نویسنده: جیمز آر. گوری
اینکه چه کسی جانشین شی جین پینگ، رهبر چین، میشود و بعد از مرگ یا کنارهگیری او چه اتفاقی رخ خواهد داد، در حد گمانهزنی است، اما با توجه به موقعیت چین بهعنوان یکی از کشورهای قدرتمند جهان حائز اهمیت است. با اینکه خودنمایی چین بهعنوان یک قدرت نوظهور در سالهای اخیر اتفاق جدیدی بوده، تجربه این کشور در مواجهه با کنارهگیری یک رهبر قدرتمند چنین نیست.
آیا تاریخ در چین تکرار خواهد شد؟
این مسئله در مورد مائو تسهتونگ صدق میکند؛ کسی که جمهوری خلق چین را با قدرت مطلق و بیهمتای خود از سال ۱۹۴۹ تا ۱۹۷۶ رهبری کرد. پارانویای سیاسی و ایدههای آشفته او در زمینه صنعتیسازی و کشاورزی به وقایع هولناکی منجر شد که برای نمونه میتوان به قحطی، افول بهرهوری و پاکسازیهای گسترده اشاره کرد. تمایل او به گرسنگی دادن یا کشتن دهها میلیون نفر از هموطنانش از طریق قحطیهای عمدی و دیگر وقایع هولناک- حتی کشاندن کشور به جنگ داخلی (که «انقلاب فرهنگی» نامیده میشود) برای حفظ قدرت- از خطرات حکومت تکنفره در چین خبر میداد.
وقتی مائو در سال ۱۹۷۶ درگذشت، رهبران حزب کمونیست چین به دیکتاتوری تکنفرهای که کشور را به ورطه هوی و هوس، خیالات یا جاهطلبی یگانه حاکمِ مقتدر کشانده بود، نه گفتند. در عوض، حزب کمونیست چین نظام قانونگذاری کمیتهمحور را در چین برپا کرد. رهبری براساس اجماع کشور را به ثبات رساند، زیرا تصمیمات نه توسط یک فرد که توسط افراد زیادی اتخاذ میشدند. این رویکرد بسرعت به باز شدن درهای چین به روی غرب منجر شد.
امنیت در عدم شفافیت؟
این مقوله ما را به شی، قدرتمندترین رهبر چین از زمان مائو، میرساند که از قضا از قدرت مطلق برخوردار است. شی با مهارت و بیرحمی توانست رقبای سیاسی خود را کنار بزند و دوباره چین را به یک دیکتاتوری تکنفره با رهبری مادامالعمر برای خود در سال ۲۰۱۸ تبدیل کند.
شی که اکنون ۷۱ سال دارد، میداند که زمان زیادی برایش باقی نمانده است. شایعات اخیر مبنی بر سکته شی، ناظران را به فکر جایگزینی او انداخته است. با توجه به قدرت، نفوذ و رویکرد شی در قبال حکومت بر چین و خودنمایی این کشور در عرصه جهانی، خروج او شکاف عمیقی برجا خواهد گذاشت که باید فکری به حال پر کردن آن کرد.
اگر هم مقامات حزب کمونیست چین درباره جانشین شی نظری داشته باشند، درخصوص آن صحبت نمیکنند. از آنجا که فضای سیاسی حزب کمونیست چین تیره و تار است، ممکن است شی کسی را برای جایگزینی خود در نظر نداشته باشد. رقبای سابق او در هردو حوزه سیاسی و تجاری- از به زندان انداختن بو شیلای گرفته تا بازپروری جک ما، غول اینترنتی و رسانهای- کنار رفتهاند. وجود یک جانشین مشخص که مترصد فرصت است، میتواند جایگاه شی را به دست زیردستان یا کسانی که میخواهند او را زودتر از موعد از قدرت به زیر بکشند، به خطر بیندازد. شی بدون شک به این موضوع واقف است.
امروز بهتر، فردا جسورتر؟
عامل دوم در فکر کردن به احتمال جانشینی شی، وضع سلامتی اوست که به نظر خوب میآید اما عالی نیست. چنانکه همه میدانیم، احوال انسان همیشه آنطور که به نظر میرسد نیست. سکته یا سرطان ممکن است برای سالمترین افراد هم اتفاق بیفتد و شی پیش از ترک دخانیات چندین دهه سیگار میکشید.
اما فارغ از سلامتی امروزش، سن و سالی از شی میگذرد. وقتی او از سمت خود کنارهگیری کند یا از دنیا برود، گمانهزنیهای زیادی درخصوص تأثیر جانشین او بر چین و دیگر نقاط جهان شکل خواهد گرفت. چین در امور جهانی نقش محوری دارد و عاملِ بازآرایی اقتصادی و ژئوپلیتیکی جهان در قالب یک نظم یا بینظمیِ چندقطبی است. این روند خیال برگشت ندارد.
آیا چین پس از شی جین پینگ به سیاستهای توسعهطلبانه ویرانگر خود و سیاست خارجی «گرگ جنگجو» ادامه میدهد تا به ادعای بهاصطلاح برحق خود درخصوص حکمرانی بر جهان جامه عمل بپوشاند؟
با توجه به گستاخی و اظهار نظرهای عمومی حزب کمونیست چین، بعید به نظر میرسد. کدام رهبر جدید حزب کمونیست چین حاضر است که با تکیه بر قدرت نزولی حزب کمونیست در جهان ریاست کند؟
بازگشت به حاکمیت کمیتهمحور؟
آیا رهبر جدید چین یک فرد منحصربهفرد خواهد بود؟ شاید حزب کمونیست چین به حاکمیت کمیتهمحورِ دوران مائو بازگردد تا از خطرات و فراز و نشیبهای حکمرانی تکنفره اجتناب کند. آیا رهبر بعدی چین عضو حزب کمونیست چین خواهد آمد؟ این سؤالی است که فعلاً چندان مطرح نمیشود اما شاید در آینده نزدیک بیشتر مورد توجه قرار بگیرد. در این بین، به نظر میرسد که هرچه سن و سال شی بیشتر میشود، جسارت بیشتری نیز پیدا میکند.
شی و حزب کمونیست به لطف فناوریهای دیجیتال چین را به مرجع بزرگ نظارت نامحسوس تبدیل کردهاند. چین تحت رهبری شی به یک دولت پلیسی در مقیاس صنعتی تبدیل شده که میتواند روی تمام فعالیتهای مردم نظارت کند، قوانین را به اجرا دربیاورد و قانونشکنان را خودسرانه و فوری به سزای عمل خود برساند. شی بیش از آنچه مائو فکرش را میکرد، کنترل و قدرت دارد. آیا رهبری جدید سلطه حزب کمونیست چین را روی مردم کاهش میدهد؟
۱۰ سال آتی حکمرانی شی چه دستاوردی برای چین خواهد داشت؟
چین در ۱۰ سال آخر زندگی مائو دچار چنددستگی شده بود، فرهنگ خود را از دست داده و در فقر مطلق زندگی میکرد، از جهان دور افتاده بود و مردم در بسیاری از نقاط علیه حزب کمونیست شورش میکردند.
۱۰ سال آتی حکمرانی شی چه دستاوردی خواهد داشت؟
چین با چند مشکل داخلی روبهروست که طی یک دهه آتی حلوفصل نمیشوند و شاید از جهاتی شبیه ۱۰ سال آخر حکومت مائو شود. بدیهی است که وضعیت فناوری در چین امروزی با چین دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ فرسنگها فاصله دارد اما شباهتهایی نیز بین ایندو وجود دارد.
برای نمونه، چین بهطور فزاینده دچار چنددستگی شده و حزب کمونیست چین بهطور مداوم برندگان و بازندگان اقتصادی را انتخاب میکند. چین بهطور فزاینده عرصه تقابل حزب با مردمان ناراضی شده است. از اینرو، حزب کمونیست چین سعی دارد که نوعی فرهنگِ وحدتبخش را در جامعه احیا کند که با افول شرایط اقتصادی و سرکوب سیاسی، بیاخلاقتر و بدبینتر شده است.
اگر شرایط اقتصادی به سیر نزولی خود ادامه دهد، شی مانند مائو به نقطهای میرسد که درهای چین را به روی دیگر نقاط جهان میبندد تا بر مسند قدرت بماند، اگرنه زودتر از آنچه که میخواهد جایگزین میشود. همچنین شی ممکن است پای چین را به یک مسیر نظامی در منطقه آسیا و اقیانوسیه و دورتر باز کند. شرایط خارجی و فشارهای داخلی ممکن است شی را متقاعد کنند که دست به کار شود، اگرچه خودش نیز ممکن است دست به چنین کاری بزند.
دیدگاه ارائهشده در این مقاله نقطه نظر نویسنده بوده و لزوماً منعکسکننده دیدگاه اپک تایمز نیست.
درباره نویسنده:
جیمز آر. گوری نویسنده «بحران چین» (وایلی، ۲۰۱۳) است و در وبلاگ خود، TheBananaRepublican.com، مطلب مینویسد. او ساکن کالیفرنیای جنوبی است.