نویسنده: آروین خوشنود
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی در سال ۱۹۹۱ میلادی شمار بسیاری از پژوهشگرانی که دربارهی مسائل امنیتی تحقیق میکردند اصرار داشتند که مشکلات زیستمحیطی ارتباط مستقیمی با امنیت ملی و بینالمللی دارد.
امروزه دیگر تردیدی در این مورد نیست و سازمان ملل متحد نیز در دستور کار ۲۰۳۰ برای توسعه پایدار، که جمهوری اسلامی ایران و دیگر اعضای این سازمان آن را در سال ۲۰۱۵ پذیزفتهاند، بر این مهم تاکید کرده است. با این وجود، حکومت اسلامی هرگز توجه لازم را به محیط زیست در ایران نداشته است.
ورشکستگی آب در ایران، یعنی شرایطی که مصرف آب بیشتر از منابع قابل بهره برداری آب است، هرسال سبب آزردگی و نگرانی بسیاری از ایرانیان شده است. این معضل بارزترین نمونهی ناکارآمدی حکومت اسلامی در موارد مربوط به حفظ محیط زیست است. در این زمینه هم سیاستهای تمامیتخواهی و استبدادی جمهوری اسلامی شکست خورده است و مردم ایران امروز از هر روز دیگر دچار فقر آبی بیشتری شدهاند.
وجود آب برای هرگونه زیستی حیاتی است و پایه هرگونه پیشرفت و توسعه است. تامین آب نه تنها برای رفع تشنگی، پخت خوراک، بهداشت و نظافت امری واجب است بلکه همچنین برای کشاورزی، دامداری و شیلات، یا به عبارت دیگر، امنیت غذایی کشور حائز اهمیت فراوان است. حتی صنایع و کارخانجات هم به آب نیازمندند و از آب برای تولید، پردازش، شستشو، رقیق کردن، خنک کردن و حمل و نقل یک محصول استفاده میکنند. بدین ترتیب کمبود آب یعنی تشنگی، گرسنگی، بیماری، بیکاری و فقر اقتصادی، و نبود آب یعنی مرگ و پایان زندگی.
در یک جمله، آب یعنی زندگی. به همین انگیزه سازمان ملل متحد در سال ۲۰۱۰ اعلام نمود که دسترسی به آب تمیز حقی همگانیست برای همه انسانهای جهان. اما هرآینه، همچون دیگر نکات مربوط به حقوق بشر، حق دسترسی به آب در ایران از سوی سران جمهوری اسلامی پایمال و اعتراضات مردم در این مورد به دست نیروهای سرکوبگر حکومتی قلع و قمع میشود. به یاد داریم که چگونه اعتراضات مردمی در خوزستان و اصفهان و دیگر استانهای ایران در سال ۲۰۲۱ به خاک و خون کشیده شد.
جرقهی این اعتراضات بحران آب بود ولی خیلی زود نوک پیکان خشم مردم تمامیت و کلیت حکومت اسلامی را مورد هدف قرار داد چرا که بر همگان آشکار بود که بانی این وضعیت بغرنج و دیگر دشواریهای ملت ایران سران حکومت اسلامی به رهبری علی خامنهای هستند. برای همین هم است که انقلاب ملی با شعار “زن، زندگی، آزادی” و “مرد، میهن، آبادی” آغاز شد و در ادامه راه ملت ایران میکوشند تا برای براندازی جمهوری اسلامی تا حصول نتیجه دست از پا ننشینند.
سران حکومت هیچ توجهی نه تنها به محیط زیست ایران نکردهاند، بلکه تا زمانیکه سودی برایشان نداشته باشد هیچ رویکردی به هیچ طریق در ایران ندارند. در زمان نیاز هم آماده هستند ایران و ایرانی را برای منافع خودشان قربانی کنند. اصابت موشکهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به هواپیمای مسافربری اکراینی در سال ۲۰۲۰ این موضوع را به خوبی اثبات میکند.
ساخت بیرویه و غیر اصولی سدهای آب، انتقال و توزیع نابجای آب، مدیران فاسد و بیکفایت، کشاورزی ناکارآمد، عدم شفافیت در نهادهای سیاستگذاری، ایجاد جو اختناق میان محققین، روزنامهنگاران و کنشگران محیط زیست، و دیگر مشکلات ریز و درشتی که حکومت اسلامی مرتکب آن شده، همه و همه سبب ورشکستگی آب در ایران گشته است. وضعیت آنقدر نابسامان است که حکومت حتی قادر به بهرهگیری از بارش باران هم نیست و در بسیاری از نقاط کشور بارندگی سریعا تبدیل به سیل میشود و جان و مال مردم را با خود به ورطه نابودی میکشاند. فقر، بیکاری، محرومیت، حاشیهنشینی و نابرابریهای دیگر که امروزه در ایران بیداد میکند و رو به رشد است، درد کمآبی یا بیآبی را تشدید میکند.
دریاچه ارومیه در حال مرگ است و نمک بهجا مانده از آن تندرستی مردم و کشاورزی آذربایجان را تهدید میکند. خشک شدن رودخانههای کارون و زاینده رود هم همچنین بر درد مردم، کشاورزان، دامداران و ماهیگیران این مناطق میافزاید. استانهای خوزستان، یزد، اصفهان، سیستان و بلوچستان، همدان، هرمزگان، چهارمحال و بختیاری، کرمان، بوشهر و فارس سالها است که دچار بحران آب شدهاند. به مرور زمان استانهای بیشتری به این فهرست میپیوندند و اگر این روند هرچه زودتر وارونه نشود شاهد مهاجرت داخلی گستردهای خواهیم بود.
با گذشت زمان بسیاری از شهروندان این استانها به مناطقی که آب بیشتری دارند کوچ خواهند کرد که این خود سبب تنشهای بسیاری خواهد شد، بهگونهای که امنیت ملی ایران به طور جدی به خطر خواهد افتاد. پژوهشهای علمی نشانگر این هستند که در چنین شرایطی حتی خطر درگیریهای مسلحانه میان شهروندان وجود دارد.
سران حکومت اسلامی از این چالشها چشم پوشیدهاند و وضع بحرانی آب را سالها است نتیجه خشکسالی و تغییرات اقلیمی معرفی کردند، اظهاراتی که نادرست است. ایران، به دلیل موقعیت جغرافیایی خود در طول تاریخ گریبانگیر اقلیم خشک و نیمه خشک بوده، و برای همین خشکسالی و عدم بارندگی پیشآمد جدیدی نیست. همگان با نیایش داریوش بزرگ، شاهنشاه هخامنشی، آشنا هستند که حدود ۲۵۰۰ سال پیش از اهورامزدا خواستار بود که ایران را از خشکسالی، دروغ و سپه دشمنان بهدور نگه دارد. بنابراین، خشکسالی، تغییرات اقلیمی و افزایش گرمایش زمین تنها بهانهای برای بیتوجه بودن جمهوری اسلامی به بحران آب در ایران است.
پنجاه سال پیش هم کشور ایران از گزند خشکسالی در امان نبود، اما، به دلیل داشتن حاکمیت ملی و رهبری فرهیخته، کوششهای بسیاری شد تا با اینگونه چالشها برخورد سریع و محکم شود. پیش از رویداد ناگوار ۱۳۵۷، در زمان پادشاهی محمد رضا شاه پهلوی، شخص شاهنشاه توجه ویژهای به معضل آب داشتهاند و هر بامداد از استانهای ایران گزارش وضیعت آب و هوایی میخواستهاند تا در صورت نیاز خودشان بر کارهای لازمه نظارت داشته باشند. در این مورد، دکتر اندرو اسکات کوپر، پژوهشگر نیوزیلندی، در کتاب خود بنام «سقوط بهشت»، که در سال ۲۰۱۶ چاپ شد، در صفحه ۲۰، مینویسد (ترجمه نویسنده این مقاله از زبان انگلیسی):
«او [محمد رضا شاه پهلوی] دقیقاً میدانست که در هر شهر و در هر استان چند میلیمتر باران باریده. میزان آب هر یک از سدها را میدانست. میدانست زیرا همهی آنها را خود او ساخته بود، بیست و یک سد تا به پایان حکومتش، و اغلب در فصلهای بارانی یا پس از بارش بسیار برف، دوست میداشت با جت سلطنتی در سراسر کشور پرواز کند تا سطح آب را از هوا بررسی کند.»
بیتردید بر اساس چنین آگاهیهایی است که مردم در ایران در جنبش ملی کنونی به خیابانها میروند و در کنار شعارهای «مرگ بر جمهوری اسلامی» و «مرگ بر خامنهای» فریاد «شاهنشاه روحت شاد» و «ایران که شاه ندارد، حساب کتاب ندارد» سر میدهند. پرواضح است که جوانان ایران میدانند که پادشاهی و بازگشت به آرمانهای مشروطه تنها راه نجات ایران از بحرانهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی است. آرمانهای مشروطه که بر پایه تفکّر ایرانگرایی بنا شده است، خواهان برپائی حاکمیت ملی و محافظت از تمامیت ارضی و منافع ملی ایران است. سفر تاریخی شهریار ایران، رضا شاه دوم، به اسرائیل در راستای همین آرمانها بوده است، با تمرکز ویژهای به همکاری با کشور اسرائیل برای رفع بحران آب در ایران در دوران پسا جمهوری اسلامی.
همکاری با اسرائیل بر سر آب ضروری است چون اسرائیل یکی از برجستهترین کشورها در زمینه تولید، بازیابی و مدیریت آب در جهان است و دستاوردهای آن در این زمینه چشمگیر است. نیمی از کشور اسرائیل کویر و جمیعت آن در ۷۵ سال گذشته، از زمان تاسیس اسرائیل در سال ۱۹۴۸، بیش از ده برابر بوده است. با این وجود، کشور اسرائیل، با همکاری میان دولت و صنعت، نه تنها توانست برای نیازهای کشور خود آب کافی فراهم کند، بلکه مازاد آن را هم به کشورهای همسایه صادر میکند.
بطور کلی دلایل موفقیت اسرائیل در تامین آب برای ملتش در دو رویکرد اصلی خلاصه میشود: کاهش دادن تقاضای (مصرف) آب و افزایش عرضه آب. در رویکرد نخست سامانهای مفید و کارآمدی برای قیمتگذاری درست آب بنا شده است، شهروندان را برای صرفهجویی در مصرف آب آموزش میدهند، از آبیاری قطرهای استفاده میکنند، برای انتقال آب از لولههایی به کار گرفته میشود که نشت آب را به حداقل میرساند، و آب مجازی از کشورهای دیگر واردات میشود. در رویکرد دوم از طریق کارخانههای آب شیرین کن (کارخانههای نمکزدایی) و از راه تصفیه و بازیافت فاضلاب عرضه آب را افزایش میدهند.
شایان ذکر است که هر دو رویکرد بر اساس برنامهریزیهای درازمدت و متمرکز بنا شده و از نهادهای گوناگون دولتی و مدنی برای نظارت و تنظیم عرضه و تقاضا یاری گرفته میشود.
ورشکستگی آب در ایران امنیت ملی سرزمین ما را به گونه جدی به چالش کشیده است. اگر این معضل بهزودی برطرف نشود، ایران بسوی خشونت و درگیریهای مسلحانه مابین ایرانیان سوق خواهد داده شد. این امر مهمی است که شهریار ایران، رضا پهلوی، به خوبی از اهمیت آن آگاه هستند و به همین سبب در سفر تاریخیشان به اسرائیل زمان بسیار صرف دیدار و گفتگو با کارشناسان و دانشمندان آب اسرائیلی کردند؛ زیرا اسرائیل در زمینه تولید، بازیابی و مدیریت آب جایگاه برجستهای در جهان دارد.
آروین خوشنود، پژوهشگر مسائل سیاسی و امنیتی خاورمیانه
نظرات بیان شده در این مقاله نظرات نویسنده است و لزوماً منعکس کننده نظرات اپک تایمز نیست.