج کند. جلوی کودتای نظامی ژنرالان ارتش شاهنشاهی را بگیرد و زمام امور را به دست انقلابیون بسپارد.
شاید لازم بود که ویلیام سالیوان، سفیر وقت آمریکا در تهران در دوره بازنشستگیش، یک کتاب درباره ماموریت سقوط در ایران بنویسد، کاری که هرگز انجام نداد.
محمدرضا شاه پهلوی هر چند روابط بسیار گرمی با آمریکا در دوره ریچارد نیکسون رئیس جمهور آمریکا از حزب جمهوریخواه داشت، اما مدت کوتاهی بعد از به قدرت رسیدن کارتر از حزب دموکرات، ماه عسل روابط آمریکا و ایران به پایان رسید. کارتر تلاش بسیاری کرد تا مانع سرکوب انقلابیون توسط ارتش شود. استدلال دولت وی این بود که با سرکوب انقلابیون، حقوق بشر نقض خواهد شد و هزاران هزار نفر کشته میشوند.
بعد از کارتر، رئیسجمهورهای امریکا یکی بعد از دیگری از دو حزب جمهوریخواه و دموکرات به قدرت میرسیدند و در این مدت رئیسجمهورهای دموکرات، سیاست مدارا و گفتگو را با جمهوری اسلامی در پیش گرفتند، درحالیکه رئیسجمهورهای جمهوریخواه معتقدند بودند که آمریکا باید با قاطعیت و از شدت عمل برای پایبند کردن جمهوری اسلامی به قوانین بینالمللی و رعایت حقوق بشر استفاده کند.
مقاله حاضر تلاش دارد تا بررسی مقایسهای بین عملکرد دو رئیسجمهور دموکرات امریکا یعنی کارتر و بایدن در قبال ایران داشته باشد.
«او اجازه داد ایران، کشوری تروریستی شود»
لری الدر، نویسنده سیاهپوست و محافظهکار آمریکایی معتقد است: «کارتر بخاطر اینکه اجازه داد تا ایران به یک کشور تروریستی اسلامی تبدیل شود، باید به عنوان بدترین رئیسجمهور آمریکا شناخته شود … سیاستهای کارتر باعث تضعیف حکومت ایران در آن زمان (حکومت پهلوی) شد که از متحدان سرسخت آمریکا بود و همچنین موجب حمله شوروی به افغانستان شد و به ایجاد جنبش اسلامی کمونیستی که امروزه همه دنیا را تهدید میکند، کمک کرد.»
جیمی کارتر تصور میکرد که با کنار گذاشتن شاه به نفع انقلابیون، آمریکا چیزی برای از دست دادن ندارد و منافعش در ایران انقلابی نیز تامین خواهد شد. برخی از مقامات دولتش، او را مطمئن کرده بودند که نباید روی شاه اتکا کند و «شاه از دست رفته» است.
او در جلسهای با متحدان قدرتمند اروپاییش در کنفرانس گوادلوپ که قبل از به قدرت رسیدن انقلابیون در ایران برگزار شده بود، به متحدان آمریکا درباره نگرانیها از کنار رفتن شاه گفت: «جریانات ایران در جهت ثبات پیش میروند. یک ایران مستقل مترقی و دوست غرب که جریان نفت به غرب را تضمین میکند، به وجود خواهد آمد. پس باقی ماندن شاه در ایران به صلاح نیست.»
بعد از پیروزی انقلاب شعارهای «مرگ بر آمریکا» و گروگانگیری دیپلماتهای آمریکایی در تهران نشان داد که قرار نیست، دولت انقلابیون به رهبری روحانیان روابط دوستانهای با آمریکا داشته باشند.
کارتر که یکی از شعارهای دوره ریاستجمهوریش را دفاع از حقوق بشر خوانده بود. به گفته رضا تقیزاده، کارتر، رابرت هایزر ژنرال چهارستاره آمریکایی را به ایران فرستاد تا مانع از کودتای نظامی ارتش شاهنشاهی علیه انقلابیون شود و از ارتش خواست تا اعلام بیطرفی کند. روحاله خمینی در واکنش اعلام کرد که در صورت بیطرفی، انقلابیون با ارتشیها همچون برادرانشان رفتار خواهند کرد. اما چنین نشد و آن دسته از ژنرالان ارتش که از ایران خارج نشده بودند، به وسیله دادگاه انقلاب محاکمه و به حبس و اعدام محکوم شدند. در بین اعدامشدگان تعدادی از بلندپایهترین چهرههای نظامی بودند که اعلامیه بیطرفی ارتش را امضا کرده بودند.
«کشورش را به یک روانی پلید سپردیم»
فرح پهلوی کمی بعد، کارتر را متهم به استفاده ابزاری از حقوق بشر کرد و گفت: «اگر واقعا کارتر به دنبال حقوق بشر در ایران بود چطور شد، موقعی که شاه از ایران خارج شد، گویا ایران دیگر حقوق بشری نداشت. بعد از آن حتی یکبار از کارتر نشنیدیم که از حقوق بشر در ایران حرفی بزند. اکنون آن روزنامههای خارجی که قبلا مقالاتی درباره حقوق زنان، حقوق بشر و حقوق سیاسی ایرانیان مینوشتند و استادان دانشگاه و هنرپیشگان و غیره، کجا هستند؟ این یک علامت سوال بزرگ است که چرا امروز بعد از آنکه این همه فجایع به سر ملت ایران آمده است … کسی حرفی از حقوق بشر نمیزند.. اگر (شاه) ایران بود نه شوروی جرات میکرد به افغانستان حمله کند نه جنگ ایران و عراق و نه جنگ خلیج فارس بین عراق و کویت اتفاق میافتاد … از این جنگها نه کویت استفاده کرد؛ نه عراق، نه ایران و نه افغانستان هیچکدام فایدهای نبردند.»
کارتر با انتقاداتی از سوی رقیب جمهوریخواهش نیز روبرو شد و سرانجام نتوانست آرای لازم را برای دور دوم ریاستجمهوری به دست آورد.
رونالد ریگان در مناظره انتخاباتی در سپتامبر ۱۹۸۰ گفت: «من به رئیسجمهور کارتر انتقاد دارم از اینکه چرا رابطه ما را با متحد قدرتمند ما (محمدرضا شاه پهلوی) از بین بردید و (از ادعای شما) در مورد اینکه شاه آنقدر از مردم خودش دور شده بود یا مردمش میخواستند این اتفاق (سرنگونی نظام سلطنت) بیافتد، قانع نمیشوم… من فکر میکنم که این یک لکه ننگی برای ماست که اجازه دادیم سلطنت او سقوط کند. شاه هر آنچه که میتوانست برای مردمش انجام داد. خانههای ارزانقیمت ساخت و بین دهقانان، زمین توزیع کرد؛ اما ما کشورش را به یک فرد روانی پلید سپردیم کسی که هزاران هزار نفر از مردم ایران را میکشد و نامش را مجازات اعدام مینامد.»
«مردم سرکوب میشدند و بایدن به دنبال احیای برجام بود»
بعد از گذشت چهار دهه از آن دوره تاریخی، اکنون بار دیگر ایران نشانههای یک انقلاب دیگر را دارد، با این تفاوت که برخلاف انقلاب ۵۷، مطالبات معترضان متاثر از آرمانهای ایدئولوژیکی کمونیسم و اسلامیسم نیست، بلکه به دنبال تامین حقوق شهروندی و نیازهای اساسی زندگیشان هستند. سفرههای خالی شهروندان، آدمربایی و قتلهای حکومتی، تبدیل زندانها به کشتارگاه معترضان و دگراندیشان، فساد گسترده، از بین بردن اعتبار ارزشهای انسانی و به جای آن شی انگاری زنان با تحمیل حجاب اجباری، مردم را به خیابانها کشانده است.
هر چند صحنه سیاسی آمریکا مشابه چهار دهه گذشته، شاهد به قدرت رسیدن یک رئیسجمهور دیگر از حزب دموکرات بود، اما دموکراتها در زمینه سرکوب اعتراض و مساله نقض حقوق بشر ایرانیان واکنش جدی نشان ندادهاند و مساله نقض حقوق بشر و افزایش فشار به جمهوری اسلامی ایران از سوی جمهوریخواهان مطرح میشود.
دموکراتها در طول چهار دهه اخیر بارها تلاش کردهاند که با مذاکرات و دیپلماسی روابطشان را با جمهوری اسلامی بهبود ببخشند و به توافقهای هستهای و دیگر موضوعات بینالمللی برسند و با وجود اعتراضات گسترده مردمی و به آخر خط رسیدن جمهوری اسلامی، باز هم امیدوار به ادامه تعامل با این نظام است.
در اولین ماههای خیزشهای مردمی در اعتراض به قتل مهسا امینی در گشت ارشاد، رابرت مالی نماینده ویژه آمریکا در امور ایران به صراحت اعلام کرد که دولت بایدن به دنبال تغییر رژیم در ایران نیست. همچنین وزیر خارجه جمهوری اسلامی نیز به رسانهها گفت که دولت بایدن از مجاری دیپلماتیک با آنها تماس گرفته و گفته است که قصدی برای تغییر رژیم در ایران ندارد.
واضح است که دولت بایدن میدانست که موضعگیری آنها میتواند نقش تعیینکنندهای بر تصیمات دنیای غرب در مقابل اتفاقات ایران داشته باشد و همچنین ممکن است که بر خیزشهای مردمی در داخل ایران تاثیر منفی بگذارد اما خیزشهای مردمی در داخل و خارج از ایران تا ماهها بعد ادامه یافت.
مردم ایران در سال ۲۰۰۸ میلادی نیز در بحبوحه اعتراضات جنبش سبز که همزمان با ریاستجمهوری اوبامای دموکرات بود، نیز مشابه همین سیاست را تجربه کرده بودند.
دموکراتها یکبار دیگر نشان دادند که نمیخواهند به نفع مردم ایران، جمهوری اسلامی ایران را تحت فشار بگذارند.
بایدن از ابتدای به قدرت رسیدن به دنبال احیای توافق برجام بود که میراث رئیسجمهور اوباما، همحزبی بایدن بود. دونالد ترامپ رئیسجمهور پیشین آمریکا که از چهرههای برجسته حزب جمهوریخواه است. در دوره ریاستجمهوریش از این توافق خارج شده بود، با این استدلال که برجام، تحریمها را از سر راه جمهوری اسلامی برداشت و «به ایران اجازه داد غنیسازی اورانیوم را دنبال کند و به مرور زمان، به ساخت بمب اتمی برسد.»
مایکل مککال، رئیس کمیته روابط خارجی کنگره آمریکا نیز در ماه گذشته با ارسال نامهای از عملکرد بایدن انتقاد کرد و نوشت: «گزارشها نشان میدهد دولت بایدن از ماه دسامبر و همزمان با سرکوب وحشیانه اعتراضات مردم ایران، با جمهوری اسلامی در حال مذاکرات غیرمستقیم (برای بازگرداندن برجام) بوده است.»
«کسانی که دموکراسی آمریکا را نابود میکنند»
سوال اینجاست که چرا دموکراتهای آمریکا تلاش کردند تا متحد قدرتمند این کشور یعنی محمدرضا شاه را وادار به ترک سلطنت کنند، ولی هرگز حاضر نشدند که به خواست بسیاری معترضان و اپوزیسیون برای تغییر رژیم در ایران رضایت دهند؟
روزنامه آمریکایی هیل در مقالهای با عنوان «چرا دموکراتها میخواهند حکومت مذهبی ایران را نجات دهند؟» مینویسد: «در دورهای که رژیم توتالیتر سرکوبگر ایران تحت فشار فزایندهای از درون قرار دارد و اعتراضات مردمی، این رژیم را به چالش میگیرد، دموکراتها با برنامههای کاهش تحریمها علیه جمهوری اسلامی ایران از راه میرسند.»
این روزنامه با اشاره به اینکه سیاست کاهش تحریمها و کمکها در دوره کرونا به بهبود وضع مردم در ایران کمکی نکرد. افزوده است: «پمپئو، وزیر خارجه دولت ترامپ فاش کرده بود که بیش از یک میلیارد یورو که برای مبارزه ایران با ویروس کرونا اختصاص داده شده بود، در ایران مفقود شد و تجهیزات حفاظت فردی اهدا شده به بیمارستانهای ایران، در بازارهای سیاه این کشور فروخته شد.»
هیل در ادامه با اشاره به اینکه بایدن قبل از ریاستجمهوریش نیز خواستار کمک مالی به ایران بود، آورده است که ایران، چند میلیارد دلاری را که در توافق مقدماتی برجام به دست آورد، برای تقویت حزباله و حمایت و تجهیز گروههای تروریستی مورد حمایتش در اطراف جهان هزینه کرد.
نویسنده روزنامه هیل در پاسخ به چرایی کمک دموکراتها به بقای حکومت دینی ایران، پاسخ واضحی ندارد و دلیل سیاست دموکراتهای آمریکا برای تساهل و مدارا با جمهوری اسلامی ایران را به حماقت، جهل و منحرف کردن اولویت های آمریکا مربوط میداند.
شاید بتوان پاسخ این سوالها را در صحبتهای دونالد ترامپ پیدا کرد. دونالد ترامپ در سخنرانیهای خود بارها به مشابهت عملکرد رفتاری دموکراتهای آمریکا با سیستمهای کمونیستی و سوسیالیستی اشاره کرده و دموکراتها را روی دیگر سکه کمونیسم و مارکسیسم در آمریکا میداند. کسانی که دموکراسی آمریکا را نابود خواهند کرد.
تعدادی از جمهوریخواهان نیز از جمله مارجری تیلور و ران دیسانتیس، نامزد جمهوریخواه رقیب ترامپ از نفوذ مارکسیسم و کمونیسم در سیستم قضایی و دیگر نهادهای آمریکا ابراز نگرانی کردهاند.
حزب دموکرات آمریکا و چهرههای برجسته این حزب، هرگز خود را کمونیست و مارکسیست یا طرفدار این ایدئولوژی نمیدانند، اما با نگاهی گذرا به عملکرد رئیسجمهورهای آمریکا از حزب دموکرات میتوان فهمید که هر بار با روی کار آمدن دموکراتها، سیاستهای کلی آمریکا متکی بر تساهل و مدارا با رژیمهای کمونیستی و شبهکمونیستی و اسلامی است و این سیاست به بقا و تقویت این رژیمها کمک کرده است. بخصوص اینکه در ماههای گذشته، شواهدی نیز از کمک رژیم کمونیستی چین به وسیله کانالهای غیررسمی به کمپین انتخاباتی جوبایدن نیز در رسانههای آمریکا منتشر شد.