
پرواضح است که پیداکردن شغل و همچنین موفقیت در آن یکی از مهمترین دغدغههای زندگی و بقا در کشور جدید است. کانادا همانند برخی از کشورهای دیگر چندیست که مقصد مهاجرت بسیاری از ایرانیان از سراسر دنیا محسوب میشود. هم اکنون جمعیت ایرانیان کانادا حدود دویست هزار نفر است که این رقم با درنظرگرفتن تبی که میان نسل جوان برای مهاجرت به خارج از کشور و تغییر شرایط زندگی بالا گرفته، رو به افزایش است.
به طور کلی میتوان اذعان کرد که قشر ایرانی مهاجر به کانادا خصوصا در سالهای اخیر به طور نسبی از تحصیلات بالایی برخوردارند که این امر خود میتواند پیشزمینهای برای موفقیتهای شغلی آینده باشد. اگر این اشخاص بتوانند مهارتها و دانش خود را در قالب استانداردهای کانادایی درآورند، گام مهمی برای موفقیتهای حرفهای خود در کانادا برداشتهاند. این امر از طرق مختلف مانند شرکت در دورههای آموزشی که در کالجها و مراکز آموزشی مربوطه برگزار میشود، کار داوطلبانه در زمینه شغلی مرتبط و مطالعه و تحقیقات شخصی دستیافتنی است.
گفتنی است که پیشدرآمد همه موارد فوق تسلط به زبان انگلیسی و در بعضی ایالتها فرانسه یا هردو زبان است. به بیان دیگر دانستن زبان رکن اصلی زندگی و پیشرفت در هر کشور جدید است. باوجود اینکه در برخی از شهرهای کانادا همچون تورنتو، ونکوور و مونترال جمعیت ایرانی زیادی وجود دارد و در برخی مناطق تورنتو مانند محله «نورت یورک» بهراحتی میتوان اکثر نیازهای زندگی را با زبان فارسی تامین کرد، اما تکیه کردن بر زبان فارسی آنهم برای مدتی طولانی اشتباهی قابل توجه است. بسیارند ایرانیانی که پس از سالها مهاجرت به کانادا هنوز به زبان رسمی این کشور مسلط نیستند و این امر باعث محدود شدن دایره ارتباطی آنان به کامیونیتی فقط ایرانی خواهد شد و آنان از جریان اصلی اجتماع همیشه دور خواهند ماند.
علاوه بر تحصیلات و زبان، نحوه نگاه فرد به موضوع مهاجرت، کشور جدید و شروعی دوباره در زندگی بسیار پراهمیت است. برخی افراد پس از سالها زندگی در کانادا بسیار منفی، منتقد و ناامید هستند و از اینکه وطن خود را ترک گفتهاند، پشیمانند ولی همچنان با حفظ همان دیدگاه به زندگی خود در کانادا ادامه میدهند و درونا خوشحال و خوشبخت و از دیدگاه خود موفق نیستند.
این درحالیست که عدهای که تعداد آنها نیز اندک نیست، پس از ورود به کانادا آنرا درمقام مکان زندگی جدید خود پذیرفته و در آغوش میکشند. آنان کوچکترین تفاوتهای فرهنگی، اجتماعی، قانونی،انسانی و… در کانادا را در ذهن خود با ایران و یا کشوری که از آن عزیمت کردهاند، ارج نهاده و از اینکه دست به مهاجرت، امری تا این حد پرریسک، زدهاند خشنود هستند و با انرژی مثبت و دیدگاهی روشن به ساختن زندگی خود در کانادا میپردازند.
مهاجرت امر سادهای نیست، لذا تجربه چالشهای مختلف شغلی، عاطفی، فرهنگی، نژادی و… موضوعی غیرقابل اجتناب است و دست به گریبان همه خواهد شد. اما چگونگی مواجهه با آنها و اینکه با دیدی مثبت و یا منفی به آنها نگریست، تفاوتی بنیادی را ایجاد خواهد کرد. بدیهی است که آنچه زندگی مارا جهت میدهد، افکار ماست. هرچه مثبتتر باشیم، از سختیها و ریسکها کمتر بهراسیم و با پشتکار و اعتماد به نفس بدانیم که ریشه دواندن در خاک جدید زمانبر است و باید با صبر و حوصله پلههای ترقی را بالا رفت، طی کردن این مسیر دشوار و رسیدن به موفقیت سادهتر خواهد شد.
پس از ورود به کانادا و با فرض داشتن آمادگیهای تحصیلی و حرفهای، زبانی-ارتباطی و فکری مناسب، اولین کار که هر شخص برای پیداکرن شغل مناسب باید انجام دهد، نوشتن رزومه و «کاور لترcover letter » مناسب است که آن نیز پروسهای زمانبر است. در کانادا خوشبختانه کامییونیتی سنترهای مختلفی برای تازهواردین تاسیس شده که خدمات آنها شامل کمک به افراد برای نوشتن رزومه تخصصی، کاور لتر، معرفی منابع تحقیق برای شغل مناسب، چگونگی ارتباط گرفتن با شرکتها و افراد در راس برای کاریابی، چگونگی حضور در مصاحبه شغلی و… است. وجود این کامییونیتی سنترها و ارائه این خدمات بسیار مغتنم است چراکه تازهواردین را با یکسری اطلاعات اولیه برای زندگی در کشور جدید به خوبی هدایت میکند. از دیگر خدمات این مراکز معرفی شخصی با نام «منتورmentor » است که اصطلاحا به فردی گفته میشود که در رشته تحصیلی یا حرفهای مورد نظر شما در حال فعالیت است و به صورت داوطلبانه حاضر به دراختیار قراردادن تجربیات خود به شماست. قابل ذکر است که درکانادا انجام کارهای داوطلبانه و خدمت به مردم به صورت رایگان در میان اقشار مختلف جامعه یکی از ارزشهای جاافتاده در این کشور است که امری ستودنی است.
پس از آمادهکردن رزومه، اکنون زمان اقدام برای فرستادن آن به کمپانیهای مربوطه است که از طریق وبسایتهای مختلف کاریابی آگهیهای استخدام خود را در معرض دید عموم قرار میدهند. اما نکته دشوار و در واقع بزرگترین مانع که در این مرحله وجود دارد همان داشتن سابقه کار کانادایی است که برای یک تازه مهاجر امری غیرممکن و دستنیافتنی است. یکی از شروط استخدام اکثر شرکتهای کانادایی اعم از خصوصی و دولتی داشتن سابقه کار مشابه در کاناداست و رزومه کسانی که حاوی این بخش نباشد، ممکن است کلا بررسی نشود و درنتیجه بسیاری از فرصتها از دست برود.
همچنین بسیاری از مهاجرین هستند که طی کردن تمام این مراحل از ابتدا برای آنان امکانپذیر نیست. نمونه بارز این مورد، افرادی هستند که در میانسالی دست به مهاجرت میزنند و این افراد یکی از اقشاری هستند که سختترین روزها را برای دستیابی به موفقیت شغلی در کانادا میگذرانند. آنان معمولا از موقعیت شغلی بسیار خوبی در ایران یا کشوری که از آن مهاجرت کردهاند، برخوردار بودهاند و بیشتر در سمتهای بالای مدیریتی با حقوقهای مکفی فعالیت میکردهاند. احتمال اینکه این افراد کاری مشابه آنچه در ایران انجام میدادهاند پیدا کنند، بسیار کم است و باید از کارهای سطح پایینتر شروع کنند. ولی پس از مهاجرت برای این افراد از لحاظ روانی بسیار مشکل است که از ابتدا کار خود را برای داشتن سابقه کار کانادایی شروع کنند. بسیاری از آنان یا کلا اقدام به اینکار نکرده و تا سالها متکی به درآمد ایران خود هستند و عاقبت با دلخوری راه برگشت را برمیگزینند و یا اگر هم درجایی شروع به کار کنند، هرگز قلبا از آن موقعیت خوشحال نخواهند بود و تا مدتها روزهای درخشان فعالیت خود در ایران را در ذهن خود مرور کرده و از اینکه اقدام به مهاجرت کردهاند، تاسف میخورند.
اما این مانع را چگونه میتوان پشت سر گذاشت؟
راههای زیادی برای عبور از این مانع وجود دارد که مهمترین آن داشتن ارتباطات و یا بیزینس نتورکینگ است. در مقاله بعدی به تفصیل به آن پرداخته خواهد شد.
ادامه دارد…