نویسنده:مریم نیکپور
اکنون در بیستودوسالگی حملات یازده سپتامبر، ماهیت تهدیدات جهانی متفاوت از سال ۲۰۰۱ است، به نظر میرسد که دنیا با خطرهای بزرگتری روبرو باشد، که از آن جمله میتوان به افزایش دامنه فعالیتهای تروریستی، بالا رفتن سطح تهدیدات جهانی حزب کمونیست چین به عنوان یکی از قدرتهای بزرگ منطقهای و دستیابی دولتهای کمونیستی و شبهکمونیستی به سلاحهای هستهای اشاره کرد.
حملات یازده سپتامبر به مجموعه حملات انتحاری به اهدافی در سه شهر آمریکا گفته میشود که در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ به وقوع پیوست. نوزده نفر از اعضای وابسته به القاعده، چهار هواپیمای مسافربری در ایالات متحده را ربودند و دو هواپیما را به برجهای دوقلوی تجارت جهانی در نیویورک کوبیدند. هواپیمای سوم به پنتاگون اصابت کرد و چهارمی در پنسیلوانیا واژگون شد. قرار بود تروریستهای انتحاری با این هواپیما به کنگره آمریکا حمله کنند.
براساس آمارهای رسمی حدود سه هزار نفر در جریان این حملات کشته شدند.
مبارزه با تروریسم اسلامی بجای کمونیسم
زمانیکه حملات یازده سپتامبر به وقوع پیوست، یک دهه از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق به عنوان اردوگاه کمونیسم گذشته بود. نظم نوین جهانی به رهبری ایالات متحده شکل گرفته بود و جهان، دیگر بین دو قطب قدرت شرق و غرب تقسیم نمیشد.
در فصل پانزدهم کتاب «شبح کمونیسم در حال حکمرانی در جهان ما» آمده است که در دوره تاریخی یاد شده «تنها حزب کمونیست چین باقی ماند تا فشارهای شدید دنیای آزاد را به تنهایی متحمل شود. درست در زمانی که ایالات متحده و دنیای آزاد شروع به تمرکز بر محکومیت استبداد کمونیستی کردند، حملات ۱۱ سپتامبر رخ داد. اولویتها به شکل قابلتوجهی تغییر کرد و به جای تمرکز به کمونیسم، جنگ علیه تروریسم آغاز شد. این امر به چین فرصت داد تا بار دیگر به اشاعه کمونیسم بپردازد. تهدید تروریسم اسلامی رادیکال، ایالات متحده را مجبور کرد که از توجه به تهدیدات دائمی کمونیسم دست بکشد و مانع از مقابله دنیای آزاد با سوءاستفادههای بیمانند حزب کمونیست چین شود. درحالیکه دنیای غرب در خاورمیانه درگیر جنگ بود، یک سرمایه عظیم بین چین و ایالات متحده دست به دست شد که باعث گردید یک ابرقدرت کمونیست دیگر در حین سقوط اتحاد جماهیر شوروی سر بلند کند.»
بعد از حملات یازده سپتامبر، جورج دبلیو بوش رئیسجمهور جمهوریخواه آمریکا به مردم کشور خود قول داد تا تروریسم جهانی را نابود کند. او از طالبان خواست تا رهبران القاعده را به این کشور تحویل دهد، اما طالبان نپذیرفتند و همین باعث شد تا ایالات متحده امارت طالبان را در افغانستان سرنگون کند. سرنگونی امارت طالبان در عرض چند روز، نمایشی از اقتدار جهانی آمریکا بود. ویدیوهایی از افسران آمریکایی در رسانههای جهان منتشر شد که اهداف طالبان و القاعده را به سرعت در افغانستان نشانه میرفتند و هیچکدام از اعضای طالبان و القاعده راهی برای فرار از تیررس سربازان آمریکایی نداشتند، اقدامات نظامی آمریکا برای جهان پیام مهمی داشت، اینکه ایالات متحده اجازه نمیدهد که تهدیدات تروریستی در گوشه و کنار جهان به نظم نوین جهانی به رهبری آمریکا آسیبی وارد کند.
افغانستان میدان مبارزه با تروریسم
در سالهای بعد، دولت بوش هزاران نیروی نظامی آمریکا را برای تعقیب طالبان و القاعده به افغانستان اعزام کرد. در ماه می ۲۰۰۳، پنتاگون اعلام کرد که جنگ در افغانستان پایان یافته است. پس از آن تمرکز ایالات متحده و شرکای بینالمللی آن به سمت بازسازی افغانستان و استقرار یک سیستم سیاسی دموکراتیک به سبک غربی معطوف شد.
بسیاری از سختگیریهای طالبان علیه زنان از بین رفت و آنها توانستند به مکتب بروند و کار کنند، اما دولت افغانستان در سالهای بعد گرفتار فساد اداری شد و فساد نه تنها در این دولت از بین نرفت، بلکه مانند موریانهای شروع به گسترش و ظرفیتهای بازسازی را از درون تخریب کرد و طالبان شروع به تجدید حیات کردند.
در همان زمان، واشنگتن برای یافتن سلاحهای کشتار جمعی و سرنگونی دولت بعث عراق حمله کرد و همین باعث شد تا تمرکز منابع نظامی و توجهات ایالات متحده از افغانستان به سوی عراق تغییر کند.
باراک اوباما رئیسجمهور دموکرات آمریکا در سال ۲۰۰۹ به کاخ سفید راه یافت. او تصمیم گرفت تا در ضربالاجلی چند ساله جنگ در افغانستان را به پایان برساند. او سیاست افزایش نیروهای آمریکایی در افغانستان را در پیش گرفت.
سیانان گزارش داد که جو بایدن معاون اوباما با افزایش سربازان در افغانستان مخالف بود، اما اوباما در نهایت بنا به توصیه ژنرالهای آمریکایی تصمیم گرفت که دهها هزار نیروی بیشتر به افغانستان بفرستد. در همان زمان، او جدول زمانی خروج نیروها را تا سال ۲۰۱۱ اعلام کرد. در سال ۲۰۱۰ میلادی تعداد سربازان آمریکایی در افغانستان به صدهزار نفر میرسید. یکسال بعد کاخ سفید در می ۲۰۱۱ اعلام کرد که سربازان آمریکایی پس از کشف مخفیگاه بن لادن، وی را به قتل رساندهاند. بعد از این تاریخ، اوباما سیاست خروج تدریجی سربازان آمریکایی را در افغانستان در پیش گرفت.
اوباما پایان عملیات جنگی بزرگ را در ۳۱ دسامبر ۲۰۱۴ اعلام کرد و ایالات متحده به ماموریت آموزش و کمک به نیروهای امنیتی افغانستان روی آورد. کاهش بیشتر نیروها، ایالات متحده را در مسیر خروج کامل از زمان خروج اوباما قرار داد.
در این دوره برگزاری انتخابات ریاستجمهوری افغانستان که با صفهای طولانی رایدهندگان همراه بود، در رسانههای جهان انعکاس یافت. دهها هزار رایدهنده در کابل به نامزد موردنظرشان رای دادند و حتی در مناطق ناامن نیز رایدهندگان با وجود تهدید طالبان به پای صندوقهای رای رفتند و طالبان انگشتان رنگشده عدهای از رایدهندگان را قطع کردند. باراک اوباما حضور پر رنگ رایدهندگان افغانستان را نشانهای از دموکراسیخواهی مردم افغانستان و یکی از دستاوردهای آمریکا دانست، اما بعد از اینکه گزارشهای مستندی از تقلب در انتخابات ریاست جمهوری افغانستان منتشر شد. جان کری، وزیر خارجه آمریکا و زلمی خلیلزاد برای میانجیگری وارد عمل شدند. با وجود اینکه مستندات نشان میداد که عبدالله عبدالله نامزد پیروز انتخابات است، اما با تلاشهای جان کری، اشرف غنی نامزد مورد تایید تیم اوباما به عنوان رئیسجمهور معرفی شد. به این ترتیب، آخرین میخها بر تابوت دموکراسی در افغانستان کوبیده شد. در دورههای انتخاباتی سالهای بعد در افغانستان، تعداد رایدهندگان در افغانستان به طور چشمگیری کاهش یافت. مردم امیدواری به تشکیل حکومتی بر اساس رای مردمی را از دست دادند. در دوره ریاستجمهوری اوباما، گروه تروریستی «دولت اسلامی عراق و شام (داعش)» با ادعای تشکیل حکومت جهانی اسلام به حملاتی در چند کشور اسلامی دست زد و موفق شد که بخشهایی از سوریه و عراق را تحت کنترل درآورد. ابوبکر البغدادی خود را به عنوان خلیفه حکومت اسلامی عراق و شام نامید. آمریکا به ناچار وارد جنگی جدید با گروه نوظهور تروریستی شد.
همچنین در این دوره، اوباما اعلام کرد که خروج کامل نیروهای امریکایی از افغانستان امکانپذیر نیست و وضعیت امنیتی این کشور شکننده است و توافقنامه امنیتی کابل و واشنگتن را برای ادامه حضور نیروهای آمریکایی در افغانستان با اشرف غنی امضا کرد.
درحالیکه آمریکا در دوره باراک اوباما درگیر مبارزه با شورشیان طالبان و داعش بود. رژیم کمونیست چین بی سر و صدا تلاش میکرد تا توانمندیهای اقتصادی و نظامی خود را افزایش دهد. در دوره اوباما، آنها اولین طرح بلندپروازانه «کمربندوجاده» را راهاندازی کردند تا بتوانند استیلای اقتصادی و سیاسی را در چهار قاره جهان گسترش دهند.
بعد از اوباما، دونالد ترامپ، رئیسجمهور از حزب جمهوریخواه آمریکا اعلام کرد که داعش را نابود خواهد کرد و جنگ در افغانستان را به پایان خواهد رساند. با این حال ترامپ در اولین تصمیم مهم خود در مورد افغانستان، اختیارات نظامی را به پنتاگون واگذار کرد. همزمان او جنگ تجاری را با رژیم کمونیست چین آغاز کرد. براین اساس ترامپ ۳۴ میلیارد دلار تعرفه گمرکی بر واردات کالاهای چینی به آمریکا وضع و تعدادی از شرکتهای وابسته به حزب کمونیست چین که مشکوک به جاسوسی بودند، را تحریم کرد.
همچنین در این دوره، دولت او مذاکراتی را با رهبران طالبان آغاز کرد که در دو مرحله بین آمریکاییها و طالبان و بعد میان دولت پیشین افغانستان و طالبان در دوحه قطر برگزار شد.
او در آخرین سال ریاستجمهوری خود به مناسبت سالگرد یازده سپتامبر گفت: «در یک سال گذشته نیروهای آمریکایی ابوبکر البغدادی، قاتل وحشی و رهبر داعش و همچنین قاسم سلیمانی، بزرگترین تروریست جهان، قصاب ایرانی و عامل قتل هزاران نظامی آمریکایی را از بین بردند.» در دوره ریاستجمهوری ترامپ، داعش به شدت تضعیف شد.
دولت ترامپ در فوریه ۲۰۲۰ توافقنامهای با طالبان امضا کرد که خروج کامل آمریکا را در ازای تضمین طالبان برای کاهش خشونت و قطع روابط با گروههای تروریستی تعیین کرد. ترامپ میخواست با گرفتن تضمینهایی از طالبان تهدید بینالمللی تروریسم در افغانستان را به طور قابل توجهی کاهش دهد. همزمان او به دنبال این بود که تمرکز دولتش را بر تضعیف هر چه بیشتر قدرت رژیم چین به عنوان اردوگاه کمونیسم قرار دهد، اما این برنامهها با راهیابی بایدن، رقیب دموکرات وی به کاخ سفید تحقق نیافت.
بایدن در اولین تصمیماتش در کاخ سفید اعلام کرد که تمام نیروهای آمریکایی را از افغانستان خارج میکند.
بایدن در ابتدا از تیم امنیت ملی خود توصیههایی دریافت کرد، مبنی بر اینکه خروج تمام نیروهای آمریکایی از افغانستان میتواند منجر به فروپاشی دولت افغانستان و تسلط طالبان شود. منتقدان بایدن میگویند که او بر رسوایی ناشی از خروج پر هرج و مرج از افغانستان آگاه بود، اما تصور میکرد که این رسوایی به حساب تصمیم ترامپ برای خروج از افغانستان تمام خواهد شد.
صحنههای خروج پر هرج و مرج از فرودگاه کابل و تسلط طالبان بر این کشور، برای یک ابرقدرت جهانی که میلیاردها دلار هزینه کرد و هزاران نفر را در دوره حضور نظامی در افغانستان از دست داد، بسیار خفتبار بود.
ترامپ به شدت از بایدن بخاطر خروج پر هرج و مرج از افغانستان انتقاد کرد و گفت که بایدن قیدوشرطهای دولت وی برای طالبان را نادیده گرفته و خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان را برای طالبان بیقیدوشرط کرده است. بایدن در قدم بعدی پایان جنگ تجاری با چین را اعلام کرد. رژیم چین بعد از به قدرت رسیدن طالبان، از این رژیم حمایتهای سیاسی و اقتصادی کرد، هم زمان دولت بایدن بستههای کمک نقدی را به کابل میفرستاد. این پولها به دست طالبان میرسید.
سه تهدید جهانی
اکنون بعد از گذشت دو دهه از یازده سپتامبر، دنیا تغییرات مهمی را تجربه کرده است. رژیم کمونیستی چین بسیار قدرتمندتر از گذشته شده است و از تروریسم به هر شکل ممکنی که بتواند ماهیت تهدیدآمیز برای آمریکا و جهان آزاد داشته باشد، حمایت میکند. همچنین این رژیم به بقای رژیمهای شبه کمونیستی و چپگرا که در داخل کشور به سرکوب مردمشان میپردازند و در فراتر از مرزهای کشوری به فعالیتهای تروریستی دست میزنند، کمک میکند. از طرفی دستیابی حکومتهای حامی تروریسم به سلاحهای هستهای نیز مشکل بزرگی است که دولت آمریکا و کشورهای جهان با آن روبرو هستند.
آنتونیو گراسفو، تحلیلگر مسائل چین به اپکتایمز درباره تهدیدات امروز جهانی برای آمریکا میگوید که اکنون ایالات متحده باید سه تهدید را درنظر داشته باشد. یکی چین و روسیه، دوم افراطگرایی اسلامی و سوم تهدید جمهوری اسلامی ایران و کره شمالی است.
آندرس کور، تحلیلگر چین میگوید: «رژیمهای چین و روسیه مسلما رژیمهای تروریستی و از نظر اقتصادی بسیار قدرتمند هستند. آنها سلاحهای کشتارجمعی در اختیار دارند و اهداف گستردهای برای گسترش قلمرو خود دارند که میتواند منجر به هژمونی جهانی شود.»
گزارشهای تازه نشان میدهد که رژیم چین در ماههای اخیر با کاهش رشد اقتصادی مواجه بوده است. کارشناسان میگویند که رژیم چین در شرایط کاهش رشد اقتصادی خطرناکتر از هر زمان دیگری است، چون در این وضعیت رژیم چین تلاش خواهد کرد که به تهاجم ژئولیتیکی جهانی دست بزند تا توجهات عمومی را از بحرانهای داخلی خود منحرف کند و برای تداوم حکومت خود، ناسیونالیسم را به عنوان ابزار مشروعیت خود جایگزین رفاه و فراوانی کند.
رهبران ارشد گروه استراتژی بلندمدت که یک شرکت مشاوره دفاعی مستقر در واشنگتن است، تخمین زده است: «از سال ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۹ هزینههای نظامی چین سریعتر (دو برابر) از تولید ناخالص داخلی رسمی چین افزایش داشته است.»
آندرس کور میگوید که باید دسترسی روسیه و چین به تجارت جهانی قطع شود تا اقتصادشان نتواند رشد کند… و جلوی گسترش قدرت نظامی این دو حکومت گرفته شود.
نظرات بیان شده در این مقاله نظرات نویسنده است و لزوماً منعکس کننده نظرات اپک تایمز نیست.