سیاوش شعبان پور، شاعر، کارگردان و بازیگر تئاتر و سینما، فارغ التحصیل رشته تئاتر از دانشگاه یورک کانادا در چند سال اخیر فعالیتهای متعددی در زمینه بازیگری و کارگردانی تئاتر در نمایشهای فارسی و انگلیسی زبان در تورنتو انجام داده است.
نمایشنامه خوانی فعال «پزشک نازنین» از کارهای موفق شعبان پور، فوریه ۲۰۱۵ با دو اجرا در یک شب، با استقبال خوب ایرانیان مواجه شد. این نمایشنامه نوشته نیل سایمون، به کارگردانی سیاوش شعبانپور و همکاری آرشیا اسکندریفر: دستیار کارگردان، مریم مهینی: طراح صدا، بهروز بختیاری: موسیقی زنده و نقش خوانان: سروش محمودی، شایسته ذربعه، مهشید یاسایی، آزاده پاینده، بنفشه طاهریان، نوشین ملک زاده و بهار داوودی در تورنتو به اجرا در آمد.
گفت و گویی داشتیم با ایشان در خصوص سوابق کار و فعالیتهایشان در تئاتر در میان ایرانیان مقیم کانادا.
شعبانپور در دانشکده حقوق علوم و سیاسی دانشگاه تهران مشغول به تحصیل شد. با علاقهای که به شعر داشت توانست در سال ۱۳۸۱ در جشنواره شعر فروغ فرخ زاد در مقام شاعر برگزیده دانشگاه تهران انتخاب شود. پس از ورود به کانادا، در دانشکده تئاتر دانشگاه یورک تورنتو مشغول به تحصیل شد و مدرک لیسانس خود را در رشته مطالعات تئاتر دریافت کرد.
وی از سال اول دانشگاه به اجرای پروژههای مختلفی پرداخت. اولین اثرش تئاتر فارسی زبان «آپارتمان ۸۱۲» در سال ۲۰۰۸ بود که نویسندگی و کارگردانی آن را برعهده داشت. این کار طی سه روز به اجرا در آمد. در سال چهارم دانشگاه توانست اولین اجرای انگلیسی زبان خود را با نام «داستان خرس های پاندا به روایت یک ساکسیفونیست که دوست دختری در فرانکفورت دارد» با هنرمندی دو بازیگر انگلیسی زبان به نمایش در آورد. پس از آن اجرای موزیکالی به نام «آنگاه که همه چیز فرو می ریزد» را کارگردانی کرد.
سپس در پروژهای دانشجویی، در مقام دستیار کارگردان نمایشنامه «دکتر فاستر» را به اجرا در آورد و در آن ایفای نقش کرد.
در ماه مارس سال ۲۰۱۱، در فیلم بلند «نیمه روشن ماه»، در مقام مشاور انتخاب بازیگر و بازیگر نقش مکمل مرد فعالیت داشت.
پس از آن اقدام به برگزاری کارگاههای نویسندگی خلاق به نام «نفس و نویسنده» کرد که با اتکا به تجربه های خود در تئاتر و نویسندگی، روش جدیدی را با بهره بردن از تکنیکهای تنفسی تئاتر در نویسندگی مورد استفاده قرار داد. در طی چهار سال اخیر، بیش از ۲۰ دوره کارگاه در شهرهای تورنتو، تهران و لسآنجس برگزار شده است.
در سال ۲۰۱۲ نمایشی به نام «اسب های پشت پنجره» اثر متئو ویسنیک را در تورنتو به اجرا کرد. و در سال ۲۰۱۳ نیز در فیلم بلند دیگری نقشآفرینی کرده است.
در سال ۲۰۱۳، در مراسم افتتاحیه جشنواره تیرگان در تورنتو، روایت اپرا گونهای از آرش کمانگیر را به همراه ارکستر سمفونیک، خواننده سوپرانو و چهار بازیگر تئاتر به روی صحنه برد.
از آثار موفق وی، اجرای نمایش «دو مرغابی در مه» نوشته حسین پناهی که اولین بار در مارس ۲۰۱۴ در حمایت از مجید بهرامی بازیگر تئاتر و سینما که در حال مبارزه با بیماری سرطان بود، اجرا گردید. اجرای دو نفره وی به همراه خانم غزال پرتو در این نمایش با استقبال خوب مردم روبرو شد. «دو مرغابی در مه» مجددا در پاییز ۲۰۱۴ در اتاوا، مونترئال و تورنتو به اجرا درآمد.
وی در بهار ۲۰۱۴ داور جشنواره شعر انجمن دانشجوبان ایرانی دانشگاه یواسسی کالیفرنیا گردید؛ همچنین نمایشنامهای را با نام «مجلس مرغان» پیتر بروک، از انگلیسی به فارسی ترجمه کرده است.
شعبان پور علاوه بر تئاتر، ۱۷ سال است که به ادبیات و شعر میپردازد. مجموعه شعر وی با نام «عشقیزوفرنی» دو ماه پیش منتشر گردید.
فعالیت تئاتر در ایران و کانادا
سیاوش شعبان پور در گفت و گو با اپک تایمز فارسی در خصوص فعالیت در کانادا و در مقایسهای کوتاه با فعالیت در ایران میگوید: «ما ملتی هستیم که مشکلاتی داشتیم و به خاطر همین مشکلات مهاجرت کردیم و بعد از مهاجرت مثل باقی مهاجرها باز هم مشکلاتی داریم. هنرمندان شاید بیشتر از باقی اقشار جامعه ایرانی با این مشکلات چه در ایران و چه خارج از ایران دست به گریبانند. جهت مثال یک کارگردان تاتر در ایران شاید نتواند هر متنی را که میخواهد انتخاب کند و یا هر تجربهای که به ذهنش میرسد را با متن انجام دهد. در صورتی که این محدودیتها در اینجا وجود ندارد و شما ازادانه و بدون پشت سر گذاشتن برخی موانع و مراحل موجود در ایران، میتوانید متن مورد نظرتان را انتخاب کنید، سالن بگیرید و تجربه و اجرا کنید. این مزیت کمی نیست. اما از سوی دیگر چنانچه شما مایل به فعالیتهای کامیونیتی و اجرای نمایش به زبان فارسی باشید مشکلات جدیدی بر سر راهتان خواهید یافت که کم مشکلاتی نیستند.»
جوامع دیگر مهاجران درک کردهاند که برای بقائشان لازم است که هنر سرزمینشان را زنده نگه دارند و از هنرشان پشتیبانی کنند.
سیاوش شعبان پور، شاعر، کارگردان و نویسنده تئاتر در کانادا
«من بیشتر کارهایم را به زبان انگلیسی انجام دادهام؛ اما دغدغه اجرا و خلق به زبان مادری هیچگاه هنرمند را رها نمیکند. حالا مثلا یک کارگردان تئاتر که مثل من، اگرعلاقهمند باشد و تصمیم بگیرد که تجربه هایی در زبان مادری و اجراهایی برای هموطنانش داشته باشد و از سویی دیگرتنها مایل به کار با بازیگران و عوامل تحصیل کرده و یا تعلیم دیده در رشتهی خود باشد، حق انتخابش بسیار محدود است. تعداد بازیگران فارسی زبان ساکن تورنتو که دغدغه و دانش بازیگری دارند نسبت به ایران قابل مقایسه نیست. بنابراین شخصی مانند من یا باید به کار با افراد غیر متخصص تن بدهد و یا ازدغدغه ی اجرای بسیاری از متنها دست بشوید. یا جهت مثال تعداد هنرجویانی که در ایران به کارگاههای بازیگری می روند بسیار بیشتر از تعداد هنرجویانی ست که در تورنتو در یک کارگاه بازیگری شرکت میکنند و همین تفاوت باعث میشود که کیفیت این کارگاهها در ایران نیز بالاتر از کارگاههای مشابهشان در اینجا باشد هر چند ممکن است که مدرسین این کارگاهها از توانایی و دانش برابری بر خوردار باشند.
وی در خصوص تفاوت مخاطب در ایران و کانادا بیان کرد: «از جهت مخاطب هم که مقایسه کنیم علاوه برتفاوت جمعیت موجود در ایران نسبت به مهاجرین ایرانی در یک کشور دیگر، عدم وجود تفریحات متنوع در ایران بیشتر جوانان را به سمت سالنهای تئاتر و سینما میکشاند و ما میبینیم جمعیتی که از اجراهای تئاتر در ایران و به طور خاص تهران دیدن میکنند، بسیار بیشتر از جمعیتیست که در تورنتو از اجراهای موفق کانادایی و انگلیسی زبان دیدن میکنند. این البته به خاطر جمعیت بالای تهران نسبت به تورنتو و جوانتر بودن این جمعیت هم هست؛ اما اگر با درصد هم بسنجیم باز استقبال از تئاتر در ایران بسیار بیشتر از کشوری مانند کاناداست. اینها مشکلاتی ست که یک کارگردان تاترایرانی در کشوری چون کانادا را، جدا از لذت آزادانه تجربه کردن، آزار می دهد. من هر متنی را که می خواهم انتخاب کنم اول باید ببینم که بازیگر مناسب برای آن متن وجود دارد یا نه و بسیاری از دفعات هیجان اجرای متنی تازه خوانده را در خود می کشم تا به اجرایی ضعیف تن ندهم و این خود نوعی محدودیت است.»
استقبال جامعه ایرانیان تورنتو از هنر
شعبان پور در خصوص نحوه عملکرد جامعه ایرانیان در پشتیبانی از هنر ایرانی در کانادا میگوید: «از جهت حمایت جامعهی ایرانی از هنر بومی یا ملی خود باید بگویم تورنتو در مقایسه با دیگر شهرهای مهاجر نشین جهان بسیار جلوتر است. اما اگر بخواهیم نگاهی به پتانسیل این جامعه بیاندازیم هنوز راههای نرفتهی زیادی میبینیم. جامعهی ایرانی تورنتو اکنون یکی از موفقترین جوامع مهاجراست. ما در کابینه وزیر ایرانی داریم، نمایندگان ایرانی در پالمان حضور دارند، وکلا، دکترها و صاحبان بیزینسهای موفق ایرانی داریم. امروز جامعهی ایرانی تورنتو یکی از ثروتمندترین و موفقترین جوامع مهاجر است. با نگاهی به این پتانسیلها اگر بخواهیم میزان مشارکت صاحبان قدرت و سرمایه را در حفظ و گسترش هنر و فرهنگ ملی بسنجیم، متاسفانه نمرهی خوبی نخواهیم داد. جوامع دیگر بسیار جدیتر به این امر مهم میپردازند و به درستی اهمیت حفظ فرهنگ و هنر ملی را برای بقای هویت خود و فرزندان و مهاجرین نسلهای بعد دریافتهاند و در حفظ و حمایت ازآن میکوشند.»
«از صاحبان سرمایه که بگذریم با آنکه من همیشه مورد لطف مردم بودهام و اجراهای تاتر یا شعر خوانیام همیشه پر از جمعیت بوده است باز احساس میکنم ظرفیتهای این جامعهی نو پا بسیار بالاتر از اینهاست.»
«من جامعهی ایرانی را از جهت ارتباط با فرهنگ و هنر به سه دسته تقسیم میکنم؛ گروهی که کلا دغدغه و علاقهای یا شاید بهتر است بگوییم دغدغه و علاقهی شدیدی به هنر ایرانی ندارند. این دسته علاقهمند به هنر انگلیسی زبان و جهانیترند. این جمعیت درصد نه چندان زیادی از جمعیت مهاجرین تورونتو را تشکیل میدهند. دستهی بعدی گروهی که به هنر پاپ و سرگرم کننده علاقهمندند که این دسته جمعیت بیشتری از مهاجرین ایرانی تورونتو را تشکیل میدهد. این دو گروه به طور جدی هنر مورد نظر و علاقه ی خود را دنبال میکنند. گروه اول به کنسرتهای غیر ایرانی موجود در مرکز شهر میروند، سینمای جهان را دنبال میکنند، به تئاترهای انگلیسی زبان میروند و …. گروه دوم هم اکثر کنسرتهای پاپ، فیلمهای ایرانی-تجاری و نمایشهای کمدی و سرگرم کننده را دنبال میکنند و سالن این اجراها و اکرانها همیشه مملو از جمعیت است.»
«میماند دسته ی سوم. این دسته گروهی هستند که نه به کوچکی دستهی اولند و نه به بزرگی دستهی دوم. اینها مهاجرین تازه مهاجرت کرده، دانشجویان ایرانی و کلا طبقهی متوسط و تحصیل کردهای هستند که در ایران نیز برنامههای فرهنگی و هنری را دنبال میکردند و اگر از آنها بپرسیم که عدم وجود هنر ناب ایرانی در بین جامعهی مهاجر به شما چه حسی میدهد صادقانه خواهند گفت که نگران و ناراحت میشوند.»
«حال اگر این گروه و تنها این گروه خود را موظف بدانند که از هنر مورد نظر خود حمایت کنند من قول میدهم بی نیاز از کمکهای بلاعوضی که صاحبان سرمایه در جوامع دیگر به هنرمندان میکنند تا هنر و فرهنگ را زنده نگه دارند، هنر ملی و مترقی ایرانی در کشور میزبان، میتواند روی پاهای خود بایستد و به پیش برود. فقط اگر این دوستان زحمت بکشند به اجراهایی که میدانند از استاندارد بالایی بر خوردارند بیایند، یک اجرا ببینند ، با دوستانشان دیدار کنند و بعد هم به زندگی و برنامههای کاری و تفریحی خود برسند. در آن صورت من به عنوان یک کارگردان تاتر، می توانم سالن بهتری اجرا کنم، طراحی نور و صحنهی کاملتری داشته باشم و از بازیگرانم بخواهم که روزهای تمرین و اجرا از کارهای دیگر، خود را رها کنند تا بتوانند بر روی تمرینات، اجرا و متن متمرکزتر باشند. در آن صورت ما میتوانیم با بهره بردن از آزادیهای موجود در اینجا، حتی با وجود مشکلاتی که در بالا مطرح کردم اجراهایی کاملا حرفهای و در حد و استانداردهای اجراهای مشابه در ایران داشته باشیم و این به راحتی قابل اجراست. اگر دوستان علاقهمند به فرهنگ و هنر ملی، خود را موظف بدانند که با حضور خود چه از نظر روحی و چه مالی هنرمندان همزبانشان را حمایت کنند. در آن صورت نیازی به هیچ کس دیگری نخواهد بود. … جوامع دیگر مهاجران نیز درک کردهاند که برای بقائشان لازم است که هنر سرزمینشان را زنده نگه دارند و از هنرشان پشتیبانی کنند.»
اجرا در دیگر شهرهای کانادا
شعبانپور با ابراز تمایل به اجرای نمایش در شهرهای غربی کانادا بیان کرد که «اگر در ادمونتون و ونکوور برنامه گذاری مایل به برنامهریزی و اجرای نمایش به زبان فارسی باشد، با کمال میل این کار را خواهم کرد. این امر مستلزم حمایت کانونهای ایرانیان یا انجمنهای دانشجویی ایرانی در هر شهر است. امیدوارم این اتفاق بیافتد و ما در خدمت دوستان هموطنمان در شهرهای غرب کانادا هم باشیم.»
اپکتایمز در ۳۵ کشور و به ۲۱ زبان منتشر میشود.