Search
Asset 2

دیدگاه: برای زمانی که برق قطع ‌شود آماده هستید؟

من که زمانی مدافع سرسخت وسایل دیجیتال بودم، با مشاهده سرعتِ تغییر رویه بشر از فضای آنالوگ به کلاود یا ابر دچار تردید شدم. هک، قطعی، نقض داده‌ها و ناکامی‌های ادامه‌دار همگی گویا هستند.
کابل‌های برق هوایی از نیروگاه هسته‌ای دانجنس که در سراسر حومه کنت در انگلستان در ۲۶ مارس ۲۰۰۸کشیده شده است. (Gareth Fuller/PA Wire)

نوشته جفری ای. تاکر بنیانگذار و رئیس مؤسسه براون‌استون 

من که زمانی مدافع سرسخت وسایل دیجیتال بودم، با مشاهده سرعتِ تغییر رویه بشر از فضای آنالوگ به کلاود یا ابر دچار تردید شدم. هک، قطعی، نقض داده‌ها و ناکامی‌های ادامه‌دار همگی گویا هستند. اما شدت خطر بیش از این حرف‌هاست.

بسیاری از چیزهایی که این روزها از آن‌ها استفاده می‌کنیم، تحت آزمون استرس قرار نگرفته‌اند. متمرکز هستند و نقطه شکست دارند و بشدت آسیب‌پذیرند. همه چیز ممکن است در کسری از ثانیه متوقف شود و تضمینی برای احیای آن‌ها وجود ندارد.

چندی پیش در بازدید از یک خشکشویی کوچک زیرزمینی در منهتن دچار تحول شدم. مالک آن‌جا هنوز از یک چرخ خیاطی مدل سال ۱۹۴۸ استفاده می‌کرد. بعد به ماشین‌آلات دیگر تاجران محله دقت کردم. بسیاری از چرخ‌های خیاطی ۷۵ سال عمر دارند و هنوز مثل ساعت کار می‌کنند. خیاط من از وسایلی استفاده می‌کند که بیش از یک قرن قدمت دارند. اتفاق عجیبی نیست.

این چرخ‌ها با یک ژنراتور و یک منبع سوخت کار می‌کنند. هرکاری از آن‌ها برمی‌آید. به همین علت است که مردم خودروهای بنزینی قدیمی خود را بدون توجه به زرق‌و‌برق‌های امروزی نگه‌می‌دارند. این خودروها قابل اطمینان‌تر هستند و می‌توانید خرابی‌های آن‌ها را تعمیر کنید. بهتر است وسایل قدیمی‌تان را خوب نگه‌دارید تا این‌که سراغ چیزهای جدیدی بروید که دوام زیادی ندارند.

این روزها چیزهای بادوام زیادی تولید نمی‌شود. گوشی هوشمند و کامپیوتر می‌خریم و انتظار داریم که آن‌ها را طی چند سال آینده عوض کنیم. امکانِ تعمیر کاهش یافته است. این مسئله درباره لوازم خانگی هم صدق می‌کند: در عرض ۵ تا ۱۰ سال خراب می‌شوند. برای کار با بسیاری از آن‌ها به اپلیکیشن‌های دیجیتال نیاز داریم. قفل درب خانه، خودروها، سیستم اشتعال، لامپ‌ها و موارد دیگر با اتکا به مجموعه ابزارهایی عمل می‌کنند که مستلزم هماهنگی چیزهای مختلفی هستند.

چه می‌شود اگر همه چیز پوشالی باشد؟

دورانی را تصور کنید که همه چیز نه برای یک ساعت یا یک روز که برای هفته‌ها یا ماه‌ها قطع می‌شد. این دقیقاً همان چیزی است که مردم در نقاطی که بیشترین خسارت را از طوفان هلن دیدند تجربه کردند. گفتنی است که آژانس مدیریت اضطراری فدرال آمریکا عملکرد ضعیفی داشت، اما مهم‌تر از همه این بود که در موارد مختلف جلوی اقدامات بخش خصوصی را نیز گرفت.

ایلان ماسک مجبور شد در شبکه‌های اجتماعی از دولت خواهش کند تا به او اجازه دهد به مردم اینترنت رایگان بدهد، چرا که گزینه‌های دیگر در دسترس نبودند.

پول از بین رفت. کارت‌های اعتباری از کار افتادند. دستگاه‌های خودپرداز قطع شدند. ارتباطات متوقف شد. پول نقد، سکه، طلا یا مبادله کالا به کالا تنها گزینه‌های معامله بودند. نمی‌شد خودروهای برقی را شارژ کرد. قفل درب خانه‌ها باز نمی‌شد. مردم نمی‌توانستند به بانک دسترسی پیدا کنند. اینترنت در کسری از ثانیه قطع شد. درمجموع، قرن بیست‌و‌‎یکم در یک چشم برهم زدن ناپدید شد.

تنها راهِ رهایی از این آشفتگی، فناوری‌های قدیمی بودند. گازوئیل، ژنراتور، کبریت و شمع، احتراق داخلی، رادیوی دستی، پول نقد، کتاب کاغذی، نقشه‌های کاغذی، دماسنج، پتو و هیزم. بقا به چیزهای آنالوگ و مهارت‌های آنالوگ بستگی داشت. با این‎که سعی کرده‌ایم جهان را از نو بیافرینیم تا دیگر به «سوخت‌های فسیلی»، دانش عملی و کارهای دستی متکی نباشیم، همه چیز به نقطه اول بازگشته است.

به یاد دارید که در جریان بحران کووید-۱۹ همه به‌طور ناگهانی نسبت به وسایل «بدون نیاز به لمس» وسواس پیدا کرده بودند؟ منطقی نبود، زیرا ویروس روی سطوح پخش نمی‌شد و ما خیلی زود به این مسئله پی بردیم. اما فناوری «بدون نیاز به لمس» توسعه یافت و زمانی که رستوران‌ها دوباره شروع به کار کردند، مشتریان می‌بایست یک کد را اسکن می‌کردند تا به منویی که از آن سفارش می‌دادند دسترسی پیدا کنند.

مشتریان از این کار خوششان نمی‌‌‌‏آید و اکنون بسیاری از رستوران‌ها به همان منوهای کاغذی بازگشته‌اند. ما به رستوران می‌رویم که از دنیای دیجیتال دور شویم، نه این‌که خود را از نو غرقِ آن کنیم.

این نگرش که لمس کردن وسایل کاری زننده و دور از شأنِ آدم است، یک مشکل جدی دارد. این نگرش به منزله عدم تمایل به استفاده از دست‌هایی است که خداوند به ما بخشیده تا با آن‌ها جهان را به جای بهتری تبدیل کنیم.

خوشبختانه به نظر می‌رسد که واژه «بدون نیاز به لمس» مقبولیت خود را از دست داده است. با این‌حال، خودِ این واژه از یک معادشناسی خطرناکِ مبتنی بر هزاره‌باوری حکایت دارد؛ این باور که تاریخ به نحوی به‎سوی گریزِ تمام و کمال از دنیای فیزیکی و تمام محدودیت‌های آن از جمله نیاز به کار کردن و چاره‌ناپذیریِ مرگ پیش می‌رود. توهمِ محض است. بلایا مؤید این حرف هستند.

دولت از دهه‌ها قبل میزگردهایی را با ایده کسب آمادگی برای قطع شبکه در مقیاس بزرگ درصورت وقوع یک رویداد اقلیمی یا حمله سایبری بزرگ ترتیب داده است. می‌توانم با قطعیت بگویم که هر برنامه‌ای هم که داشته باشند، جواب نمی‌دهد. چنان‌که تجربه طوفان هلن نشان می‌دهد، دولت در مواقع اضطراری ممکن است دوستِ شما نباشد، بلکه مثل یک مانع و حتی خطرناک‌تر از آن عمل کند.

دوست من، مارک هندریکسون، بدترین تجربه را از این طوفان داشت. او می‌نویسد: «پیش از این هرگز تا این حد بدون برق نمانده بودم. این تجربه به وضوح از چیزی حکایت داشت که آن را از نظر فکری مثل یک نظریه انتزاعی می‌شناختم، اما اکنون آن را با پوست و گوشت خود احساس می‌کردم: این‌که دنیا چقدر به برق وابستگی دارد.»

طوفان هلن باعث شد که او در همه چیز یک بازنگری اساسی کند.

او می‌نویسد: «ساعت در زمانِ قطعی برق که خانه‌نشین بودم، کندتر جلو می‌رفت. هرچند دقیقه یک‌بار به این فکر می‌کردم که تلویزیون را روشن کنم تا ببینم عملیات بازیابی پس از طوفان چگونه پیش می‌رود، اما تلویزیونی در کار نبود. یا می‌خواستم به اینترنت وصل شوم و ببینم کدام تیم‌ها در مسابقات ورزشی برنده شده‌اند، بفهمم در جهان چه می‌گذرد یا موجودی حساب بانکی‌ام را به انضمام سود پایان ماه کنترل کنم. اما اینترنت قطع بود.»

«به دوستان و همسایگان آمیش عزیزم، در مقطعی که در پنسیلوانیا سکونت داشتم، فکر می‌کردم. شب‌های آرامِ ما با شمع‌هایی که در نبودِ برق در خانه روشن می‌کردیم، یادآورِ شب‌های آن‌ها بود. در نبودِ هزاران دستگاه الکترونیکی که حواس‌مان را پرت می‌کردند، وقت بیشتری برای مطالعه آرام یا تعاملات انسانی داشتیم. در جامعه‌ای که به شکلی فزاینده دیجیتالی شده بود، ارتباطات شخصی جذاب‌تر به نظر می‌رسید… شاید پس از وصل شدنِ دوباره برق باید یک شب در هفته از دنیای الکترونیک فاصله بگیرم.»

سناریوهای بالا با بلایای طبیعی سروکار دارند. اما احتمالِ این‌که با بحران ناشی از تورم مواجه شویم، بیش از بحران ناشی از یک وضعیت اضطراری طبیعی است. شاید شارژ کردن خودروها یا روشن نگه‌داشتن لامپ‌ها خیلی گران تمام شود. دوستانی دارم که مبلغ قبض آب و برق آن‌ها از وام مسکنی که ۱۰ سال پیش گرفته بودند بیشتر است. مردم هنگام خرید خانه‌ به این مسئله فکر نمی‌کنند. آیا مبالغ اضافی برای گرم نگه‌داشتن و خنک کردن خانه خود دارید؟

اکثر خانه‌های امروزی و اکثر مجتمع‌های اداری به شکلی طراحی شده‌اند که به سیستم‌های سرمایشی و گرمایشی داخلی برقی نیاز دارند. ما دیگر از کوره‌های گازی استفاده نمی‌کنیم و منتظر وزش باد نمی‌مانیم. شومینه‌ها دیگر صرفا به یک وسیله تجملاتی نوستالژیک تبدیل شده‌اند.

مادامی‌که این ساختمان چند دهه رونق داشت، به ندرت ممکن بود کسی به پیشامدهای غیرمترقبه فکر کند. طوری خانه می‎ساختیم که گویی قرار نبود هیچ اتفاق غیرمترقبه‌ای رخ بدهد.

عامل دیگری نیز وجود دارد: سهمیه‌بندی اجباری دولت. وابستگی به شبکه، خودروهای برقی متصل به اینترنت و چیزهایی که به کمک اپلیکیشن‌ها کنترل می‌شوند، همگی به راحتی به دست اشخاص ثالث قابل کنترل هستند. شاید بگویید این شرکت‌ها همگی خصوصی هستند و مطمئناً دستورات دولتی را نادیده می‌گیرند. اکنون می‌دانیم که این‌طور نیست. شرکت‌های خصوصی در شرایط مقتضی به بازوهای دولت بدل می‌شوند و با کمال میل از دستورات دولت پیروی می‌کنند تا حساب و کتاب‌شان به‌هم نخورد.

افرادی که با بدترین ابعاد طوفان هلن مواجه شدند، بدون امکانات رفاهی که هیچ‌وقت قدرشان را نمی‌دانستند، با وضع طبیعی روبه‌رو شدند. این مسئله به نوبه خود باعث شد خودم نیز در برخی مسائل تجدیدنظر کنم. این‌که مقداری پول نقد نگه‌دارم، فکر خوبی است. چند کیسه سکه هم باید داشته باشم. داشتن پتوی فراوان نیز توصیه می‌شود.

مهم‌ترین راه برای کسب آمادگی این است که شبکه ارتباطی قدرتمندی داشته باشید. به هرحال، ارتباطات انسانی پایدارتر از شبکه برق هستند.

دیدگاه ارائه‌شده در این مقاله نقطه نظر نویسنده بوده و لزوماً منعکس‌کننده دیدگاه اپک تایمز نیست.

جفری ای. تاکر بنیانگذار و رئیس مؤسسه براون‌استون و نویسنده هزاران مقاله برای نشریات علمی و محبوب و همچنین مؤلف ۱۰ کتاب در پنج زبان مختلف است که آخرین مورد آن «رهایی یا خانه‌نشینی» نام دارد. او همچنین ویراستار «بهترین‌های لودویگ فون میزس» است. تاکر از ستون‌نویسان اقتصادی اپک تایمز بوده و در حیطه اقتصاد، فناوری، فلسفه اجتماعی و فرهنگ صاحب‌نظر است.

اخبار بیشتر

عضویت در خبرنامه اپک تایمز فارسی