در شماره پیشین به طبقهبندی نیازهای انسانی به منظور شناخت بیشتر فرد، اشارهای داشتیم و سپس موضوع «مفهوم از خود» را مختصراً توضیح دادیم و در ادامه موضوع «تصویر به خود» را مطرح کردیم و گفتیم که هر یک از ما دارای طبقه اجتماعی خاصی هستیم و جایگاه و نقش خاصی نیز در شغل خود داریم. اینک در ادامه موضوع «حرمت به خود» را عنوان میکنیم:
«حرمت به خود»(Self-steam) چگونگی احساس ما، در مورد خودمان است. «حرمت به خود» ما بستگی به موفقیتها و شکستهای ما دارند. اگر ما دارای نگرش مثبتی باشیم، از حرمت به خود بالایی برخوردار هستیم. «حرمت به خود» ما چه بالا و چه پایین، به هنگام برقراری ارتباط با دیگران قابل مشاهده و تشخیص است. اگر فردی ما را قابل اعتماد، ساعی، با پشتکار و دقیق ارزیابی کند، به تدریج حرمت به خود ما فزونی مییابد.
«مفهوم از خود» و «حرمت به خود» ما، دایماً در معرض تغییر و دگرگونی هستند، چراکه در مقابل رفتاری که دیگران با ما دارند، یا ما با دیگران، این تغییرات شکل میگیرند. ما از زمان کودکی خودمان، در معرض این تغییرات بودهایم. میدانیم که کودکان، به شدت به گفتههای دیگران، خصوصاً بزرگترها، دل میبندند و به حرفهای آنان اعتماد زیاد دارند. زمانی که پیامهایی به آنان انتقال داده میشود، همانند اینکه «پسر بزرگ که گریه نمیکند» یا «خانم کوچولو که هیچوقت شلوغکاری نمیکند» یا «پدر فکر میکند که تو زرنگترین شاگرد مدرسه هستی» و… قطعاً این پیامها بر «مفهوم از خود» این کودک تأثیر مثبتی دارند.
«خود فرهیختگی» (Self-fulfilling prophecy)، عبارت از گرایشی است به آنچه که دیگران انتظار آن را از کسی دارند. همه ما بخشی از زندگیمان را به خاطر دیگران و با توجه به خواسته آنان شکل میدهیم و آنچه که آنان میخواهند، کم و بیش در ما شکل میگیرد و ما آگاهانه یا ناآگاهانه، خواستههای آنان را به اجرا درمیآوریم و از آن دفاع میکنیم. اندیشمندان علم ارتباطات، ثابت کردهاند که دانشآموزانی که پذیرفتهاند که از آنها انتظار بیشتری و بهتری میرود، در عمل چنین کردهاند و نشان دادهاند که دانشآموزی توانا هستند.
ما به شدت تلاش میکنیم به گونهای رفتار کنیم که سازگار با انتظارات دیگران باشد و این سازگاری از دوران کودکی آغاز میشود و سعی میکنیم که انتظاراتی را که والدین یا آموزگاران ما از ما دارند، برآورده سازیم و بدینگونه است که شخصیت ما شکل میگیرد.
اگر ما خواهان ایجاد تغییر در «مفهوم از خود» خودمان باشیم، حداقل دو موضوع را باید رعایت کنیم؛ اول اینکه باید به خود و تواناییهایمان وقوف یابیم و دوم اینکه سعی کنیم تا دیدگاه مثبتی نسبت به خود داشته باشیم و این دیدگاه را نیز به دیگران انتقال دهیم.
انسانهایی که «حرمت به نفس» بالایی دارند، به نارساییهای خود کمتر توجه میکنند و جنبههای مثبت خویشتن را بیشتر مد نظر قرار میدهند و آنها را اشاعه میدهند. برخی از دانشمندان، نوشتن خاطرات را راهی برای اصلاح «مفهوم از خود» پیشنهاد کردهاند و معتقدند که نگارش خاطرات موجب افزایش آگاهی فرد از خود میشود؛ یعنی تراز «خودآگاهی» فرد افزایش مییابد. آنها میگویند که نوشتن خاطرات موجب میشود که فرد به مشکلات خود آگاهی یافته و در صدد اصلاح آن برمیآید؛ علاوهبرآن معتقدند که نگارش خاطرات، شخص را از دست احساسات و عواطف منفی و نامطلوب خلاص میکند و موجب لذت بردن وی میشود. آنها در مطالعات خود پی بردهاند که افراد دارای احساسات و عواطف مثبت و منفی بسیاری هستند که بازگو کردن آنها، ممکن است موجب آزردگی شنوندگان شود، اما نگارش آن بدون ایجاد مزاحمت برای دیگران و یا بدون ایجاد رنجش و انتقال ناخوشایندیها، سبب شود که فرد نویسنده، خود به مشکلات پی ببرد و درصدد اصلاح آن برآمده و احساسات و عواطف و غرایز خود را به سوی مثبت هدایت نماید.
البته اندیشمندان معتقدند که این نگارش خاطرات باید نزد نویسنده محفوظ بماند و توصیه میکنند که خاطرات را برای خود بنویسید و آن را بازخوانی کنید تا مشکلاتتان را دریابید و درصدد اصلاح آن برآیید.
برخی هم پیشنهاد دادهاند که چنانچه نگارش برای بعضیها مشکل است، میتوانند از طریق ضبط صدا، هر آنچه را که مایلند بگویند و این گویش حداقل ۱۵ دقیقه باید ادامه یابد. آنها میگویند که نوشتن یا ضبط کردن خاطرات و احساسات سبب میشود تا فرد درک بهتری از احساسات، افکار و موقعیتی که در آن قرار دارد، دریافت نماید.
دکتر مجید مجدنیا دارای مدرک دکترای تخصصی ارتباطات، کارشناس علوم اجتماعی دانشگاه علامه طبابایی، مدرس، مترجم و پژوهشگر علوم ارتباطات هستند. وی ۲۰ سال تجربه مدیریت در حوزه آموزش و پژوهش در سیستم بانکی و ۱۵ سال تجربه تدریس در دانشگاههای ایران را داراست.
در مقالات دیگر از دکتر مجید مجدنیا به بحث ارتباطات بیشتر خواهیم پرداخت.
وبسایت ایشان: www.majdnia.ir
اپکتایمز در ۳۵ کشور و به ۲۱ زبان منتشر میشود.